سمیرا خطیب زاده
چند روز پیش با چند تماس تلفنی و اصرار فراوان بالاخره موفق شدم پای سفره دلش بنشینم. پای سفره دل یک همسر شهید، همسر شهید مدافع حرم. سفره دلی که پر از دلتنگی بود، پر از خاطرات شیرین، پر از آرامش. چهار سال بیشتر از زندگی مشترکشان نگذشته بود، اما «اسماء موسوی» چنان از همسرش سخن می گفت که گویا در همین مدت کوتاه، عمق عشق و دلبستگی را تجربه کرده است، به اندازه یک عمر. بعد از مصاحبه با خود فکر می کردم کاش زندگی مشترک آنها به این زودی پایان نمی یافت. کاش الگویی برای جوانان امروز بود که بعضی هاشان با وجود امکانات بسیار باز هم گمشده ای به نام آرامش دارند. اما بهترین پاسخ خون شهید بود. « شهید سید مهدی موسوی»، خون شهید جوانی که در 29 بهار زندگی بزرگترین درس را به نسل جوان ما داد. درس گذشت و ایثار، درس یاری دادن به مظلومین مسلمان، حتی اگر ایرانی نباشند. تا امروز « سید اسماء موسوی» بعد از دو سال بنشیند و از زیبایی های زندگی مشترکشان بگوید، از خانه گلی که در بهشت مهدی برایش ساخته و انتظارش را می کشد...
***
خودتان و همسرتان را معرفی کنید؟
سیده اسماء موسوی، همسر شهید سید مهدی موسوی از مدافعان حرم هستم. هر دو عرب زبان هستیم و اهل اهواز. من لیسانس مامایی دارم و هم اکنون هم در همین رشته فعالیت می کنم .
شغل همسرتان چه بود؟
همسرم کارمند اداره صنعت و معدن و تجارت شهر اهواز بود. فوق دیپلم کامپیوتر داشت و مشغول ادامه تحصیل بود. دانشجوی رشته مدیریت بازرگانی بود اما در واقع یک بسیجی بود.
***
خودتان و همسرتان را معرفی کنید؟
سیده اسماء موسوی، همسر شهید سید مهدی موسوی از مدافعان حرم هستم. هر دو عرب زبان هستیم و اهل اهواز. من لیسانس مامایی دارم و هم اکنون هم در همین رشته فعالیت می کنم .
شغل همسرتان چه بود؟
همسرم کارمند اداره صنعت و معدن و تجارت شهر اهواز بود. فوق دیپلم کامپیوتر داشت و مشغول ادامه تحصیل بود. دانشجوی رشته مدیریت بازرگانی بود اما در واقع یک بسیجی بود.
- ۰ نظر
- ۰۷ تیر ۹۴ ، ۲۰:۳۸