خندید و گفت: نه یه کم بالاتر
چهارشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۳۵ ق.ظ
بهم برخورد فرماتده گردان نشسته، یکی دیگر دارد توجیه میکند.
نگاهش می کردم ، یک ترکه دستش بود ، روی خاک نقشه ی منطقه را توجیه می کرد
بهم برخورد فرماتده گردان نشسته، یکی دیگر دارد توجیه میکند
فکر کردم فرمانده گروهان است یا دسته
تا آن موقع ندیده بودمش
بلندشدیم .می خواست برود، دستش را گرفتم
گفتم: شما فرمانده گروهانی؟
خندید و گفت: نه یه کم بالاتر...
دستم را فشار داد و رفت
حاج حسن گفت: تو این را نمی شناسی؟
گفتم نه، کیه؟
گفت چند وقته جبهه ای ، هنوز فرمانده تیپت رو نمی شناسی!
هدیه به روح شهید حاج حسین خرازی صلوات