در ساعات پایانی سال 93 در برنامه بهار نارنج به مجری گری احسان علیخانی به قشر فرهنگیان بی احترامی عجیبی شد که نه تنها عذرخواهی رئیس رسانه ملی را می طلبد بلکه برکناری احسان علیخانی نیزشایسته خواهد بود. در این وبلاگ قبلا در 22 اسفند گزارش پخش شده از صدا و سیما در باره بیژن تحت عنوان سرنوشت دانش آموز ویدئو شیب بام لینک شد که برای رد کار غلط انجام شده توسط سرباز معلمی که فیلم را تهیه کرده بود انجام شد. اما اینکه صدا و سیما که قبلا در اخبار گزارش مفصلی در این مورد پخش کرده ، دوباره آن هم در ساعاتی که باید صحبت از تحویل حال و قلب قلوب و زدودن کینه از دل ها و ... باشد چرا قلب ملیون ها معلم و خانواده شان را شکست. مگر دستوری از بالا رسید که به دلیل ادعای به حق معلمین برای رسیدگی به امور معیشتی باید این چنین مجازات می شدند! آن روز که مرحوم خشخاشی توسط یک دانش آموز و در کلاس درس جلوی چشم داش آموزان دیگر کشته شد آقای علیخانی و صدا وسیما چه کردند؟ و یا آن وقتی که معلم زیر بار مخارج کمر خم می کرد و دم بر نمی آورد چه کسی متوجه شد و یا این سالها که به دلیل برنامه ریزی غلط در بعض شهرها با نیروی مازاد مواجه هستند با تحقیر معلم وتهدید به مازاد کردنش استثمارش می کنند و انجام هرکاری در مدرسه را از او می خواهند چه کسی از شان معلم دفاع می کند، کدام معلم گفته که سرکلاس درس نمی رود جز این است که کلاسی ندارند که به معلم بدهند. کرامت و احترامی برای معلم باقی نگداشتید و این دودش به چشم همه جامعه می رود .در بعض مدارس که دانش آموز از خانواده ای با سطح مالی بالاست معلم را برده خود می بیند! سالی که نکوست از بهارش پیداست نوروز را با توهین به فرهنگی ها شروع کردید هفته معلم چه بلایی می خواهید به سرش بیاورید.
عدم توجه کافی و مدبرانه به امر آموزش و پرورش از طرف دولت مسائل بسیار مهم تر و عمیق تر از آنچه که احسان علیخانی به آن پرداخت را به وجود آورده، مسائلی که زود است علیخانی متوجه آنها بشود و یا اصلا بتواند...آثار آمار سازی های غلط در مورد سطح علمی مدارس دولتی روزگاری مشخص می شود که کار از کار گذشته است. محصول مدارس دولتی صرف ( بدون پیشوند و یا پسوند هایی همچون هیئت امنایی و نمونه مردمی و دولتی و ...) چیست؟ادامه این مطلب باشد برای زمانی دیگر به شرط حیات انشاءالله، اما همینقدر بدانید که با سیاست های غلطی که اعمال می شود ظاهرا دانش آموزی تحصیل می کند و به پایان می برد اما ...
در هر صنفی عده ای پیدا می شوند که کارهای ناشایستی می کنند آیا باید تمام آن صنف را با یک چوب راند در همین گروه مجری ها مگر نیستند وطن فرو شانی که به خارج پناهنده شدند، با تلویزیون این مملکت و با سرمایه این مردم معروف می شوند و بعد به دامن دشمن پناهنده! مگر فرزاد جمشیدی نبود که از این شهرت سوء استفاده کرد. مگر فرزاد حسنی و آزاده نامداری که نمی توانند اختلافات شان را خصوصی نگه دارند لیاقت دارند در رسانه ملی ظاهر شوند و چه فرهنگی را تبلیغ کنند.پس ما معلم ها باید دائم از مجری ها و .... بد بگوییم که طرفداری شما را نکنند، دانش آموز طرفدار فرزاد جمشیدی بعد از او دیگر به هیچ برنامه مذهبی اعتماد نمی کند، کدام جنایت بزرگتری است؟.متاسفانه ادامه این مطلب منجر به بیان مسائلی است که شخصا به دلیل اعتقاداتم مایل به طرح آن نیستم.
- ۱ نظر
- ۰۸ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۰۳