بیماری من شد سبب پرسش معشوق
می میرم از این غم که چرا بهترم امشب
راز خود را هرگز مگو با یار خویش
یار را یاری بود، از یار یار اندیشه کن!
خواهی که شود دل تو چون آیینه ده چیز برون کن از درون سینهکبر و حسد و ظلم و حرام و غیبت بخل و طمع و حرص و ریا و کینه