برسرسجاده های العجل
جمعه یعنی اشک های انتظار
جمعه یعنی شکوه ازهجران یار
جمعه یعنی آه،الغوث،الامان
درفراق مهدی صاحب زمان
اللهم عجل لولیک الفرج
- ۰ نظر
- ۱۱ فروردين ۹۶ ، ۱۹:۳۱
برسرسجاده های العجل
جمعه یعنی اشک های انتظار
جمعه یعنی شکوه ازهجران یار
جمعه یعنی آه،الغوث،الامان
درفراق مهدی صاحب زمان
اللهم عجل لولیک الفرج
به دنبال کسی هستم میان گریه ها هرشب
که میگویند میگرید غریب و بی صدا هرشب
کجا مجلس به پاکردی بیایم سینه زن باشم
بگیرم من نشانت از کدامین آشنا هر شب؟؟!!
تو را دیدند خیلی ها میان روضه ی زهرا
اگر این است، میخوانم فقط آن روضه را هرشب
تو را بین هیاهوی هوس گم میکنم هر روز
و پیدا میکنم در روضه های کربلا هرشب
اگر من باعث این غیبت طولانی ات هستم
بگو تا مرگ خود را هم بخواهم از خدا هر شب
حاج قدرت الله لطیفی نسب که اهل تشرف خدمت امام عصر بود میفرمود:
کسی که الان مطیع امام زمان باشد در زمان ظهور هم جزو پیروان و تابعین ایشان خواهد بود!
منبع: این شرح بی نهایت
گشته دلهاهمه دیوانه او
حامی دین خدارابرسان
برخیز حجت خدامی آید
رحمت زحریم کبریامی آید
زگلشن عسگری گذرکن کامروز
بوی گل نرگس ازفضا می آید
صاحب الزمان
یکی از القاب حضرت مهدی علیه السلام «صاحب الزَّمان» است. اگرچه این لقب در متن روایات به ندرت ذکر شده؛ولی درزبان راویان و اصحاب و شیعیان فراوان مورد استفاده قرار گرفته است. [1] .
طرح متفاوت صفحه یک روزنامه وطن امروز برای آخرین شماره سال۹۴
بارالها صاحب عصر و زمان کی خواهد آمد
آنکه بنماید جهان امن و امان کی خواهد آمد
پهلوی زهرا و قلب همسر او را شکستند
آنکه گیرد انتقام از ظالمان کی خواهد آمد
اللهم عجل لولیک الفرج
از امام حسن مجتبی (علیه السلام)منقول است:(اِذا خَرَجَ ذاکَ التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ اَخِی الْحُسَیْنِ یُطِیلُ اللهُ عُمْرَهُ فِی غَیْبَتِهِ ثُمَّ یُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِی صُورهْْ شابٍّ ابْنِ دُونَ اَربَعینَ سَنَهْْ)؛«وقتی نهمین فرزند از فرزندان برادرم حسین خروج کند،خدا عمر او را به قدرت خود در زمان غیبتش طولانی میکند و سپس ظاهرش میسازد در حالی که به صورت جوانی کمتر از چهل سال دیده میشود».اگر دهها هزار سال هم، زمان غیبت طول بکشد، باز موقع ظهورش به صورت جوانی خواهد بود.
🔴وقتی آقا بدنیا آمدند،ابلیس فریادبلندی به آسمان کشید...که تا آن زمان این طورفریادنزده بود.
همه فرماندهان ابلیس جمع شدند و جویای علت شدند.
✅ابلیس گفت:
آخرین حجت خدابدنیا آمد با ظهوراومرگ میرسد،
هرکدام ازشیاطین پیشنهادی دادند،یکی گفت درکودکی اورابکشیم.
ابلیس:اگراورابکشیم خودمان هم نابودمیشویم ( لولاالحجه لساخت الارض باهلها)....
وبه نتیجه نرسیدندتصمیم گرفتندکه سلامتی حضرت رابه خطربیندازند
✅هر روزه نه تنهامن نوعی باعث آزردگی قلب نازنینش میشوم،که شیاطین هم دست به دست هم داده اند تاسلامتی آن مهرعالم آرا رابه خطربیندازند
📚منتهى الامال، شیخ عباس قمی، ج 1، ص 18.
👌 با خودمون عهد ببندیم هر روز صدقه ای برای سلامتی امام زمان کنار بذاریم صدقه حتما نباید پولی باشه. یک صلوات هم کافیه
مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند:
هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید.
خوب نیست شیعه روزش شب شود و شبش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد.
◁◈ بنشینید چند دقیقه، ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند.
⚜ خدا مرحوم آیت الله العظمی بهجت را رحمت کند، یک حرف بلندی میفرمودند:
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.
قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است.
◁◈ او نزدیک است، درد و دلها را میشنود.
با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
⚜ در زمان حضرت امام هادی علیهالسلام شخصی نامهای نوشت، از یکی از شهرهای دور
نامهای نوشت که آقا من دور از شما هستم، گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم؛ به هر حال چه کنم؟
🔹حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو. ما از شما دور نیستیم.
【بحارالانوار/ ج53/ ص306】
✨ اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
عبارت فوق را امام صادق ذیل آیه پایانی سوره کهف (قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (کهف/110) فرمودند که منظورازعمل صالح معرفت وجود مقدس امام هر زمانی است. شناخت یک عمل محسوب میشود وقانونا معرفت، ریشه عمل است و پایگاه عمل است .
معرفت، عمل قلب است وعمل قلب ریشه اعمال است. پس هرچقدر نسبت به حضرت معرفت بیشتری پیدا کنیم ، این معرفت، عمل صالح محسوب میشود.
در روایت دیگر از امیرالمومنین نقل شده است : درقیامت اگر کسی میخواهد خدارا ملاقات کند درحالیکه ایمان اوکامل و اسلام او زیبا باشد باید ولیّ خودش را، وجود مقدس امام هر زمانی قرار دهد.
استاد بروجردی
بسم الله الرحمن الرحیم
👈 ما نشانه های ظهور را داریم ولی شرط ظهور فقط یکی است و آن هم آماده شدن شیعیان است. این بار شیعیان باید تربیت شوند تا بتوانند جان امام زمانشان را حفظ کنند.
👌"شرط ظهور" فقط همین است!
مابقی مسائل مانند کشته شدن نفس_زکیه، خروج سفیانی و... جزو "نشانه های ظهور" است.
👈 فرض کنید شیخ نمر که سعودی ها او را گرفتند، حکم او را هم گردن زدن اعلام کردند. حالا عده ای بگویند که این فرد احتمالا همان نفس زکیه است و طبق روایات 🔪کشته شدن نفس زکیه از نشانه های قطعی ظهور. پس بگذاریم کشته شود تا ظهور امام زمان (عج) زودتر شکل گیرد!
❌بدانید این آدم(با این طرز فکر) به امام زمان (عج) نمی رسد.
👌اگر توانستید از جان این آقا حفاظت کنید بنابراین می توانید از جان امام زمان (عج) نیز حفاظت کنید.
✅شیعه باید زمینی و بدون معجزه جان امام زمانش را حفظ کند.
💥در جنگ احد امیرالمومنین علیه السلام برای حفظ جان رسول الله صلوات الله علیه و آله نود زخم برداشت. چنان این بدن مبارک خون آلود بود که حتی نمی توانستند بر روی آن مرهمی بزنند.
👳🏾 یک نفر خدمت امام باقر علیه السلام رسید عرضه داشت:
آقا ما شنیدیم در ظهور به اندازه ی حجامتی و کمتر از آن خونی ریخته نمی شود.
یا صاحب الزمان!
از سر عادت و تکرار نوشتیم بیا
اصلا انگار به اجبار نوشتیم بیا
تو زما بندگی و ترک گنه میخواهی
با همین قلب گنهکار نوشتیم بیا
❤️خیالت در نظر شبها نشانم- ز محرومی سرشک خون فشانم❤️
آخر عمر آیتالله مولوی قندهاری ، آن کنز الهی، به محضر مبارکشان عرضه داشتیم: حال خوبان در یاد مولا چگونه است؟
فرمودند: هر لحظه است.
بعد فرمودند: عزیزم! باور این مشکل است، ولی به تو میگویم، تا نام آقا را نبرم خوابم نمیبرد، بلند میشوم تا اسم آقا را نگویم قوّت نمیگیرم.
همین را به ولیّ خدایی عرض کردم، گفت: برای تو جلوتر از این نرفت، چون باورش نمیکردی وإلّا باید به تو میگفت که اگر شبی در خواب سیمای آقایش را نبیند، آن خواب خواب نیست.
عزیز دلم! به خصوص جوان عزیز! فرزندان عزیزم! طلاب! دانشجوها! آخر شب یک چند دقیقه با ⭐️آقاجان ⭐️حرف بزنید. در حجره یا خوابگاه هستی، از رفیقت جدا شو. هرطوری که هست، هرطوری دوست داری با آقا حرف بزن.
بگو: آقا جان! عادت بده با نام شما بخوابم، با نام شما بلند شوم. آقا جان! دستم را در این دنیای وانفسا بگیر. آقا جان! گرفتارم.
چگونه سر کنم بدون عشق صبح و شام را
چه علتی بیاورم ندیدن مدام را
شلوغ شد دل من از برو بیای هر کسی
ولی دوباره یاد تو شکست ازدحام را
منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد
وگرنه که تو می دهی جواب هر سلام را
🌷 🌷
نشانه های آخر الزمان رسیده پشت هم
و کرده است جابجا حلال را حرام را
جهاد اکبر است انتظار تو در این زمان
نه ساده نیست، هرکسی ندارد این مقام را
به این یقین رسیده ام که دیدنت ملاک نیست
جهان مگر ندیده بود یازده امام را؟
تو روزی عدل و داد را اقامه می کنی و من
ز نام قائمت فقط بلد شدم قیام را
🌷 🌷
بعید نیست عاقبت فقط بخاطر حسین
تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را
ز داغ عمه ات و یا ز حال زین العابدین
خودت بگو ز روضه ها بخوانمش کدام را
ز دیر راهب و تنور کوفه روضه خوان شوم
و یا که بازگو کنیم شام شام شام را
تمام اختیار هر دو تا جهان به دست اوست
اگرچه بسته ریسمان دو دست این امام را
شکست قلب عمه زینبت شبیه قامتش
در آن دمی که خیزران شکست احترام را
در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت،علیهم السلام، در نجف اشرف، شوق زیادی جهت دیدارجمال مولایمان بقیة الله الاعظم، عجل الله تعالی فرجه،داشتم با خود عهد کردم چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم، به این نیت که جمال آقا صاحب الامر،علیه السلام، را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نایل شوم.
تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم تصادفا در این شب رفتنم از نجف به تاخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود نزدیک شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت مخصوصا از زیادی قطاع الطریق و دزدها، ناگهان صدای پایی را از پشت سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید. برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: ای سید! سلام علیکم.
ترس و وحشت بکلی از وجودم رفت و اطمینان وسکون نفس پیدا کردم و تعجب آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم. به هر حال سخن می گفتیم و می رفتیم از من سؤال کرد:
سلام ای آیه ی نور
سلام ای صالح ؛ ای قائم
سلام ای حاضر و غایب
سلام ای قائم دین
سلام ای مصلح دین
سلام ای ناجی قران
سلام ای صاحب خون
سلام ای غایب از انظار
سلام ای منجی عالم
سلام ای صاحب کعبه
سلام ای مالک دل
سلام ای رهنمای پاک
سلام ای شمس تابنده
سلام ای ماه زیبا
سلام ای هادی و مهدی
سلام ای مایه ی امید مظلومان
سر راهت دلم را فرش کردم
دو چشمانم به راهت دوختم
به مژگان رُفته ام راهت
به اشک چشم غبار از راه شستم
به امیدی که باز ایی