خلوت با مولا
❤️خیالت در نظر شبها نشانم- ز محرومی سرشک خون فشانم❤️
آخر عمر آیتالله مولوی قندهاری ، آن کنز الهی، به محضر مبارکشان عرضه داشتیم: حال خوبان در یاد مولا چگونه است؟
فرمودند: هر لحظه است.
بعد فرمودند: عزیزم! باور این مشکل است، ولی به تو میگویم، تا نام آقا را نبرم خوابم نمیبرد، بلند میشوم تا اسم آقا را نگویم قوّت نمیگیرم.
همین را به ولیّ خدایی عرض کردم، گفت: برای تو جلوتر از این نرفت، چون باورش نمیکردی وإلّا باید به تو میگفت که اگر شبی در خواب سیمای آقایش را نبیند، آن خواب خواب نیست.
عزیز دلم! به خصوص جوان عزیز! فرزندان عزیزم! طلاب! دانشجوها! آخر شب یک چند دقیقه با ⭐️آقاجان ⭐️حرف بزنید. در حجره یا خوابگاه هستی، از رفیقت جدا شو. هرطوری که هست، هرطوری دوست داری با آقا حرف بزن.
بگو: آقا جان! عادت بده با نام شما بخوابم، با نام شما بلند شوم. آقا جان! دستم را در این دنیای وانفسا بگیر. آقا جان! گرفتارم.
عرض کردم، دو سه دقیقهای، پنج دقیقهای هرکس هرچقدر توانست خلوت کند، خودمانی امّا با ادب با آقاجان حرف بزند.
از آقاجان درخواست کنیم. آقاجان صاحب ماست، آقاجان مولای ماست.
بگو: آقا جان! به غلامهایت نگاه نمیکنی؟
دخترم تو هم بگو: آقا جان! به کنیزهایت نگاه نمیکنی؟
آقاجان! تو آخرین حجّت خدایی، من شرمندهام بگویم غلام تو هستم، جایی که جدّ مظلومت ابیعبدالله بیان کرد: «لو ادرکته لخدّمته» اگر مهدیام را درکش میکردم، خادمش میشدم، من خادم خادم¬هایت هستم، یک عنایتی به من کن.
با آقا حرف بزن، تمثیل بزن. یک موقعی حضرت آقا، امامالمسلمین، رهبر بزرگوار، در ماه مبارک رمضان که میدید مردم می آیند میروند و همسایهها اذیت می¬شوند، فرموده بودند: همسایهها را جمع کنید یک افطاری با همسایهها داشته باشیم. بگو: آقا ما هم خادم خادمهایتان هستیم، نمیخواهی خادم خادمهایت را جمع کنی؟ ما را مهمان لطف خودت کن.آقا جان! مهمان یک دیدن، یک رؤیت، آقا جان! دستم را بگیر به حال خودم وامگذار.
با آقاجان حرف بزن. یابن الحسن! آقاجان! دست ما به دامانت.
📍" ایت الله قرهی (مدظله العالی) "
- ۹۴/۱۰/۲۴