میلاد تقى نهم امام است امروز در کشور جود، بار عام است امروز
تبریک فرشتگان به درگاه رضا هم در صلوات است و سلام است امروز
- ۰ نظر
- ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۰۸
میلاد تقى نهم امام است امروز در کشور جود، بار عام است امروز
تبریک فرشتگان به درگاه رضا هم در صلوات است و سلام است امروز
دنیا اگر علی نداشت آبرو نداشت
دنیا کجا شکر چنین آبرو کند
احمد به روی دست ،علی را گرفت وگفت
دست کسی نظیرش اگر هست، رو کند
منبع hablmatin.blog.ir
میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را
میجویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بیتابم آنچنانکه درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایستهای چنانکه تپیدن برای دل
یا آنچنانکه بالِ پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی، میآفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنیتر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را قیصر امین پور
چادر زن تاج سلطانی بود
حافظش از شر شیطانی بود
چادر زن بر هوس غالب شود
عزت زن را زحق طالب شود
چادر زن کیمیای غیرت است
چون نشان غیرت ملیت است
بر تن زن هست مانند سپر
حافظ زن هست هنگام خطر
ما یکدل و یک زبان و یکدَستِم آقا
دل را به ولای جدتان بَستِم آقا
ایران و عراق و یمن و سوریه
هر جا که شما امر کُنِن هستِم آقا احمد واعظی
از خلق جهان کناره کردیم
سر رشته عقل پاره کردیم
کس چاره ما نکرد و ما خود
بی منت خلق چاره کردیم
ننمود رهی بجز ره عشق
هر چند که استخاره کردیم
من بودم و شب، نزدیک سحر
با چشمی چون یک چشمه گهر
دیدم همه سو با دیده تر
ارض و سما، استاره قمر
همه در شور دگری بودند
منتظر یک خبری بودند
از آتش سوزنده و سوزان
تا موج دریای خروشان
خاک و ابر و باد و باران
جن و ملک، حوریه و انسان
کسی به لب جز دعا ندارد
به غیر حمد خدا ندارد
که ناگه آمد در این میانه
صدایی از عرش بیکرانه
که یا محمد! گل یگانه
به ذکر و تسبیح عاشقانه
غنچه لب وا کن ای پیمبر
إنا أعطیناک الکوثر
الا یا ایها المهدى! مدام الوصل ناولها
که در دوران هجرانت بسى افتاد مشکلها...
صبا از نکهت کویت نسیمى سوى ما آورد،
ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دلها....
چو نور مهر تو تابید در دلهاى مشتاقان،
ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محملها....
دل بىبهره از مهرت، حقیقت را کجا یابد؟
حق از آیینه رویت، تجلى کرد بر دلها....
به کوى خود نشانى ده که شوق تو محبان را
ز تقوا داد زاد ره، ز طاعت بست محملها....
به حق سجاده تزیین کن، مَهِل محراب و منبر را
که دیوان فلک صورت، از آن سازند محفلها....
شب تاریک و بیم موج و گردابى چنین هایل
ز غرقاب فراق خود رهى بنما به ساحلها.....
اگر دانستمى کویت، به سر مىآمدم سویت!
خوشا گر بودمى آگه، ز راه و رسم منزلها....
چو بینى حجت حق را، به پایش جان فشان اى فیض!
متى ما تلق من تهوى، دع الدنیا و اهملها......
فیض کاشانی
منبع : http://azf06.blog.ir/جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو
سالها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو
با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو
گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو
به سراغ مـــن اگر می آیی
تنــد و آهســته چه فرقی دارد؟
تــــــو به هر جور دلت خواست بـــــیا !
مثل سهراب دگر ، جنس تنهایی من "چینــی نیست"، که ترک بردارد
مثل آهــــن شده است ،
تـــــو فقط . . . . زود بیا....
نماهنگ: در آرزوی شهادت
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
آن روز که پهلوی تو از کینه شکست
دل های مُحبّان تو در سینه شکست
تصویر تو را دِل علی، آینه بود
اندوه تو سنگی شد و آیینه شکست
ای تمام تار و پود مرتضی
ای همه بود و نبود مرتضی
خانه را خالی ز خوشحالی مکن
یار من پشت مرا خالی مکن
ای تمام عشق ،ای خونین جگر
یا بمان یا که مرا با خود ببر
ای تمام عشق، بانوی علی
لرزه افتاده به زانوی علی
از سخن افتاده ای با من ولی
چشم بگشای, علی هستم علی
رفتنت خانه خرابم میکند
ماندنت چون شمع آبم می کند
ای مسیحای علی اعجاز کن
مشگل مشگل گشا را باز کن
ای کتاب عشق من بسته مشو
مثل مردم از علی خسته نشو
--
فاطمه چشمان خود را باز کرد
با زبان دل سخن آغاز کرد
ای همیشه همنشین فاطمه
ای امیرالمؤمنین فاطمه
ای که غمها را عسل کردی علی
گوچه را زانو بغل کردی علی
ای که برارض و سماء هستی امیر
جان زهرایت سرت بالا بگیر
این دل غمدیده را هم زنده کن
جان من, جان من ،یکبار دیگر خنده کن
آنکه باید دل غمین باشد منم
دل غمین و شرمگین باشد منم
خواستم یاری کنم اما نشد
ریسمان از دستهایت وا نشد