خداوندا دلم تنگ حسین است
دلم خاک کف پای حسین است
خدایاکاش شهرم کربلا بود
سرم هم مبتلابرنیزه هابود
چنان مستم نماازجام مولا
که جان بیرون روداز عشق مولا
حسین ابن علی شمع وجوداست
که فارغ ازهمه بودونبود است
خدایاتاروپودم کربلاییست
که آسایش دراین ملک بلانیست
منم پروانه مولاگشته شمعم
مکن تفریق .براوگشته جمعم
طریق عشقبازی رازدارد
بنازم دلبرم رانازدارد
کشم نازت به جانم حضرت عشق
فدای تارمویت حضرت عشق
خداوندابهشتم کربلا کن
وجودم رابه اقامبتلا کن
- ۰ نظر
- ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۷