، پس از بارش برف در دانشگاه زنجان، شاهد شوخی های بی جا و نامتعارف برخی دانشجویان پسر و دختر با یکدیگر بودیم که موجب ناراحتی بسیاری از دانشجویان دیگر شد.در این راستا حسین مسیبی، از شاعران جوان و دانشجوی این دانشگاه، این فضا را با سرودن قطعه شعری به نقد کشید.متن این سروده بدین شرح است:
جمعی از نامحرمان وقتی که قاطی می شوند
لاجَرَم مِن بعدِ قاطی نیز پاتی می شوند...
اصل مطلب را بگویم شعرمان کامل شود
کلّ دانشگاه را این مثنوی شامل شود
برف می بارید و شوخی هایشان آغاز شد
با گلوله های برفی قصدشان إبراز شد
ناخَلَف میداد دائم دست با نامحرمان
در دلم گفتم خدایا رحم کن بر این جوان
دختری خوابیده روی برف و آرایش غلیظ !
چهره اش را شست و شو دادند یک عده مریض
پاک شد آرایشش فهمیدم او زیبا نبود!
احتمالاً با همان آرایشش دل می رُبود
گرچه می خوانی و می خندی کمی هم فکر کن
علت این بی حیایی را عزیزم ذکر کن...
علتش هر آنچه باشد، پس نظارت را چه شد؟
دم زدن ها از مسلمانی، حراست را چه شد؟
خانواده بی خبر از وضع فرزندان خویش
آخر بی بند و باری ها نشد جز مات و کیش
بی تعارف عده ای هستند "دانشجو نما"
عمرشان با کارهای نابجا گشته فنا...
کسبِ دانش را رها کرده چه کاری میکند؟
بر روابط های کاذب افتخاری میکند
امر به معروف و نهی از منکری جاری نشد
عده ای مسئول را با ماجرا کاری نشد
پس چه شد آن آرمان های کبیر انقلاب؟
باغ دانش را کویری کرده افکاری سراب
آخرش شاعر! تویی اول ردیف متّهم
گرچه دیدی و نوشتی از حقیقت بیش و کم
خبرنگار خبرگزاری دانشجو از زنجان