صبر
گاه صفتی را به خود نسبت می دهیم که فرسنگ ها با آن فاصله داریم از این رو شناخت علائم و نشانه های اخلاقی می تواند کمک شایانی در شناخت ویژگی های اخلاقیمان داشته باشد. برای نمونه انسان صبور سه نشانه دارد که او را از دیگران متمایز می سازد. اول آنکه سستی نمیکند، دوم آنکه افسرده و دلتنگ نمی شود، سوم آنکه از پروردگار خود شکوه نمی کند، زیرا اگر سستی کند حق را ضایع کرده و اگر دلتنگ و افسرده باشد شکر نمی گذارد و اگر از پروردگارش شکوه کند او را معصیت کرده است.(علل الشرایع/ ج۲/ص۴۹۸) در ادامه به شرح و توضیح هر یک از این نشانه ها می پردازیم.
۱) صبور سستی نمی کند
صبور سستی نمی کند چرا که اگر تنبلی و سستی کند حق را ضایع کرده است . حق به جای آوردن، هم در این دنیا مصداق پیدا می کند و هم در آخرت. در این دنیا به معنای رعایت حقوق همه افراد است اعم از نزدیکان و آشنایان، هم شهری و همسایه و تمام افرادی که به نحوی با آنان در ارتباط هستیم. حضرت موسى بن جعفر علیه السلام در ضمن سفارش خود به یکى از فرزندانش فرمود: بپرهیز از تنبلى و سستى که آنها تو را از نصیب دنیا و آخرتت محروم مىگردانند. (جهاد النفس وسائل الشیعه/ترجمه صحت/۲۹۷)
فردی که سست و تنبل باشد حقی را به جای نمی آورد چرا که با کار و عمل که شرط اساسی به جای آوردن حق و حقوق دیگران است میانه ای ندارد ابن قداح از امام صادق علیه السلام روایت مىکند که فرمود: «تنبلى و سستى، دشمن کار و عمل است».(منابع فقه شیعه(ترجمه جامع أحادیث الشیعه)/ج۲۲/۱۵۹)
۲) صبور افسرده و دلتنگ نمی شود
صبور افسرده و دلتنگ نمی شود چرا که در هر حال شکرگزار نعمت های الهی بوده و به قضا و قدر آن راضی است. امام ششم علیه السلام فرمود: هر کس به قضاى الهى راضى باشد قضا بر او جارى شود و پیش خدا اجر دارد و هر کس از آن دلتنگ باشد قضا بر او جارى شود و اجرش ضایع شود. (الخصال/ترجمه کمرهاى/ج۱/۷۴)
افسردگی و دلتنگی نشان از عدم رضایت به مقدارت الهی داشته و به دنبال آن انتظار شکر و سپاس امری نامعقول است. حضرت امام صادق علیه السّلام مىفرماید که: صفت رضا، راضى شدن بنده است به محبوب و مکروه، یعنى: این هر دو پیش او مساوى باشند. رضا دادن به کرده خداوند عالم، شعاع نور معرفت الهى است.
صبور سستی نمی کند چرا که اگر تنبلی و سستی کند حق را ضایع کرده است. حق به جای آوردن، هم در این دنیا مصداق پیدا می کند و هم در آخرت چنان که سخط و عدم رضا، اثر جهل و نادانى است، و راضى کسى است که دست از خواهش خود بردارد و آنچه مولاى حقیقى در باره او تقدیر و قسمت کرده، راضى شود. و هر که به مرتبه رضا رسید و به کرده و داده خدا راضى شد، بلا شک چنین کسى مرضىّ خدا است و خدا از او راضى است، و جمیع معانى بندگى در معنى رضا جمع است. یعنى: هر که به مرتبه رضا رسید، به جمیع مراتب بندگى رسیده است. (مصباح الشریعه/ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان/۵۳۹)
و فرمود: سَرِ طاعت خدا صبر است و رضاى از خدا نسبت بدان چه خوشایند بنده را یا بد آید و هیچ بندهاى از خدا راضى نباشد در آنچه خوش دارد یا بد دارد جز آنکه براى او بهتر است هم در آنچه خوش دارد و هم در آنچه بد دارد.(أصول الکافی/ترجمه کمرهاى/ج۴/ ۱۸۹)
۳) صبور به پروردگار خود شِکوِه نمی کند
صبور به پروردگار خود گله و شکایت نمی کند چرا که با این کار معصیت خدا را کرده است. امیرالمومنین علیه السّلام فرمود: هر گاه گرفتار تنگى شدید نباید از خداوند شکایت کنید و باید از خدائى که همه کلیدها در اختیار او مىباشد گشایش کارهاى خود را بخواهید. در مناهى حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله مىباشد که فرمودند: هر کس به آنچه خداوند برایش مقدر کرده راضى نباشد و همواره شکایت کند و صبر و استقامت نداشته باشد نیکىهاى او بالا نمىروند و در حالى که خداوند بر او غضب مىکند وارد محشر مىشود، مگر اینکه توبه کند. (ایمان و کفر( ترجمه الإیمان و الکفر بحار الأنوار)/ج۲/۴۹۷)
سخن را با کلامی از حضرت صادق علیه السلام به پایان می بریم که فرمودند: صبر آشکار می کند آنچه در باطن بندگان است از نور و صفا و جزع ظاهر می کند آنچه در باطن ایشان است از ظلمت و وحشت، و صبر صفتی است که هر کسی ادعای آن را می کند و ثبات نمی کند در نزد آن مگر بندگان خاص خدا و جزع، چیزی است که هر کس انکار آن می نماید و منافقین به آن متصفند.(معراج السعاده/نراقی/۶۹۴)