سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

هدف دادن اطلاعاتی در مورد دین و دنیاست
امیرالمومنین در حدیثی زیبا در راستای بصیرت افزایی می فرمایند: « کور آن کسی نیست که چشم ندارد ، بلکه کسی است که بصیرت ندارد. (کنزالعمال حدیث 1220) امام صادق(ع) می فرماید: عموی ما عباس بن علی، بصیرتی نافذ و استوار داشت. تعریفی بسیار زیبا از بصیرت : ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺧﺪﻣﺖ مقام معظم ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺗﺮﺑﯿﺖﮐﻨﯿﻢ. آقا ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺗﻮﻥ ﺍﺯ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ؟ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻘﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﻮﻻﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭﻟﯿﺸﺎﻥ... آﻗﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺑﺼﯿﺮ, ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ امیرالمؤمنین (علیه سلام) ﺩﺭ ﻭﺻﻔﺶ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﻨﺪ: مالک ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺍگرﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ" ﮐﺎﺭﯼ را ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺰﺩ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﺑﻮﺩ، ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻣﺮ ﻣﯿﮑﺮد... ﺑﺼﯿﺮﺕ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﻮﻻﯾﺖ هم ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ عمل کنی به نقل از qaemworld.blog.ir - هرگونه برداشت از این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع آزاد است!

آخرین نظرات

۲۹۹ مطلب با موضوع «اخلاقی» ثبت شده است

سه برادر مردی را نزد حضرت علی علیه السلام آوردند و گفتند این مرد پدرمان را کشته است.

امام علی (علیه السلام) به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتی؟

آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و ... هستم. یکی از شترهایم شروع به خوردن درختی از باغ پدر اینها کرد پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مرد، و من هم همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان زدم و او مرد.

امام علی (علیه السلام)فرمودند: حد را بر تو اجرا می کنم. آن مرد گفت: سه روز به من مهلت بدهید.
پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی به جا گذاشته پس اگر مرا بکشید آن گنج تباه می شود، و برادرم هم بعد از من تباه می شود.

امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: چه کسی ضمانت تو را می کند؟

آن مرد به مردم نگاه کرد و گفت این مرد.

امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: ای ابوذر آیا ضمانت این مرد را می کنی؟

ابوذر عرض کرد: بله امیرالمومنین

فرمود: تو او را نمی شناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا می کنم!

ابوذر عرض کرد: من ضمانتش می کنم یا امیرالمومنین.

آن مرد رفت . و روز اول و دوم و سوم سپری شد...و همه مردم نگران ابوذر بودند که بر او حد اجرا نشود...سرانجام آن مرد اندکی قبل از اذان مغرب آمد و در حالیکه خیلی خسته بود، به نزد امیرالمومنین (علیه السلام) آمد وعرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون تسلیم فرمان شما هستم تا بر من حد را جاری کنی. امام علی (علیه السلام) فرمودند: چه چیزی باعث شد تا برگردی درحالیکه می توانستی فرار کنی؟

آن مرد گفت: ترسیدم که "وفای به عهد" از بین مردم برود.

امیرالمومنین(علیه السلام) از ابوذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟

ابوذر گفت: ترسیدم که "خیر رسانی و خوبی" از بین مردم برود.

پسران مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از قصاص او گذشتیم... امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: چرا؟

گفتند: می ترسیم که "بخشش و گذشت" از بین مردم برود

دختر خوب که هرکسی هرچیزی میپوشه تو ام پشت بندش میری میپوشی میگی مد شده ؟ ادامه

عارف بزرگ حاج اسماعیل دولابی:

هر وقت کسی شما را اذیت کرد و یا از کسی ناراحت شدید،نمیخواهد به کسی بگویید.بلکه استغفار کنید، هم برای خودتان، هم برای کسی که شما را اذیت کرده است.
بگو بیچاره کار بدی کرده است، اگر فهم داشت نمیکرد.
وقتی استغفار میکنی
اگر قلبت حاضر نیست استغفار کند با زبان استغفار کن،آن وقت یکدفعه دلت نرم میشود.
اگر دو سه مرتبه این کار را کردی،دیگر غم نمیتواند شما را بگیرد. چون راهش را بلد هستی.
استغفار "امان گاه" انسان است ،یعنی پناهگاه، وقتی گفتی استغفرالله در پناه خدا هستی.و کجا امن تر و آرامش بخش تر از آغوش خدا.....
〰〰〰〰〰〰〰〰

شیخ رجبعلی خیاط :

جوانی را در برزخ دیدم که میگفت : نمیدانید در اینجا چه خبر است .هنگامی که به برزخ بیائید خواهید فهمید هر نَفَسی که به غیر یاد خدا کشیده اید به ضرر شما تمام شده است !
〰〰〰〰〰〰〰〰

آیت الله علی آقای قاضی :

اگر کسی نماز را اول وقتش بخواند و به مراتب عالی نرسد مرا نفرین کند .
اگر به جائی رسیده ام از دو چیز است : قرآن و زیارت حضرت سید الشهدا .
اما نماز شب ؛ پس هیچگاه چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست و تعجب از کسی است که میخواهد به کمال دست یابد در حالی که برای نماز شب قیام نمیکند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر بوسیله نماز شب .
〰〰〰〰〰〰〰
عبدالکریم کشمیری رضوی :

نسبت به خدا حالت توجه داشته باشید تا با خدا رفیق شوید نه تنها رفیق که او شفیق نیز هست .
خیلی مهم است که به نفس بها داده نشود .
اگر یکی از استوانه های تقوی بمیرد بعد آن مصیبت خواهد آمد.
دائم الذکر باشید و در همه حال یاد خداوند کنید .
〰〰〰〰〰〰〰〰
شیخ جعفر مجتهدی :

کوتاه ترین و مطمئن ترین راه کمال ، محبت اهل بیت و خدمت خالصانه به خلق است .
گناه حجاب بین مخلوق و خالق است . این آلودگی را با آب توبه بشویید .
〰〰〰〰〰〰〰〰
آیت الله کوهستانی :

من حرف بیهوده زدن را
کمتر از غذای حرام نمیدانم .
مگر راهی غیر از خدا هست؟
〰〰〰〰〰〰〰〰
سید رضا بهاء الدینی :

لذات روحانی نصیب زبان هرزه و چشم هرزه نمیشود . باید خود را اصلاح کرد .
همه جا رفق و مدارا میتواند دگرگونی بوجود بیاورد .
〰〰〰〰〰〰〰〰

می گویند:روزی مولانا،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد ازاوپرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟
شمس پاسخ داد: بلی.
مولانا:ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!
حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
در این موقع شب،شراب از کجا گیر بیاورم؟
به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.
پس خودت برو و شراب خریداری کن.
در این شهر همه مرا میشناسند،چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟
اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم.
مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد،شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد.
تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن ازمیکده خارج شد،هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا،در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید.در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد: "ای مردم!شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است."
آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید،چشم مردم به شیشه افتاد.
مرد ادامه داد: "این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید،اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد"،سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد.زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند.
در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد:"ای مردم بی حیا!شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید،این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هرروز با غذای خود تناول میکند. "
رقیب مولوی فریاد زد:"این سرکه نیست بلکه شراب است"
شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.
رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت،دیگران هم دستهای او را بوسیدند و متفرق شدند.
آنگاه مولوی از شمس پرسید:برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟
شمس گفت:برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست،تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی،در حالی که خود دیدی،با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند.
این سرمایه ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت.پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ با هیچ مپیچ

دانی که پس از مرگ چه باقی ماند
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ

ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
دوتا ﺍﻟﻨﮕﻮ ﺗﻮﯼ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ دوتا ﺩﻧﺪﻭﻥ ﺧﺮﺍﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻫﻨﺖ.

ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ:
استفاده لوازم آرایشی برای یک دختر از نخ دندانش زودتر تمام بشه

ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﻋﺮﻭﺱ فلان ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻭ ﺯﻥ ﺻﯿﻐﻪ ﺍﯼ ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻄﯿﺶ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﻣﺎ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﻭ ﻧﺪﻭﻧﯽ.

ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﺗﻮﯼ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺑﺮﯾﺰﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻤﯿﺰﯼ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﻬﺎﯼ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﻨﯽ.

ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺗﻮﻣﺎﻧﯽ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺸﯽ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺭﻭ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻧﮑﻨﯽ.

ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﺩﻡ ﺍﺯ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﺑﺰﻧﯽ ﻭﻟﯽ ، ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﭽﻪ ﺍﺕ ﺟﺮأﺕ ﻧﮑﻨﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺳﺖ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻪ ﮐﻪ ”ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻗﺎﺏ ﻋﮑﺲ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ ﺍﺕ ﺭﻭ ﺷﮑﺴﺘﻪ”..

ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﻭﺭﺯﺵ ﻧﮑﻨﯽ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻨﺎﺳﺐ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻏﺬﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻭ ﺩﺍﺭﻭ ﮐﻤﮏ
ﺑﮕﯿﺮﯼ.

ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﺩﺭ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻓﺮﺍﻏﺘﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﭼﺮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﺑﺪﻧﺖ ﺑﻨﺰﯾﻦ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﯽ.

ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺕ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﺍﺯ ﯾﺨﭽﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﻪ.

ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﮐﻤﮑﻪ، ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺖ ﺭﻭ ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﯼ ﻭ ﺍﺯﺵ ﻓﯿﻠﻢ ﻭ ﻋﮑﺲ ﺑﮕﯿﺮﯼ.

فقر اینه که . . .

"..اکثر افرادى که موفّق به نفى خواطر شده و توانسته‏اند ذهن خود را پاک و صاف نموده و از خواطر مصفّا کنند و بالأخره سلطان معرفت براى آنان طلوع نموده است در یکى از این دو حال بوده است: اوّل در حین تلاوت قرآن مجید و التفات به خواننده آن، که چه کسى در حقیقت قارى قرآن است و در آن وقت بر آنان منکشف مى‏شده است که قارى قرآن خداست جلّ جلاله.

دوّم از راه توسّل به حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السّلام زیرا آن حضرت را براى رفع حجاب و موانع طریق نسبت به سالکین راه خدا عنایتى عظیم است..."
لب اللباب ص150
علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه
پایگاه علوم ومعارف اسلام

زیباترین حس سجده این است که در گوش زمین پچ پچ میکنى، اما در "آسمان"صداى تو را میشنوند...
وقتی بهترین ها را برای دیگران می خواهید،
افکارتان بکر است و زلال!
در کلام آسمانی آمده است:
دعا قضا را برمی گرداند، هرچند آن را محکم کرده باشند !
به همین سادگی …
کمترین مهربانی این است که برای هم دعا کنیم!

من ازخداوند برای همه سلامتی وشادی میخواهم ودعا میکنم آنقدر شادیتان افزون باشد که به دیگران هدیه دهید.

بهجت

بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرارمیداد:
حدود ۱۰۰۰ نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما...
اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند. با این که حتی امکانات فرار وجود داشت اما زندانیان فرار نمیکردند!
بسیاری از آنها شب می‌خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی‌شدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمی‌کردندو در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی می‌ریختند.
دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
در این اردوگاه، فقط نامه‌هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان می‌رساندند و نامه‌های مثبت و امیدبخش تحویل نمی‌شد.
هر روز از زندانیان می‌خواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده اند، یا می‌توانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند. هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را می‌کرد، سیگار جایزه می‌گرفت.
اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمی‌شد. در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند. تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است، چرا که:
۱. با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین می‌رفت.
۲. با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب می‌شد و خود را انسانی پست می‌یافتند.
۳. با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین می‌رفت.
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود. این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده می‌شود.
نتیجه :

*در زندگیت موفق نیستی؟

بگو: "و ما توفیقی الّا باللّه علیه توکلّت و الیه انیب"

*خوشحال نیستی؟

همیشه بگو: " حسبی اللّه و نعــــــــــــــــــــم الوکیل"

*از دنیا خسته ای؟

بگو: "اللهم اجعل همی الاخره"

*نمازهایت را به موقع و مداوم نمی خوانی؟

همیشه بگو: "اللهم اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی"

*تنهایی؟

همیشه بگو: "ربی هب لی من لدنک سلطانا نصیرا"

*تو دلت از کسی ناراحتی؟

بگو: "اللهم اجعلنی من کاظمین الغیظ و العافین عن الناس"

*می خواهی غیبت نکنی؟

بگو: "اللهم اجعل کتابی فی علیین و احفظ لسانی عن العالمین"

 
 
۱. دستورالعمل اول
 
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین. 
 
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست. 
 
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند. 
 
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/۵۶ ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح. 
 
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت «ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه». 
 
ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست. 
 
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم. 
 
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم. 
 
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد. 
 
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا». 
 
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه «کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم»
 
وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین. / مشهد، ربیع الثانی ۱۴۲۰
 
۲. دستور العمل دوم 

سیل صلوات

باشگاه خبرنگاران: انتقاد سخت است آن هم در رابطه خصوصی چون رابطه زن و شوهری؛ به دیگر سخن، انتقاد از همسر از دشوارترین نوع انتقادهاست که اگر بدرستی مطرح نشود ممکن است به یک مساله بحرانی و کاملا لاینحل مبدل شده و دودمان یک زندگی را بر باد دهد.

پیش از بیان انتقاد، آن را وارسی کنید
به چه دلیل می‌خواهید انتقاد کنید؟ اصلی‌ترین دلایل از بیان آن چیست؟ صرفا می‌خواهید گله‌گذاری کنید یا این که هدف دیگری هم دارید؟ قصد اصلاح یا تغییر چه مطلبی را دارید؟ اگر این انتقاد مطرح نشود شما متحمل چه آسیب‌هایی خواهید شد و در صورت بیان از چه مسائل باارزشی ممکن است جدا بیفتید یا آن‌که چه چیز مفیدی را به‌دست آورید؟ واکنش‌های همسرتان را هنگام مواجهه با انتقاد، چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ آیا آمادگی لازم را برای مواجهه با رفتارهای احیانا تکانشی و مقابله‌ای همسرتان دارید؟ در مقابل جبهه‌گیری او چگونه عمل خواهید کرد؟ آیا پیش از این در بیان انتقادات خود به همسر موفق بوده‌اید؟ علت موفقیت یا عدم موفقیت‌تان را چه می‌دانید؟ آیا همسرتان شرایط لازم برای شنیدن یا پذیرش انتقاد را دارد؟ چه زمانی را برای بیان انتقادتان در نظر گرفته‌اید؟ بهترین مکان برای بازگو کردن انتقادتان کجاست؟
با پاسخ‌گویی به سوالات فوق و ارزیابی شرایط و جوانب آن، قطعا از انتقادتان نتیجه‌ای را که مساعد حال خود و همسرتان است به‌دست می‌آورید.
صداقت، رکن اول در انتقاد
ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺪﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ 4ﭘﺴﺮﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎﺭﺍﺩﺭﺍﺗﺎﻗﯽ ﺣﺒﺲ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺷﻤﺎﺩﺭﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﻭﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻡ.
ﺍﻣﺎﺧﻮﺩ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﻭﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ.
ﭘﺴﺮﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﭘﺪﺭﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﻢ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﻭﺷﺮﺍﺭﺕ
ﭘﺴﺮﺩﻭﻡ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﭘﺴﺮﺍﻭﻝ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﺭﺍﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ﻭﺷﺮﺍﺭﺕ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﺪﻭﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ ﺑﺎﺑﺎﺑﯿﺎ!
ﭘﺴﺮﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ‌ ﭘﺪﺭﺭﺍﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪﻭﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﻮﺩﺳﺮﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺍﻣﺎﭘﺴﺮﭼﻬﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﭘﺪﺭﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺁﻧﻬﺎﺭﺍﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺗﺎﻕ ﻭﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺎﻣﺪﻥ ﭘﺪﺭﻧﯿﺴﺖ ﺍﻭﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺍﻭﺭﺍﻣﯿﺒﯿﻨﺪﭘﺲ ﺑﺎﺧﻮﺩﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﻫﺮﭼﻪ ﻫﻢ ﭘﺪﺭﺩﯾﺮﺗﺮﺑﯿﺎﯾﺪ ﻣﻦ ﮐﺎﺭﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭﭘﺪﺭﻫﻢ ﻣﺮﺍﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﺩﺭﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﻨﺘﻈﺮﺁﻣﺪﻥ ﭘﺪﺭﻧﯿﺰ ﻫﺴﺖ 
ﺁﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﺎﻝ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺳﺖ !
ﻣﺮﺩﻡ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ!
ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍﺑﻬﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﯾﻢ
ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺻﻼ‌ ﺁﻗﺎ ﺭﺍﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﻭﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﺸﻐﻮﻟﯿﻢ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻫﻢ ﻓﻘ ﺩﺭﻣﺴﺠﺪﺑﺴﺖ ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺁﻗﺎﺑﯿﺎ ﺁﻗﺎﺑﯿﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﮐﺘﯽ
ان شاءالله از عده چهارم باشیم
به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، حجت‌الاسلام امر‌الله گیوی‌نهاوندی عصر امروز در جلسه شورای فرهنگ عمومی استان با بیان اینکه آمار طلاق در کشور نگران‌کننده است، اظهار کرد: باید در این زمینه آگاهی به خانواده‌ها را مد نظر ویژه قرار دهیم.

وی با تأکید بر اینکه تحول فرهنگی را باید از خانه و خانواده شروع کرد، خاطرنشان کرد: متأسفانه در حال حاضر توجه به خانواده‌ مغفول واقع شده و آموزش‌های مهارت زندگی به جوانان نیز جدی گرفته نمی‌شود.

رئیس سابق دانشگاه‌های علوم قرآنی کشور با اهمیت به آموزش خانواده‌ها نسبت به سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی، این مهم را حلال بسیاری از مشکلات دانست. وی با اشاره به آمار وقوع طلاق در سال 92، بیان کرد: در کشور از هر پنج ازدواج یکی به طلاق منجر می‌شود و این آمار در استان قم از هر چهار ازدواج یک مورد طلاق گزارش شده است.

گیوی‌نهاوندی با بیان اینکه همدان جزو 16 استان در امر طلاق است، افزود: در تهران این آمار از هر سه ازدواج یک مورد طلاق، در استان البرز از دو ازدواج یک مورد طلاق و در شهر کرج در مقابل هر یک ازدواج دو مورد طلاق ثبت شده است.

وی با بیان اینکه زلزله هشت ریشتری به نام طلاق خانواده‌های ایرانی را تهدید می‌کند، گفت: سال 92 در هر ساعت 18 طلاق ثبت شده به طوری که در هر ساعت 36 نفر از هم جدا شده‌اند.رئیس سابق دانشگاه‌های علوم قرآنی کشور با بیان اینکه در سال 93 در هر ساعت 19 مورد طلاق ثبت شده است، تصریح کرد: با طلاق، بیشترین آسیب به فرزندان وارد می‌شود و زوجین پس از گذشت 24 ساعت از این اقدام دچار افسردگی و پشیمانی می‌شوند.

وی فلسفه ازدواج را رسیدن به آرامش دانست و عنوان کرد: باید در خطبه‌های نماز جمعه به جز مسائل سیاسی، مطالب دیگری نیز بیان شود.گیوی‌نهاوندی با انتقاد به اینکه 12 سال دانش‌آموزان در مدرسه به تحصیل می‌پردازند اما هیچ نوع آموزشی در خصوص ازدواج نمی‌بینند، گفت: این در حالی است که در مدارس ژاپن، دانش‌آموزان سبک زندگی را یاد می‌گیرند.

وی با بیان اینکه به دلیل عدم یادگیری و تعامل در جامعه خانواده‌ها سر از دادگاه‌ درمی‌آورند، افزود: امروزه زوجین به دلایل واهی از هم جدا می‌شوند و برخی نیز مبتلا به طلاق عاطفی، خاموش و زرد هستند.

رئیس سابق دانشگاه‌های علوم قرآنی کشور با بیان اینکه در نگاه اسلام رابطه زن و شوهر رابطه عاشق و معشوق است، گفت: متأسفانه امروزه در خانواده‌ها بیشتر رابطه‌ها به ظالم و مظلوم تبدیل شده است.

وی در پایان علت طلاق را ازدواج نامناسب دانست و بیان کرد: فقر نمی‌تواند عامل مهم و تأثیرگذاری در طلاق باشد بلکه عواملی چون اعتیاد، اختلافات فرهنگی، چشم و هم‌چشمی و... در این پدیده تأثیرگذار هستند.

برای آشپزی هر روز به نیت معصوم آن روز غذا طبخ کنید مثلا روز جمعه که متعلق به امام عصر (عج)میباشد تمام وعده ها را به نیت آن حضرت آشپزی کنید

✅-ابتدا قبل از آشپزی وضو بگیرید

✅-هنگام وارد شدن به آشپزخانه بسم الله الرحمن الرحیم بگویید

✅-اگر دیدید کارهایتان زیاد است لاحول ولا قوه الا بالله بگویید

✅-هنگام روشن کردن آتش اجاق گاز بگویید اللهم اجرنا من النار (یعنی خدایا مرا از آتش دوزخت دور کن)

✅-هنگام استفاده از آب صلوات بر پیامبر (ص)بفرستید تا از شفاعتش بهرمند گردید واز اب حوض کوثر بنوشید

✅-اگر از میوه و سبزیجات وگوشت استفاده می کنید بگویید اللهم اسئلک الجنه (از خدواند در خواست بهشت کنید)

✅-هرچه را که با چاقو قطعه قطعه می کنید ذکر سبحان الله والحمدالله را بگویید

✅-هنگامی که کارهایتان به اتمام رسید شکر خدای رابجا آورید

✅واگر خسته شدید اعوذبالله گفته و بخدا پناه ببرید که با این کار همیشه در حال ذکرخدواند هستید و کسی که در حال ذکر باشد مانند کسی است که در حال جهاداست که هم آشپزی می کنید وهم جهاد و مطمئن باشید غذایی که با این شکل پخته شود هر لقمه اش باعث رشد جسمی و معنوی خواهد شدhttp://www.mahdi222.blogfa.com

  هم رنج بی پایان به همراه دارد  وهم گنج بی پایان

بیایید حواسمان باشد که: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ "ﺯباﻥ "ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ و

ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ و با ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ و ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ و ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸوداز جدایی ها جلوگیری کرد و

با همین زبان میشود  جدایی انداخت .

با همین زبان میشود آتش زد

و با همین زبان میشود آتش را خاموش کرد

اگر اختیار هیچ چیز را نداشته باشیم اختیار زبانمان را که داریم 

زبون استخوان نداره ولی استخوان میشکنه. حواسمون به این جرم صغیر باشه که جرم های ( گناهان) کبیر را با آن مرتکب میشویم.

امام خمینی : اگر درس نخوانید حرام است در مدرسه بمانید.
نویسنده :دانش آموزان و دانشجویان دقت داشته باشند که وقتی درس نمی خوانند و به مدرسه و دانشگاه می روند در حال انجام حرام هستند ، خدا خودش  رحم کند.