بسماللهالرّحمنالرّحیم (۱)
خیلی متشکّریم از برادران عزیز که همّت کردند تا یاد گرامی پیشمرگان مسلمان کرد را احیاء کنند و زنده بدارند و نگذارند این فداکاریها فراموش بشود؛ تشکّر میکنیم از این زحماتی که کشیدهاید و همچنین تشکّر میکنیم از بیاناتی که آقای حسینی، آقای [رجبی] فرمانده، آقای ملّاقادر دوست قدیمی ما بیان فرمودید. انشاءالله که خداوند به همهی شماها توفیق بدهد و کمک کند.
بله همانطور که اشاره کردید، برادران شجاع و بااخلاص در منطقهی کردنشین کم نبودند و در همهجای منطقهی کردنشین، برادران مؤمن و بااخلاص وجود داشتند که برای انقلاب واقعاً مایه گذاشتند. گل سرسبد اینها، همین جوانانی بودند که در مجموعههای پیشمرگان مسلمان کُرد مجتمع شدند، سلاح دست گرفتند و رفتند در میدان؛ هم جان خودشان را به خطر انداختند، هم خانوادههای خودشان را به خطر انداختند؛ این نکتهی مهمّی است. در اصفهان، در تهران، در یزد، در مشهد، در تبریز اگر چنانچه فرزند یک خانوادهای میرفت در میدان جنگ و به شهادت میرسید، مردم نسبت به اینها اظهار ارادت میکردند؛ کسی به خود این جرئت را نمیداد و اصلاً کسی تمایلی نداشت که اینها را تهدید کند؛ [امّا] در کردستان اینجور نبود؛ در کردستان بعضی از خانوادههایی که جوانانشان میرفتند به شهادت میرسیدند یا مبارزه میکردند، از طرف ضدّ انقلاب مورد تهدید قرار میگرفتند. این جوانی که در مجموعهی پیشمرگان مسلمان کُرد با این شجاعت میآمد وسط میدان - که بنده یادم هست و کاملاً با این مجموعه آشنا بودم؛ مکرّر آنجاها رفته بودم، دیده بودم، میآمدند، میرفتند - هم جان خودش را در معرض تهدید قرار میداد، هم آرامش خانوادهی خودش را؛ میدانستند و میآمدند؛ اینها خیلی مهم است. و امتحان خوبی دادند؛ حقّاً و انصافاً امتحان بسیار خوبی دادند.
بله همانطور که اشاره کردید، برادران شجاع و بااخلاص در منطقهی کردنشین کم نبودند و در همهجای منطقهی کردنشین، برادران مؤمن و بااخلاص وجود داشتند که برای انقلاب واقعاً مایه گذاشتند. گل سرسبد اینها، همین جوانانی بودند که در مجموعههای پیشمرگان مسلمان کُرد مجتمع شدند، سلاح دست گرفتند و رفتند در میدان؛ هم جان خودشان را به خطر انداختند، هم خانوادههای خودشان را به خطر انداختند؛ این نکتهی مهمّی است. در اصفهان، در تهران، در یزد، در مشهد، در تبریز اگر چنانچه فرزند یک خانوادهای میرفت در میدان جنگ و به شهادت میرسید، مردم نسبت به اینها اظهار ارادت میکردند؛ کسی به خود این جرئت را نمیداد و اصلاً کسی تمایلی نداشت که اینها را تهدید کند؛ [امّا] در کردستان اینجور نبود؛ در کردستان بعضی از خانوادههایی که جوانانشان میرفتند به شهادت میرسیدند یا مبارزه میکردند، از طرف ضدّ انقلاب مورد تهدید قرار میگرفتند. این جوانی که در مجموعهی پیشمرگان مسلمان کُرد با این شجاعت میآمد وسط میدان - که بنده یادم هست و کاملاً با این مجموعه آشنا بودم؛ مکرّر آنجاها رفته بودم، دیده بودم، میآمدند، میرفتند - هم جان خودش را در معرض تهدید قرار میداد، هم آرامش خانوادهی خودش را؛ میدانستند و میآمدند؛ اینها خیلی مهم است. و امتحان خوبی دادند؛ حقّاً و انصافاً امتحان بسیار خوبی دادند.
- ۰ نظر
- ۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۲۰