اُمُــل!
وقتی تو خیابون چشمم به چشم یه دختر افتاد،
سرم رو برگردوندم،وقتی از کنارم گذشت،
بهم گفت: 『 اُمُــل』 !
وقتی سر به زیر با ناموس مردم حرف زدم،
بهم گفتن: 『 اُمُــل』 !
وقتی تو تاکسی سوار شدم دیدم یه نامحرم کنارم نشسته،
خودم رو جمع کردم،
بهم گفت: 『 اُمُــل』 !
وقتی موقع اذان رفتم مسجد،
بهم گفتن: 『 اُمُــل』 !
وقتی با عشوه و ناز با نا محرم حرف نزدم،
بهم گفتن: 『 اُمُــل』 !
وقتی زنگ گوشیم سرود یا علی بود
که با بچههای حسینیه کار میکردم،
بهم گفتن: 『 اُمُــل』 !
وقتی پای ثابت بچههای هیئت شدم،
بهم گفتن: 『 اُمُــل』 !
وقتی موقع حرف زدن با نامحرم سرم پایین بود،
بهم گفتن: 『 اُمُــل』 !
وقتی نخواستم پشت سر دختر مردم راه برم و مزاحمش بشم،
بهم گفتن: 『 اُمُــل』 !
وقتی پشت رهبرم حرف زدن، رگ غیرتم بالا زد،
بهم گفتن: 『 اُمُــل』 !
وقتی بهترین کتاب رمانم شد【 نورالدین】
بهم گفتن: 『 اُمُــل』 !
وقتی گفتم توی خونمون ماهواره نداریم،
چون عقیدم اینه که ماهواره دقیقا همون غارت فرهنگیه،
بهم گفتن: 『 اُمُــل』 !
وقتی بزرگترین آرزوم شد【شهادت】
بهم گفتن: 『 اُمُــل 』 !
تازه فهمیدم این روزها هر کی از کنارم رد میشه
چرا به من میگه 『 اُمُــل』 !
اصلا خدایا شکرت که شدم 『 اُمُــل』 !
در روزگاری که هر چیز غیر از 『 اُمُــل』 !بودن بوی کفر و فساد میده
- ۹۴/۰۳/۲۳