دیروز صورت گرفت؛
- ۰ نظر
- ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۴۵
دیروز صورت گرفت؛
رسول اللّه صلی الله علیه و آله :
مَن عَشِقَ وکَتَمَ وعَفَّ ثُمَّ ماتَ ، ماتَ شَهیدا .
رسول خدا صلی الله علیه و آله :
هرکه عاشق شود و [عشق خود را ]پنهان دارد و پاک دامنی کند و آن گاه بمیرد ، شهید مرده است .
تاریخ بغداد : 6 / 51 و ج 5 / 156 کلاهما عن ابن عبّاس و ج 12 / 479 عن عائشة ولیس فیه «کتم» ، البدایة والنهایة : 11 / 111 عن ابن عبّاس ، کنز العمّال : 3 / 372 / 7000 .
معاون سازمان حج و زیارت به «نسیم» خبر داد: پروازهای بسیاری از زائران ایرانی طی دو روز اخیر به دلیل عدم صدور ویزا از سوی عربستانیها لغو شده است
وی افزود: کشور ایران اعزام به عمره را لغو نکرده است بلکه عدم صدور ویزا توسط کشور عربستان در دو روز گذشته اعزام زائران را دچار مشکل کرده است.
خدرنژاد اضافه کرد: اگر عربستان ویزاها را صادر کند اعزام ها انجام خواهد شد و هر تعداد زائری که ویزا دریافت کرده اند به عمره اعزام می شوند.
به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم، در پی انتشار اخباری طی روزهای اخیر پیرامون تصمیم یکی از مستندسازان جوان کشور(آقای سیدسعید حسنپور) برای تولید فیلمی به نام "سردار" با محوریت عملیاتهای بینالمللی سپاه قدس و به تصویر کشیدن نقش سرداران ایرانی در محور مقاومت به ویژه سردار حاج قاسم سلیمانی، ایشان طی نامهای با اعتراض و گلایه نسبت به این اقدام، تأکید کردند: حقیر حتی نسبت به نوشتن خاطرات دفاع مقدس تحفظ دارم. چگونه راضی به ساخت فیلمی از شخصیت خودم باشم، ضمن اینکه این نوع اقدامات فرصت خدمت را از حقیر میگیرد.
متن نامه ی سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مستندساز متعهد بسیجی
برادر بزرگوار و عزیز جناب آقای حسنپور
با سلام و آرزوی توفیق و سربلندی برای شما و تمامی متعهدین صحنه جهاد و هنر؛
امروز(94/1/22) در اخبار ساعت 14:00 شبکه یک سیما شاهد خبری بودم که برای حقیر غیر قابل باور بود. ضمن اینکه چند روز قبل نگرانی خودم را به اطلاع مسئول روابط عمومی سپاه رساندم و خواهش کردم ضمن تشکر از برادران عزیزی که در اثر علاقمندی به جمهوری اسلامی ایران و جهاد فی سبیل الله به دنبال چنین اقداماتی هستند مانع این حرکت شوند، اما با پخش این خبر در شبکه سراسری کشور که جای گله دارد لازم دانستم به اطلاع جنابعالی و کلیه برادران و خواهران گرانقدر برسانم:
اولا در جمهوری اسلامی دهها شخصیت اثرگذار شهید وجود دارد که شناساندن شخصیت و عملکرد آنها به عنوان الگوهای حقیقی تجربه شده یک ضرورت است.
بزرگواران مجاهد و متفکری همچون شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر و مطهری در صحنه جهاد شهیدان همت، باکری، زین الدین، خرازی و ... در رأس اینها شهید زندهای همچون مقام معظم رهبری(مدظله العالی) که بیش از شصت سال در حال مجاهدت میباشند.
وقتی این خبر را شنیدم حقیقتاً خجالت کشیدم، چه ضرورتی برای پرداختن به فردی که هنوز خوف از عاقبت خود دارد میباشد.
ثانیاً حقیر یک سرباز پر از ضعفی هستم که اگر لطف خداوند سبحان شامل نمیشد معلوم نبود به هیچ یک از توفیقات عمرم نائل میشدم البته نسبت به هر آنچه در شبکه مجازی در مورد حقیر میگذرد به شدت اعتراض دارم و بخشی از آن را غلو و غیرواقعی و خلاف مصالح سیاسی و امنیتی کشور میدانم و بارها به مسئولین مربوطه در کشور عرض کردهام.
جنابعالی میدانید حقیر حتی نسبت به نوشتن خاطرات دفاع مقدس تحفض دارم. چگونه راضی به ساخت فیلمی از شخصیت خودم باشم ضمن اینکه این نوع اقدامات فرصت خدمت را از حقیر میگیرد.
لذا ضمن تشکر از جنابعالی و سایر برادران و خواهران، اعلام می کنم؛ نه تنها راضی به چنین اقداماتی نیستم، بلکه به شدت اعتراض دارم.
والسلام
قاسم سلیمانی
گفتنی است پس از انتشار اینگونه اخبار براساس جلسه هفته گذشته سردار رمضان شریف(مسئول روابط عمومی کل سپاه) با مستندساز متعهد جوان(آقای سیدسعید حسنپور) و انتقال مراتب گلایهمندی سردار حاج قاسم سلیمانی به ایشان قرار بود وی نسبت به تکذیب تولید این فیلم اقدام لازم را به عمل آورد که متأسفانه چنین نشد.
یادآور میشود تصمیم آقای حسنپور یک ایده شخصی بوده و همکاری و یا کمک هیچ یک از اهالی سینما اعم از تهیهکنندگان، کارگردانان و ... در ساخت و تولید این فیلم مطرح نبوده است.
اگر سینمای ایران از تفکر هالیوودی به انقلابی برسد، فرمایش حضرت آقا محقق میشودیک کارگردان سینما و تلویزیون با بیان اینکه اگر سینمای ما در مسیر خدامحوری، معناگرایی، عبرتآموزی و واقع نگری حرکت کند عاقبتش رستگاری خواهد بود، گفت: کارکرد هنر میتواند جامعه ما را به سمت ارزشها متمایل ساخته و پاسخگوی دغدغههای رهبر معظم انقلاب نیز باشد.
|
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر دفاع پرس، ابتلا به سرطان ریه، درخواست کمک مردمی و موضوع تحقق فرمایشات رهبر معظم انقلاب در عرصه سینما و رسانه ملی از ابهاماتی بود که باید از فرج الله سلحشور کارگردان آثار ارزشمند «اصحاب کهف»، «ایوب پیامبر(ع)»، «یوسف پیامبر(ع)» و بازیگر فیلم دفاع مقدسی «پرواز شب» زنده یاد رسول ملاقلیپور و «توبه نصوح» میپرسیدیم.
طیف گستردهای از رسانهها این بیماری و عارضه را تکذیب کردهاند و برخی نیز اعلام کردهاند که این بیماری در حد یک عفونت ریوی است. اما از روزی که مهدی سلحشور مداح اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در پشت تریبون یکی از مجالس عزاداری حضرت زهرا (س) از مردم خواست که برای سلامتی برادرش دعا کنند، این موضوع جدیتر شد. تا اینکه به بهانه بررسی رهنمودهای مقام معظم رهبری پیرامون لزوم ۵۰ سال فعالیت در عرصه هنر دفاع مقدس و کمک مردمی به فیلم حضرت موسی (ع) و حضرت خدیجه (س)، جریان عارضه سرطان ریه را نیز جویا شدیم.
** بیماری ریه صحت دارد، اما با دعای خیر مردم سلامتی حاصل می شود
فرج الله سلحشور در ابتدای این گفتگوی مشروح با خبرنگار سرویس فرهنگی دفاع پرس، در پاسخ به سوالی درباره مسائل مطرح شده پیرامون بیماری ریه اش تصریح کرد: برخی رسانهها پیش از این بارها از من پرسیدهاند که آیا شما سرطان دارید یا خیر؟ از آنجائیکه در ابتدا این عارضه در حد یک عفونت ساده ریوی بود و مراحل درمان آن سپری میشد، اعلام کردم که "باور نکنید که من سرطان دارم". اما حالا دیگر حقیقتاً سرطان ریه دارم و دروغ نیست که میگویند شیمی درمانی میشوم و مراحل جلوگیری از پیشرفت این غده سرطانی بدخیم توسط پزشکان دنبال میشود.
وی در ادامه اظهار کرد: من در راه اعتلای سینمای ایران حرص زیادی خوردم، زیاد بحث کردم تا این سینما مأمنی باشد برای ترویج انقلاب اسلامی و نه اشاعه دهنده تفکرات و مبانی تفکری غرب. پزشکان اعتقاد دارند بیماری پیشرفت زیادی داشته اما مردم مسلمان ما دعا کنند ان شاءالله سلامتی حاصل خواهد شد.
** سینمای امروز ایران، اسلامی نیست
در خبرها آمده بود «اورلی آزرلایی» یکی از مشهورترین خبرنگاران روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت، 14 روز تمام در ایران بوده و به تهیه گزارش و کسب خبر و مصاحبه با مردم مشغول بوده است!
او گزارش میدهد در ایرانگردیاش اصفهان، شیراز و تخت جمشید و تهران را دیده و با مردم آنها صحبت کرده است و درباره انتظار مردم ایران برای برقراری رابطه با آمریکا و حتی اسرائیل داستانسرایی کرده است!
صرفنظر از اینکه او چه نوشته و گزارش وی از جامعه ایرانی تا چه حد مغرضانه بوده است- که البته از یک خبرنگار صهیونیست انتظاری جز این هم نیست- پرسش مهم و کلیدی آن است که خبرنگار مذکور با چه هویتی به ایران آمده است!؟ بدیهی است که او نمیتواند با پاسپورت رژیم صهیونیستی به ایران آمده باشد بنابراین آیا با گذرنامه جعلی سفر کرده است؟! مسئولان مربوطه در وزارت ارشاد اسلامی که متولی انجام امور مربوط به ورود و خروج خبرنگاران خارجی هستند باید به این پرسش بدیهی پاسخ بدهند که ورود یک خبرنگار اسرائیلی و گردش دو هفتهای او در کشور، چگونه اتفاق افتاده است؟! حتی اگر وی با گذرنامه جعلی وارد شده باشد- که احتمال آن زیاد است- شناسایی یکی از مشهورترین خبرنگاران اسرائیلی کار سختی نیست و معلوم نیست غفلت در این مسئله مهم، چه توجیهی دارد!؟
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر ارجمند جناب آقای دکتر روحانی
رئیس جمهور محترم؛
سلام علیکم
حدود یک ماه و نیم پیش، در تاریخ ۹۳.۱۱.۲۶ طی نامه محرمانه ای به امضای ۷ نماینده مجلس، که از جمله امضاءکنندگان این نامه نیز هستند، به استحضار رسانده شد که دولت محترم تصمیم به واردات دو میلیارد دلاری به شکل انحصاری به دست دو شرکت دولتی (شرکت فراورده های دامی جاهد و شرکت جهاد تحقیقات آب و انرژی) گرفته و در حال اجرای آن است.این اعتبار بخشی از همان ۶ میلیارد دلاری است که جنابعالی از رهبر انقلاب اجازه خواستید برای مهار آبهای مرزی از صندوق توسعه ملی بردارید که با آن موافقت شده است.
در جلسات ذیربط دولت چنین استدلال شده بود که بهتر است به جای آن که ارز تخصیصی برای مهار آب های مرزی را به روال معمول به بانک مرکزی بفروشیم تا ریال آن صرف پروژه ها شود، بهتر است آن را صرف واردات کالای اساسی نماییم و پس از فروش کالای وارداتی، ریال جمع آوری شده را برای مهار آبهای مرزی صرف کنیم.علت ترجیح نیز این است که در روش فروش به بانک مرکزی، پول پرقدرت افزایش می یابد که تورم زا است، ولی در حالت دوم ضمن آن که پول از داخل جامعه جمع می شود، عرضه کالای اساسی نیز افزایش می یابد.اخیرا نیز بخشی از همان ارز برای واردات آهن آلات ساختمانی در نظر گرفته شده است.
پیش از بیان تبعات این تصمیم، باید به ناتمامی استدلال پایه ای آن اشاره شود. فروش ارز به بانک مرکزی در صورتی پایه پولی را افزایش می دهد که موجب افزایش دارایی خارجی بانک شود، در حالی که در شرایط فعلی که ارزِ در اختیار بانک ناکافی است، بازار تشنه تمام ارزی را که بانک بتواند عرضه کند، برای واردات می خرد. در واقع فروش ارز مورد بحث به بانک مرکزی، به واسطه، فروش به بازار بود و دارایی خارجی بانک را نمی افزود تا پول پرقدرت اضافه شود. این نحوه تصمیمات، گر چه به قصد پرهیز از تشدید تورم اتخاذ شده باشد، تبعات زیر را در پی دارد:
صبح روز بعد از خاکسپاری شهید صیاد شیرازی، خانوادهاش نماز صبح را خواندند و به طرف بهشت زهرا(س)، بر سر مزار صیاد رفتند، اما پیش از آنها شخص دیگری هم آمده بود. مقام معظم رهبری فرمودند: «دلم برای صیادم تنگ شده، مدتی است ازش دور شدهام.»
چهارشنبه هفته گذشته، رسانههای جهان خبری را مخابره کردند که بار دیگر از هویت فریبکارانه و حیلهگر طرف غربی مذاکره با ایران پرده برمیداشت و فرجام اعتماد به آنان را به درستی نشان میداد. خبر تحریم مجدد بانک تجارت و 32 شرکت ایرانی از سوی اتحادیه اروپا. خبر این تحریمهای دوباره بر روی خروجی اغلب خبرگزاریها و رسانههای مهم جهان که موضوع هستهای کشورمان را دنبال میکردند آمده بود. اما علیرغم حساسیت آنها، در داخل کشور تحریمهای تازه برای روزنامههای اصلاحطلب اصلاً اهمیتی نداشت! چرا که نمیخواستند شادی کاذب برخی از هواداران بیخبر از اصل ماجرا و اعتماد پوشالی و ساختگی به دشمن را خراب کنند! آنها که روزگاری با دستآویز قرار دادن تحریمها و نشان دادن خودشان بعنوان حلال مشکلات و نیز نمایش تحریمها بعنوان یگانه عامل مشکلات کشور، به معنی واقعی «کاسب تحریم شده» بودند، در این مقطع چشم خود را به روی حقیقت بستند و حتی برخلاف رویه حرفهای، خبر این رخداد مهم را هم منتشر نکردند! البته شاید وجود خبرهای مهم دیگر مانع این کار شده باشد! مثلا شرق تیتر گزارش حمله به مطهری روی میز رؤسای قوا را با عکس او به این خبر ترجیح داد! و در تیتر دیگری خبر داد که درهای عشرتآباد به روی مردم باز میشود! آرمان برای صدمین بار اموال بابک زنجانی را شناسایی کرد و البته به ماجرای بسیار مهم علی مطهری هم پرداخت! آفتاب یزد بدون آنکه تحریمهای تازه را به روی خودش بیاورد، نوشت «کدام تحریمها در انتظار لغو!؟» و در تیتر دیگری از ناامنی ورزشگاهها بخاطر تک جنسیتی بودن آن خبر داد! ایران که روزنامه رسمی دولت است و باید اصل خبر رسانی به مردم را در هر شرایطی لحاظ کند با تیتر بزرگ «ورود سرمایه اروپاییها به بورس تهران» کوشید افکار عمومی را از حقیقت تلخ تحریمهای تازه بیخبر نگه دارد و چهره دشمن را بزک کند! جمهوری اسلامی حمله به سریال «در حاشیه» مهران مدیری را مهمتر از حمله به اروپا برای تحریم مردم دانست و در تیتر یک هم بدون توجه به اقدامات تلخ زیست محیطی دولت یازدهم مثل واگذاری آشوراده و... خطر تغییر کاربری اراضی مازندران را گوشزد کرد! شهروند بررسی علل قتلهای خانوادگی در شمال و جنوب پایتخت را به بررسی علل جنایت اروپا علیه ایران ترجیح داد! و بالاخره اعتماد عکس تمام قد مطهری و موضوع بسیار مهم! حمله به او را در پیشانی صفحه اول خود نشاند!
اکنون باید از مدعیانی که روزگاری با کاسبی تحریمها رأی مردم را گرفته و وعدههای آنچنانی درباره رفع آنها داده بودند پرسید؛ چه شده که تحریم بزرگ و ناجوانمردانه 32 شرکت و یک بانک ایرانی در نظرتان بیاهمیت شده؟!http://kayhan.ir
اخیرأ طرحی تحت عنوان رتبه بندی معلمان به تصویب هیأت محترم وزیران رسیده است، که طبق اظهارات مسئولین ارشد وزارت محترم آموزش و پرورش، بن مایه و هدف اصلی از اجرایی ساختن آن، واداشتن و سوق دادن معلمین عزیز و زحمتکش به سمت انجام کار پژوهشی و تحقیقی در حوزه ی مرتبط شغلی، جهت پویایی بیشتر و ارتقاء کیفیت و افزایش بهره وری در امر مقدس تعلیم و تعلم می باشد. مخلص کلام در این ارتباط ، اینکه طبق اظهارات این مسئولین عزیز، همانا معلم تر کردن معلمان هدف اصلی این طرح می باشد. که البته ناگفته نماند که به نظر می رسد تصویب آن نیز تا حدودی از پی درخواست های مکرر فرهنگیان محترم از چندی قبل، مبنی بر افزایش حقوق و مزایای دریافتی شان، جهت افزایش قدرت خرید و برابری در مقابل نواسانات ناشی از جهش دائمی و رو به جلو تورم باشد.
طرح، همانند سایر طرح های دیگری که در این چند ساله ی اخیر به زیبایی و ظرافت خاصی تدوین و تصویب و به زیبایی هر چه تمام تری مجلد شده و جهت ابلاغ و اجراء آماده گردیده است، طرح بسیار جالب، امیدوار کننده و در عین حال آرمان گرایانه ای است. و فعلأ در چارچوب و چهارگوشه ی برگه های آچار به خوبی قامت راست نموده و پیش می رود و تمام زوایای پیدا و پنهانش واکاوی و مشخص خواهد گشت. اکنون هم که در آستانه ایم، پیشاپیش همه چیز مهیاست تا عنقریب وارد مدینه ی فاضله ی کیفیت آموزشی و سرزمین گل و بلبل علمی که در ذهن متصور آن هستیم بشویم.و اما یک چیز...
و آن اینکه به نظر می رسد و بیم آن می رود که این نیز مثل بعضی از قبلی ها، به هنگام پیاده سازی از روی اوراق برمحور واقعیت و فضای موجود، جور درنیاید و متروک بماند و یا اثری را که خواهانیم دربر نداشته باشد. امید که هر چه باشد اینگونه نباشد!
این بیم از آنجا بیشتر رخ می نماید که از همین ابتدا واکنش هایی را در جامعه ی مشمول، بدین شرح بروز داده است:
۱ - به نظر می رسد آنها (ما معلمین)! از اینکه دولت افزایش حق و حقوق طبیعی شان را که برای سایر کارمندان اتوماتیک وار به تبعیت از افزایشات تورمی است، منوط و مشروط به بدست آوردن یک سری رتبه و انجام فعالیت ها و تکلیف معلم و شاگردی کرده که خود مبدع آن اند و در واقع از اینکه از سیاست هویچ و چماق استفاده کرده، رنجیده خاطر شده و چینی نازک عواطفشان ترک بر داشته است.
۲ - معلم تر شدن دیگر چه موضوعی است؟ مگر قشر زحمتکشی که تاکنون و قبل از این در این چندساله ی اخیر در سرما و گرما، روز و شب و گاه و بیگاه به اقصی نقاط دور افتاده ی این مرز و بوم پروانه وار پر کشیده اند و در آتش غوطه خورده اند و قلندروار تیغ بر سر کشیده اند و خود را همرنگ و فدای فرزندان این سرزمین کرده اند، تلاشی درجهت معلم تر شدن نبوده و ازاین باب چشمداشتی
داشته اند که حال منتظر پاداش باشند؟
و اگر منظور از معلم تر شدن، فنی تر شدن و تکنیکی تر شدن معلم در امور شغلی اش باشد، (که منظور هم همین است) به نظر شما غم نان اگر می گذاشت و این پرنده ی دوّار در سطح شهر، فرصتی و مجالی می یافت، برای تحقق این امر لحظه ای فروگذار می کرد؟
۳ _ مگر بانکی ها، نفتی ها، بهداشتی ها، آلومینیومی ها، فولادی ها و سایرین که بطور طبیعی به خاطر افزایش تورم هرساله مزایایشان افزایش یافته و می یابد به واسطه ی این است که مثلأ:
بانکی ها بانکی تر می شوند!
نفتی ها نفتی تر می شوند!
بهداشتی ها بهداشتی تر می شوند!
آلومینیومی ها براق تر می شوند!
و یا فولادی ها آبدیده تر می شوند!
نه! بلکه حق طبیعی آن ها است که ناچارأ به تناسب تورم هرساله جیب شان پف بکند! معلم هم یکی از همین ها، مگر غیر از این است!
۴ _ بعید به نظر می رسد حداقل ۸۵ هزار تومان (کمترین رتبه) و حداکثر ۳۰۰ هزار تومان (بالاترین رتبه که اصلأ دست یافتن به آن هم به این راحتی ها نیست) در مقابل افزایش حداقل ۴۵۰ و حداکثر ۸۰۰ هزار تومانی بانکی ها، پولی باشد که بتواند معلم فرورفته تا بنا گوش در قرض، که حداقل تا ۵ سال آینده خود را پیش فروش کرده و زمان کسبی و معیشتی خود را به صاحبان اجناس قسطی از دست داده است را بتواند مجاب کند تا راضی شود ایستگاه تاکسی و میدان شهر را رها و پشت میزهای سخت و خشن کتابخانه ها قوز کند برای معلم تر شدن و بدست آوردن مبلغی نا چیز آنهم با هزار منّت و اما و اگر و احتمال که آیا بدهند یا ندهند!
۵ _ معلم تر شدن خرج دارد! آری خرج ! معلم نخواسته و نخواهد خواست تا چک سفید امضاء برایش درب منزل ببرند، بل که او خواستار حقوق و مزایایی در حدّ رفع حوائج و نیازهای روزمره ی و تکریم استحقاقی خود است.
آنچه آمد گلایه ای بود و بس ! امید که خاطری را آزرده نساخته باشد! دعا می کنیم به درگاه خداوند متعال و از پی این دعای خیر هم تمام تلاش خود را نیز صادقانه بکار می گیریم که ان شاءالله این طرح به خوبی اجراءگردد، حتی اگر از این حیث هم چیزی به ما نرسد! چرا که معلمیم و آموخته ایم که خود را باید فدا کرد تا دیگران بمانند!
و این حقیقت معلمی ست! .alef.ir
یکی از دغدغه های مردم، تشخیص اصل یا تقلبی بودن برخی محصولات غذایی است. در ادامه راهکارهایی ذکر خواهد شد که به شما برای تشخیص عسل، شیر و رب با کیفیت کمک زیادی خواهد کرد.
آتش زدن عسل
برای تشخیص عسل با کیفیت از بی کیفیت، سر گوگرددار چوب کبریت را وارد عسل کنید و سپس با فندک سعی کنید، آن را آتش بزنید. اگر کبریت روشن نشد، کیفیت عسل مناسب است. همچنین می توانید ظرف شیشه ای حاوی عسل را جلوی نور بگیرید. اگر نور به راحتی از آن عبور کرد، عسل خوبی نیست. عسل خوب و باکیفیت باید مقداری تیره باشد.
حل کردن رب در آب
بعضی از مراکز مجاز فروش رب، برای تولید رب گوجه فرنگی از کدو استفاده می کنند. برای تشخیص این گونه رب ها، یک قاشق از رب را در یک لیوان آب حل کنید. اگر آب تا حدودی قرمز شد، رب گوجه فرنگی و اگر نارنجی یا زرد شد، کدو است.
سوزن زدن به شیر
برای تشخیص شیری که در آن از شیر خشک کمتری استفاده شده، سر سوزن را وارد شیر کنید و بیرون آورید. اگر قطره شیر، سریع چکید، یعنی کیفیت آن پایین است و اگر زمان بیشتری مانند 5ثانیه برای چکیدن قطره نیاز بود، کیفیت آن خوب است. سلامت نیوز /
بسماللهالرّحمنالرّحیم
والحمد لله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین. اللّهمّ صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها عدد ما احاط به علمک.
تبریک عرض میکنم این میلاد مسعود را به همهی عاشقان ولایت، عاشقان نبوّت، عاشقان خاندان پیغمبر، دلباختگان فضیلت حقیقی. به شما عزیزان خوشامد عرض میکنم؛ یکایک شما دارای ارج و مقامی هستید که اشاره خواهم کرد و عرض خواهم کرد. قبل از شروع عرایضم یاد مرحوم آقای آهی (رحمةالله علیه) مدّاح متعهّد و پایبند و خیرخواه و پرتلاش را گرامی میدارم.(۲)
بنده مرحوم آهی را از سالهای اوایل دههی ۴۰ میشناسم. در مشهد یک جمعی از مادحان اهلبیت آمده بودند و ایشان فعّال بود؛ البتّه آشناییای پیدا نکردیم امّا من ایشان را شناختم و دیدم؛ سالهای متمادی ایشان را از دور میشناختیم؛ بعد هم از نزدیک خدمت ایشان رسیده بودیم. خدا انشاءالله درجاتش را عالی کند، بهمعنای حقیقی کلمه، پابند و متعهّد و علاقهمند و بخصوص نسبت به جامعهی مدّاح دارای احساس تعهّد و مسئولیّت بود. و هر سال ما ایشان را در اینجا زیارت میکردیم. رحمت خدا بر او باد؛ خدا ایشان را بیامرزد؛ خدا ما را هم بیامرزد!
سه مطلب را من عرض میکنم: یکی دربارهی شما است، دربارهی مدّاحی و دربارهی این حرفهی بسیار شریف است؛ یکی دربارهی مسئلهی هستهای است که امروز به یک مسئلهی رایج در کشور ما تبدیل شده است؛ یکی هم راجع به مسئلهی یمن است. این سه مطلب را من امروز بهطور اجمال با شما عزیزان، و در واقع با ملّت ایران، مطرح میکنم.
دربارهی مطلب اوّل؛ حرفهی مدّاحی حرفهی بسیار باشرافتی است؛ چرا؟ چون در طول تاریخ کسانی بودند که ستمگران را، ظالمان را، زورگویان را مدح میگفتند و مدح میکردند؛ امروز هم هستند. امروز هم در دنیا کسانی هستند که زبان میگشایند به مدح پلیدترین انسانهای عالم، یا قلمهایشان را با مزد ــ با مزدی کثیف و پلید ــ در این راه بهکار میاندازند؛ شما بهعکس، زبانتان، نفَستان، حنجرهتان، قدرت هنریتان در خدمت مدح فضیلت است. خاندان پیغمبر خاندان فضیلتند؛ سرتاپا فضیلت. مادح خورشید مدّاح خود است؛(۳) شما در واقع با مدح فضیلت خاندان پیغمبر، مدح خودتان را هم میکنید و در واقع شرافت این شغل را نشان میدهید. من چند سال قبل از این، در همین مجلس مربوط به فاطمهی زهرا (سلامالله علیها) این شعر را از مرحوم صغیر اصفهانی خواندم(۴):
در حدیث آمد که اندر لیلةالاسراء پیمبر
اشترانی دید، من خود اشتری زان کاروانم
گر نداری باور و حجّت همی خواهی نظر کن
بر کتاب مدح او در دست من کاین هست بارم(۵)
رحمت خدا بر صغیر اصفهانی. بنابراین شما کتاب مدح فضیلت را در دست دارید؛ این شرافت بزرگی است؛ خوش به حال شما؛ قدر بدانید این حرفه را، این خصوصیّات را و این فرصت را مغتنم بشمارید. این، نکتهی اوّل دربارهی مدّاحی.
نکتهی دوّم؛ امروز جامعهی مدّاح کشور، فرصت بسیار بزرگی را در اختیار دارد؛ شما مجالسی تشکیل میدهید؛ جمعیّتهای بزرگ، گاهی جمعیّتهای هزاران نفری و غالباً هم جوان جمع میشوند پای منبر شما و پای خواندن شما و مدیحهسرایی و مرثیهخوانی شما؛ از این فرصت بهتر؟ اینهمه مخاطب، اینهمه دل آمادهی شنیدن و نیوشیدن، این همه نفوس آمادهی تربیت شدن در اختیار شما هستند؛ این فرصت است؛ اِغتَنِمُوا الفُرَص فَاِنَّها تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب(۶). این فرصت را مغتنم بشمرید؛ از این فرصت بهترین استفاده را بکنید.
نکتهی سوّم؛ بهترین استفادهی از این فرصت چیست؟ تبلیغ معارف دین؛ تبلیغ همان چیزی که این بزرگواران، این نشانههای عظمت و فضیلت برای خاطر آن، جانشان را کف دست گرفتند؛ اینهمه رنج بردند؛ اینهمه مصیبت کشیدند؛ حادثهی عاشورا بهوجود آمد؛ حوادث گریهآور صدر اسلام بهوجود آمد. [اینها] برای چه بود؟ برای ترویج معارف دین بود. از این فرصت برای ترویج معارف دین، برای سوق دادن نسل جوان به عمل به دین، به عمل به شریعت، به عمل به مسئولیّتهای بزرگ این دوران استفاده کنید. امروز کشور ما، ملّت ما و دنیای اسلام محتاج درست فهمیدن، درست عمل کردن و ایستادگی کردن است. ملّت ایران الگو است؛ در میان ملّت، جوانان موتور حرکتند. این جوانها در اختیار شما هستند؛ یعنی شما با یک نگاه ملاحظه خواهید کرد که به یک معنا موتور حرکت دنیای اسلام، زیر کلید شما است. معارف دین را تبلیغ کنید.
آنچه را مردم احتیاج دارند و آنچه را این جوانها احتیاج دارند برای پاک بودن، برای پاک زیستن، برای سبک زندگی اسلامی، برای مسلمان شدن بهمعنای واقعی کلمه، برای عاقبت به خیری، به اینها یاد بدهید؛ این در اختیار شما است. کِی ما در طول تاریخ اینهمه مجلس داشتیم که در آنها اینهمه جوان جمع بشوند و دلهایشان را در اختیار شما بگذارند. در زمان ما و در دورهی جوانی ما در مشهد اگر همهی مدّاحها را میشمردند، از پنج شش نفر بیشتر نمیشدند، در تهران هم یکخرده بیشتر از این. اینهمه مجلس، اینهمه گوینده، اینهمه خواننده، اینهمه هنر، اینهمه صدای خوش، شعرا هم بهکار میافتند و آنها هم شعر میگویند؛ از این فرصت استفاده کنید؛ این هم نکتهی بعدی.
و نکتهی آخر؛ پرهیز از انحراف، پرهیز از خرافهگرایی، پرهیز از مشکلتراشی در عقاید جوانها؛ گاهی ما یک کلمهای میگوییم که یک گرهی در ذهن جوانِ مخاطب ما بهوجود میآید؛ این گره را چه کسی میخواهد باز کند؟ این گرهی را که ما با بیان ناقص خودمان یا بیان غلط خودمان یا بیتوجّهی و بیمسئولیّتی خودمان در ذهن این جوان بهوجود میآوریم و عقیدهی او را دچار مشکل میکنیم، این گره چگونه باز خواهد شد؟ اینها مسئولیّت است. اینکه ما مجلس عزاداری و مدح سیّدالشهدا را ــ که عظمت او بهخاطر شهادت است، عظمت او بهخاطر فداکاری در راه خدا است، عظمت او بهخاطر گذشت است؛ گذشت از همه چیز، از همهی خواستهها، از همهی مطلوبها ــ تبدیل کنیم به یک نقطهی سبک، به یک جایی که یک تعدادی جوان لخت بشوند، بپرند هوا، بپرند پایین و ندانند چه میگویند، درست است؟ این شکر این نعمت است که خدا به شما داده؟ این صدای خوش نعمت است؛ این توانایی ادارهی مجلس نعمت است؛ اینها چیزهایی است که خدا به همه نداده است، به شما داده؛ باید این نعمتها را شکر بگزارید. بنابراین من جامعهی مدّاح را از ته دل دوست میدارم؛ برایتان دعا میکنم؛ خداوند انشاءالله به شماها توفیق بدهد، به شماها کمک کند؛ امّا این را هم عرض میکنم که انتظارات از جامعهی مدّاح، امروز در جامعهی ایرانی و در کلّ نگاه منطقهای، انتظار بالایی است. من دربارهی حضرت صدّیقهی طاهرهی معصومهی راضیهی مرضیّه (سلام الله و سلام جمیع انبیائه و ملائکته و عباده الصّالحین علیها) چیزی نمیتوانم عرض بکنم؛ شما در بیانات خودتان مطالبی را بیان کردید، بنده هم زبانم قاصر است از اینکه مطلبی را عرض بکنم؛ [لذا] از این موضوع عبور میکنیم.