یکی از دوستان شیعهی ما داشت برای زیارت به ایران میاومد. به قصد زیارت امام رضا علیهالسلام.
دوست ما نقل میکرد یه هندو پیش من اومد گفت:«تقاضایی دارم.»
گفتم: «چه تقاضایی داری؟ قالی، پسته یا خرما میخوای که برات بیارم؟»
گفت: «نه. من از این چیزا نمیخوام. یه عکس از امام خمینی برام بیار.» گفتم: «عکس امام رو میخوای چیکار؟»
گفت: «من بیست سال قبل تو مغازه یه عکس امام خمینی داشتم که یه خورده پاره و کهنه شده هرموقع مغازهمو باز میکنم، نگاهم به این عکس میفته و یهخورده روحیه میگیرم. فکر میکنم بین من و اون یه ارتباطی هست. من در طول مدتی که توی این مغازه هستم، یه آرامشی احساس میکنم.»
طرف هندو بود. هندویی که در آموزشها گاوپرستی رو یادش دادن، اما فطرت پاکش به پاکیها گرایش داره.
منبع: کتاب «من مدیر جلسه ام؛ خاطرات فعالان فرهنگی از فتنه 88»، تألیف رحیم مخدومی، صفحه 133، به نقل از دکتر غلامحسین متو از اهالی کشمیر و دانشجوی دکترای جامعه المصطفی قم
- ۰ نظر
- ۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۲