تفاوت زمین تا آسمان خط قرمزهای نظام با خطوط قرمز تیم هسته ای در موضوع تحریمها و تبعات آن
خط قرمز نظام لغو همه تحریمهای «بهانه هستهای» در «روز امضای توافق» است و خط قرمز دکتر عراقچی لغو «تحریمهای هستهای» در «روز اجرا». شاید در نگاه اول تفاوت چندانی بین این دو خط قرمز وجود ندارد و حتی خط قرمز دوم اجرایی تر به نظر برسد. اما واقعیت این است که تفاوت زاویه این دو، تفاوت بسیار زیادی در داده ستاندههای توافق نهایی دربرخواهد داشت.
دکتر علی یحیی زاده - رجانیوز: مقام معظم رهبری در سخنرانی ۲۰ فروردین با تصریح مجدد خطوط قرمز کلان در مذاکرات، لغو یکباره همه تحریمها (تحریمهایی که به بهانه هستهای وضع شده) در روز امضای توافق نهایی را یکی از الزامات مذاکرات پیش رو خواندند و تاکید کردند که از یک سال و نیم قبل بارها خطوط قرمز را به رئیس محترم جمهور متذکر شدهاند[۱]. اما از متن بیانیه و فکت شیت آمریکا که بگذریم (تعلیق تدریجی تحریمهای هستهای مشروط به راستی آزمایی آژانس)، خط قرمز تیم مذاکره کننده ایران در نگارش متن نهایی (بر اساس اظهارات شفاهی ایشان) لغو تحریمهای «هستهای» در روز «اجرای توافق» است.
خط قرمز نظام لغو همه تحریمهای «بهانه هستهای» در «روز امضای توافق» است و خط قرمز دکتر عراقچی لغو «تحریمهای هستهای» در «روز اجرا». شاید در نگاه اول تفاوت چندانی بین این دو خط قرمز وجود ندارد و حتی خط قرمز دوم اجرایی تر به نظر برسد. اما واقعیت این است که تفاوت زاویه این دو، تفاوت بسیار زیادی در داده ستاندههای توافق نهایی دربرخواهد داشت:
۱- تفاوت در دایره لغو تحریمها
بخش اعظم تحریمهای اقتصادی و مالی به بهانه هسته ای وضع شده اما از لحاظ حقوقی «تحریم هستهای» محسوب نمیشود:
مثال اول: تحریمهای ثانویه بانکهای تجاری ایران (که موجب قطع روابط بانکهای خارجی با بانکهای ملی، تجارت و .. شده) بر اساس ماده ۱۰۴ قانون سیسادا[۲] کنگره آمریکا اعمال شده است. علت وضع این تحریمها برنامه هستهای ایران است اما در بخش شرایط فسخ، یعنی ماده ۴۰۱ سیسادا قید شده که لغو این تحریم نیازمند این است که حمایت ایران از تروریسم (بخوانید حزب الله و جریان مقاومت اسلامی) پایان یابد. بنابر این حتی اگر برنامه هستهای ایران صلح آمیز باشد، باز امکان لغو این تحریم وجود ندارد.
مثال دوم: تمامی تحریمها و قطعنامههای سازمان ملل به دلیل ارجاع پرونده هستهای ایران از آژانس اتمی به شورای امنیت وضع شده است. هیچگاه سازمان ملل به دلیل آزمایش موشک شهاب یک و امثال آن تحریمی علیه ایران وضع نکرده است. با این وجود در مفاد تحریمهای بهانه هستهای فوق، تحریمهای موشکی نیز به چشم میخورد. توجیهشان هم این بود که اگر ایران کلاهک هستهای داشته باشد، موشک پرتاب کننده آن هم باید تحریم شود. همه چیز بستگی به عینک مذاکره کنندگان دارد. چنانچه به قطعنامهها با عینک حقوقی نگاه شود، برخی از تحریمها موشکی است. اما اگر بر اساس بهانه تحریم نگاه شود، همه تحریمهای سازمان ملل، هسته ای است. اگر برنامه هستهای ایران صلح آمیز است و خبری از کلاهک هسته ای نیست، همه تحریمهای سازمان ملل هم باید لغو شود.
قطر دایره لغو تحریمها بستگی به خطوط قرمز دارد. اگر خط قرمز نظام ملاک باشد، باید همه تحریمهای «بهانه هستهای» لغو شود که در این صورت تمامی قطعنامههای سازمان ملل و بیش از ۹۵ درصد تحریمهای یکجانبه آمریکا (از جمله تحریمهای بانکی و نفتی) را شامل میشود. اما اگر خط قرمز تیم هسته ای ملاک باشد، بخشی از تحریمهای مندرج در قطعنامهها (که در ظاهر مربوط به بحث موشکی است) باقی میماند و کمتر از ۱۰ درصد تحریمهای یکجانبه آمریکا لغو و یا حتی تعلیق میشود! تفاوت در خطوط قرمز، تفاوت در دایره تحریمهای لغوشدنی را از ۱۰ تا ۹۵ درصد جابجا میکند. لازم به ذکر است شمول تحریمهای ثانویه آمریکا بر تحریمهای اروپا، باعث میشود لغو تحریمهای اروپا به تنهایی هیچ تاثیری در تغییر رفتار شرکتها و بانکهای غربی نداشته باشد (این موضوع حداقل در تجربه کانال مالی توافق ژنو برای دوستان اثبات شده است).
تفاوت در دایره تحریمها ایرادی است که که دکتر ظریف با ظرافت از زیر آن شانه خالی میکند و با تمسک به مساله عدم اجازه رهبری به مذاکره در مسائل غیر هستهای، نتیجه میگیرد که اساسا لغو تحریمهای مذکور در دستور کار مذاکرات نبوده است. جالب اینکه در جلسه نقد بیانیه لوزان در دانشگاه علامه همین نکته (یعنی کوچک بودن دایره تحریمهای هستهای) توسط دکتر ایزدی به آقای عراقچی تذکر داده شد و ایشان در پاسخ گفتند هدف از مذاکرات لغو تحریمها نیست بلکه هدف این است که حقوق برنامه هستهای ایران از سوی دیگر کشورها به رسمیت شناخته شود. این در حالی است که مقام معظم رهبری در صحبتهای ۲۰ فروردین صراحتا اعلام کردند که هدف از مذاکرات لغو تحریمهاست و در غیر اینصورت دلیلی نداشت که ایران وارد مذاکرات شود:
«اصلا مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریمها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقّف کنند به یک چیز دیگری، اصلا قابل قبول نیست.» مقام معظم رهبری ۲۰/۱/۹۴
۲- تفاوت در ریسک تخطی از تعهدات
در توافق جامع، قرار است تعهداتی برای ایران و طرف غربی ایجاد شود. ایران باید محدودیتها و تغییراتی در برنامه هستهای خود ایجاد کند و طرف غربی باید تحریمها را لغو کند (با فرض اینکه تعلیق در کار نباشد). جنس این تعهدات یکسان نیست و زمان بازگشت پذیری آن هم کاملا متفاوت است. بازگشت پذیری در تعهدات اصلی ایران نظیر خارج کردن قلب راکتور اراک، جمع کردن ۲۰۰۰ سانتریفیوژ از فردو، نابودی ۹۷۰۰ کیلو اورانیوم غنی شده و برچیدن ۱۳ هزار سانتریفیوژی حداقل یک سال زمان میبرد (در مورد ذخائر و قلب راکتور اراک حداقل ۴ سال زمان میبرد). در مقابل تصویب تحریمهای جدید و یا حتی شدیدتر کمتر از یک روز زمان نیاز دارد.
بر اساس خط قرمز نظام تحریمها باید در همان «روز توافق» لغو شود و بر اساس خط قرمز دکتر عراقچی تحریمها باید در «روز اجرا» لغو شود. یک تا دو ماه زمان فاصله بین این دو روز است. بازه زمانی که برای اجرای تعهدات از سوی طرف ایرانی (و راستی آزمایی آن از سوی آژانس) لحاظ شده است. اگر «روز اجرا» ملاک باشد، ایران شروع کننده است و باید ریسک کرده و به وعده طرف غربی اعتماد کند. بعد از اجرای تعهدات ایران و راستی آزمایی آن توسط آژانس (با فرض اینکه مساله بازرسیها مشکل درست نکند)، آن وقت نوبت به لغو تحریمها میرسد. در این حالت اگر طرف غربی خلف وعده کند و بازی درآورد، دیگر کار از کار گذشته است. برنامه هستهای ایران تا ۴ سال دیگر به کما میرود و تحریمها باقی میماند (از این مانده و از آن رانده).
اما اگر «روز امضا» ملاک باشد، طرف غربی شروع کننده است و البته ریسکی متحمل نمیشود. چرا که عدم پایبندی ایران به اجرای تعهدات (که اصلا به گروه خونی تیم مذاکره کننده ما نمیخورد) مستمسکی برای جناب اوباما میشود تا سه سوت با امضای یک دستور اجرایی جدید تحریمهایی حتی شدیدتر از تحریمهای فعلی را تصویب کند. تجربه تحریمهای آمریکا علیه روسیه نشان داد دیگر تحریمهای فلج کننده این کشور حتی نیازمند قطعنامههای سازمان ملل نیست و ظرف مدت کوتاهی عمل میکند.
تیم مذاکره کننده در برابر این اشکال فوق یک پاسخ دیپلماتیک ارائه کرد: زمان بازگشت پذیری تعهدات ایران یک روز است! کافیست تا شیر گاز مجددا به ۱۰۰۰ سانتریفیوژ فردو وصل شود. این پاسخ از استراتژی توریهگری دولت تدبیر سرچشمه میگیرد. دیگر گفته نمیشود که این اقدام اساسا در مقابل سایر تعهدات از دست رفته ایران عددی محسوب نمیشود و برای طرف مقابل هم بازدارندگی ندارد.
همانطور که مشاهده شد تفاوت به ظاهر اندک خطوط قرمز، نتایج بسیار متفاوتی در حاصل مذاکرات به دنبال دارد. واقعیت این است که خط قرمز مقام معظم رهبری در رابطه با لغو همه تحریمها در روز امضای توافق کاملا هوشمندانه و بر اساس سابقه فریبکاری دشمن طراحی شده است و عدم توجه تیم مذاکره کننده به این خط قرمز، تبعات فنی، اقتصادی و سیاسی بسیار ناگواری به دنبال خواهد داشت.
پی نوشت «
[۱]مطلب بعدی که ما به مسئولین گفتیم و به مردم هم عرض میکنیم، این است که در این جزئیّات مذاکرات ــ که خیلی هم این چند ماه آینده مهم است ــ اتّفاقی که باید بیفتد این است که تحریمها بهطور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها میگوید تحریمها شش ماه دیگر لغو میشود، یکی میگوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر میگوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، اینها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتناء و قابل قبول نیست؛ تحریمها بایستی ــ اگر چنانچه حالا خدای متعال مقدّر فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند ــ در همان روز توافق بهطور کامل لغو بشود؛ این باید اتّفاق بیفتد.» ۲۰/۱/۹۴