ماجرای رؤیای صادقه آیت الله ابوترابی درباره انقلاب اسلامی
گروه معارف – رجانیوز: رحلت عالم ربانی و انقلابی حضرت آیت الله ابوترابی چنان ثلمه ای در استان یزد ایجاد کرده است که هیچ چیز جای او را نخواهد گرفت. این سخن در باره عالم فرزانه ای است که بر اساس حدیث شریف پیامبر اکرمِ(ص): قَالَتِ الْحَوَارِیُّونَ لِعِیسَی: یَا رُوحَ اللَّهِ! مَنْ نُجَالِسُ؟ قَالَ:مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُویتهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الاخِرَةِ عَمَله(۱) . ایشان در زمره عالمانی بود که دیدنش هر بیننده ای را به یاد خدا می انداخت و هم نشینی و گفتگوی با ایشان موجب ازدیاد علم و دانش می گردید و عالم پارسایی بود که تقوا و ورعش، انسان را به یاد خدا و آخرت می انداخت و موجب رغبت به بهشت می گردید.
این عالم بزرگ که از نوادگان آخوند ملا ابوتراب زارچی (از علمای سابق یزد) بود در سال ۱۳۱۰هجری شمسی در محله علیا در شهر یزد به دنیا آمد. وی از نوجوانی به تحصیل علوم دینی پرداخت و دروس سطح را نزد اساتیدی همچون حضرات آیات شهید محراب صدوقی، اردکانی، سید علیرضا مدرسی و کازرونی در یزد گذراند و از فیوضات اخلاقی آیت الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی (یزدی) بهره مند شد.
دروس سطح را در قم نزد اساتیدی چون حضرات آیات مشکینی، سلطانی، امام موسی صدر ادامه داد و خارج فقه و اصول را از حضرات آیات عظام بروجردی، امام خمینی، محقق داماد و حاج شیخ مرتضی حائری آموخت و از فیوضات معنوی حضرات آیات حاج آقا حسین قمی، حاج آقا رضا بهاءالدینی و فکور یزدی بهره مند شد.
وی با دعوت آیت الله شهید صدوقی به یزد بازگشت و چند سال امامت جمعه شهرستان بهاباد یزد را بر عهده داشت. آیت الله ابوترابی سرانجام به دعوت معلم اخلاق، آیت الله سید روح الله خاتمی به یزد آمد و علاوه بر تدریس فقه، تفسیر و اخلاق، مدیریت حوزه علمیه یزد را بر عهده گرفت. نویسنده این سطور نیز در دوران دروس مقدماتی افتخاری شاگردی اشان را در قم داشتم. از این رو بر آن شدم از باب وظیفه و ادای دین خود، قطره ای از دریای کمالات این مرد بزرگ را برای نسل جوان بویژه طلاب جوان بیان کنم تا شاید برای کسانی که در این راه نورانی قدم می گذارند الگوی مناسبی ترسیم کند.
۱- تواضع و فروتنی؛ ایشان در این ویژگی زبانزد خاص و عام بود و به گونه ای در برابر مردم تواضع می کرد که محل مراجعات توده های مردمی شده بود.
ایشان در کوچه و خیابان حتی بر کودکان نیز سلام می کرد و در مسیر منزل به مسجد و مسجد به خانه برای مدت طولانی به حل و فصل مشکلات مردم می پرداخت.
۲- اهل تحقیق و کثیر المطالعه بود؛ کمتر ساعتی را می شد یافت که ایشان به مطالعه و تحقیق اشتغال نداشته باشد. در جلساتی که تا همین اواخر به محضرشان مشرف می شدیم با طرح یک مساله علمی با طلاب و فضلا وارد بحث می شد و البته هدفش تشویق و سوق دادن حضار به فراگیری علم بود و به عبارتی به دنبال تربیت محقق بود. علاقه فوق العاده به کتاب و کتابخوانی داشت و شاید بتوان گفت اکثر قریب به اتفاق کتابخانه بزرگشان را مطالعه کرده بود. در باره کتاب های جدیدی که چاپ می شد از فرزندانش تقاضای خرید می کرد.
۳- دارای روحیه انقلابی و سوابق مبارزاتی با رژیم شاه و جریانات انحرافی پس از انقلاب اسلامی؛ آیت الله ابوترابی در دوران ستم شاهی با الهام گرفتن از مکتب مبارزاتی حضرت امام(ره)، به مبارزه وارد شد و در سخنرانی های خود در سفرهای تبلیغی به روشنگری بر ضد رژیم طاغوت می پرداخت و به همین دلیل بارها دستگیر و بازداشت یا زندانی شد. یک بار که پس از حادثه فیضیه از سفر تبلیغی برگشته بود و شاهد آثار خون های طلاب و فضلا بر در و دیوار فیضیه بود سر به دیوار گذاشت و از امام زمان(عج) برای نصرت امام(ره) و یارانش استغاثه کرد. آن شب در خواب دیده بود که امام زمان(عج) با صدای بسیار دلنشینی فرموده بودند که ما نایبمان را تنها نخواهیم گذاشت و همواره از حمایت های ما بهره مند خواهند بود. مرحوم آیت الله فکور این خواب را رؤیای صادقه خوانده بودند. در دوران اصلاحات و حاکمیت مدعیان اصلاحات نیز رسما وارد مبارزه با جریان های انحرافی فکری و سیاسی شد. به همین دلیل بارها مورد بی مهری افرادی از این جریان گردید.
همسر شجاع و انقلابی ایشان نقل می کرد که من در دو برهه از زندگی ام شب ها با چادر و حجاب کامل می خوابیدم؛ یکی در زمان رژیم شاه که در آن زمان نیمه شب، ساواک سر زده به منزلمان می ریخت و یک بار نیز در دوران حاکمیت اصلاح طلبان، که طرفداران آن ها از دیوار منزلمان بالا می آمدند و به ما فحاشی می کردند و بیم آن می رفت که شبانه به خانه ما بریزند!
۴- جدی بودن در فریضه امر به معروف و نهی از منکر؛ ایشان زمانی که منکری را مشاهده می کرد از هر کس که بود و در هر مقام و منزلتی که قرار داشت، برای خدا و به قصد قربت، او را امر به معروف و نهی از منکر می کرد. و گاه برای انجام این فریضه به منزل برخی مسئولین یا دفتر کارشان می رفت و در بسیاری از مواقع نیز موثر واقع می شد. یکی از این موارد، مخالفت برخی مسئولان استان در به خاک سپاری شهدای گمنام در حسینیه امیر چقماق بود که با همان حالت بیماری به میدان آمد و مسوولان استان را متوجه وظیفه خودشان کرد.
۵- جلوگیری از هرگونه تحریف در دین؛ از آن جایی که ایشان یک کارشناس احکام شرعی بود و بیش از ۲۸ سال در رادیو یزد به بیان احکام می پرداخت و به دلیل مطالعات زیاد تاریخ اسلام، چنان چه خطیبی روی منبر دچار لغزش یا خطایی می شد پس از منبر در گوشه ای با او ملاقات می کرد و پس از تشویق و تعریف از منبرش، او را متوجه خطایش می کرد و با این روش عملا شاگرد پروری نیز می کرد.
۶- هر چند در سنین پیری به سر می برد ولی از نظر روحی یک جوان به تمام معنا بود؛ به همین دلیل خانه ایشان، به پایگاه جوانان انقلابی استان تبدیل شده بود او با جوانان و نوجوانان به مراتب بیشتر از افراد میان سال سر و کار داشت. از این رو قطعا می توان گفت با رحلت ایشان، جوانان انقلابی یزد پشتوانه بزرگی را از دست دادند.
۷- عشق به امام و رهبری؛ ایشان که از شاگردان خوب حضرت امام(ره) بود برای مدت ۷ سال در درس اصول و فقه امام ره شرکت می کرد، معتقد به اعلم بودن حضرت امام ره بود و پس از فوت مرحوم آیت الله اراکی، در میان علمای یزد در زمره نادر علمایی بود که تنها از مرجعیت رهبر معظم انقلاب حمایت می کرد و در این امر مهم نیز توفیق زیادی به دست آورد به طوری که اکثریت مردم استان را مقلدان معظم له تشکیل می دهند.
۸- علاقه شدید به علامه آیت الله مصباح؛ ایشان که از همدوره های آیت الله مصباح بود و از دوران جوانی و طلبگی، با ایشان آشنایی داشت، از علاقمندان جدی ایشان بود و مباحث علمی و سیاسی حضرت استاد را همواره پی گیری می کرد. علاقه شدید به استاد باعث می شد که گاهی از یزد برای دیدار با ایشان به قم سفر می کرد. یک بار از ایشان شنیدم که می فرمود از بعد عرفانی استاد مصباح برایتان بگویم؛ سجده های طولانی شبانه استاد مصباح به حدی بود که صبحگاهان که او را می دیدم چشم هایش کاسه خون بود. اکثر فرزندان روحانی آیت الله ابوترابی نیز از اساتید موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره و از تربیت یافتگان درس این استاد بزرگوار هستند.
۹- تربیت فرزندان دانشمند و انقلابی؛ از این عالم فرزانه، ۶ پسر و دو دختر به یادگار مانده است که همه آن ها مومن و انقلابی و غالب آن ها از تربیت شدگان مکتب امام صادق ع هستند. در آن شرایطی که هنوز حقیقت آقای هاشمی رفسنجانی برای غالب مردم افشا نشده بود(خرداد ۸۵) یکی از فرزندان ایشان به جرم پرسش از وی در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها دستگیر و برای مدت ۱۴ روز بازداشت و سپس به دو سال تبعید و یک سال زندان محکوم گردید که البته به دلیل فراهم نبودن شرایط اجتماعی، این حکم اجرا نگردید.
یکی از فرزندان ایشان نیز به دلیل امر به معروف و نهی از منکر در یزد مورد ضرب و جرح قرار گرفته بود که در آن زمان با سخنرانی مقام معظم رهبری و هشدارهای معظم له در حمایت از آمرین به معروف و ناهین از منکر، مزاحمین دستگیر و به سزای اعمالشان رسیدند.
۱۰- عشق به اهل بیت عصمت و طهارت؛ ایشان محبت شدیدی نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت داشت، و با شنیدن نام سیدالشهداء اشک از چشمانش جاری می شد. در یکی از خاطراتشان می فرمود که از آیت الله بهاء الدینی خواستم دعا کنند عاقبت به خیر شوم ایشان فرمودند شما به برکت امام حسین علیه السلام عاقبت به خیر خواهید شد. سرانجام ایشان پس از مدتی تحمل بیماری و کسب ثواب صبر بر بلاها، در ماه رجب و در ایام البیض و در روز تولد معشوق خویش امیر المؤمنین علیه السلام به ملاقات خدای خویش شتافت و در روز شهادت حضرت زینب سلام الله علیها بر روی دستان مردم دار العباده یزد و علما و طلاب و فضلای یزدی تشییع گردید و در امام زداه جعفر یزد در کنار دیگر علمای بزرگ یزد آرام گرفت. جالب این که نماز ایشان نیز توسط مرجع بزرگ و انقلابی حضرت آیت الله نوری همدانی اقامه گردید.
۱۱- متأسفانه از سوی مقامات دولتی استان از جمله استاندار یزد آن گونه که باید و شاید از این عالم مجاهد تجلیل نگردید و بر خلاف انتظار مردم و علمای یزد حتی یک روز نیز عزای عمومی برای ایشان اعلام نشد! این درحالی بود که برای یکی دیگر از روحانیون یزدی که نقشی در انقلاب نداشت همین چند ماه قبل سه روز عزای عمومی در زادگاه وی اعلام کرده بودند! البته شاید با مطالعه برخی نکات فوق علت آن را دریافته باشید.