از بیابان بوی گندم مانده است
عشق روی دست مردم مانده است
آسمان بازیچه ی طوفان ماست
ابر نعش آه سرگردان ماست
باز هم یک روز طوفان می شود
هر چه می خواهد خدا آن می شود
می روم افتان و خیزان تا غدیر
باده ها می نوشم از جوشن کبیر
آب زمزم در دل صحرا خوش است
باده نوشی از کف مولا خوش است
فاش می گویم که مولایم علی ست
آفتاب صبح فردایم علی ست
هر که در عشق علی گم می شود
مثل گل محبوب مردم می شود
تا علی گفتم زبان آتش گرفت
پیش چشمم آسمان آتش گرفت
آسمان رقصید و بارانی شدیم
موج زد دریا و طوفانی شدیم
بغض چندین ساله ی ما باز شد
"یا علی گفتیم و عشق آغاز شد"
یا علی گفتیم و دریا خنده کرد
عشق ما را باز هم شرمنده کرد
دکتر محمود اکرامی فر
- ۰ نظر
- ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۲۲