شیطان بزرگ و بچه شیطانها!(یادداشت روز)
يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۳۳ ب.ظ
حضرت امام رضوان الله تعالی علیه، یک روز پس از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام، تحلیلی از رابطه ایران و آمریکا ارائه کردند که در عین اختصار و سادگی، از عمق و درایتی عجیب برخوردار بود. ایشان فرمودند؛ «در یک روایتی است که رسول خدا که مبعوث شد آن شیطان بزرگ فریاد کرد و شیطانها را دور خودش جمع کرد و اینکه مشکل شد کار بر ما، در این انقلاب، شیطان بزرگ که آمریکاست شیاطین را با فریاد دور خودش دارد جمع میکند. و چه بچه شیطانها که در ایران هستند و چه شیطانهایی که در خارج هستند، جمع کرده است و هیاهو به راه انداخته است...»
این نخستین بار بود که عبارت «شیطان بزرگ» برای آمریکا بکار رفت و رسماً وارد ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران شد و به مرور از مرزهای ایران نیز فراتر رفته و رسانههای بینالمللی نیز بارها از این عبارت برای توصیف آمریکا استفاده کردند. با گذشت 36 سال از این ابداع عجیب بنیانگذار انقلاب اسلامی، این عبارت نه تنها تازگی و دقت خود را از دست نداده بلکه گذشت زمان و فراز و نشیب تاریخ، صحت این عبارت را بیش از پیش تایید کرده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات هفته گذشته خود در مراسم سالگرد 14 خرداد، به ابعاد مختلفی از شخصیت، تفکر و راه حضرت امام(ره) پرداخته و نسبت به تحریف این مکتب اصیل بطور جدی هشدار دادند. حضرت آیتالله العظمی خامنهای در تشریح پنجمین اصل از مبانی فکری امام خاطرنشان کردند: «در بعُد خارجی، امام صریحا در «جبهه مخالفِ قلدران بینالمللی و مستکبران» بود و در حمایت از مظلومان هیچ ملاحظهای نمیکرد. امام رحمهالله با مستکبرین سر آشتی نداشت. واژه «شیطان بزرگ» برای آمریکا یک ابداع عجیب از طرف امام بود. امتداد معرفتی و عملیِ تعبیر «شیطان بزرگ» بسیار زیاد است زیرا وقتی به کسی لقب شیطان داده میشود، رفتار و برخورد و احساسات باید در چارچوب «شیطانصفتی» او باشد. امام تا آخرین روز حیات خود، همین احساس را نسبت به آمریکا داشت و ضمن آنکه تعبیر «شیطان بزرگ» را بهکار میبرد، از بن دندان هم به آن اعتقاد داشت.»
همانگونه که از مبداء و منبع عبارت «شیطان بزرگ» برمیآید، این عبارت صرفاً ترکیب دو کلمه صفت و موصوف نیست و از ریشهای عمیق و معرفتی مبتنی بر آموزههای اصیل اسلامی برخوردار است و به همین دلیل است که گذشت ایام، خدشهای بر آن وارد نمیکند.
آمریکاییها در برهههای مختلف زمانی، با انواع و اقسام ترفندها و ابزارها کوشیدهاند و میکوشند با این خط اصیل مبارزه کنند. یکی از ترفندهای استکبار در این زمینه، جایگزین کردن دیگران به جای خود بوده است که به عنوان نمونه میتوان به تلاش برای جا انداختن «مرگ بر شوروی» به جای «مرگ بر آمریکا» -در دوره شوروی سابق- اشاره کرد. در زمان حاضر نیز رسانههای پرهیاهوی غربی با زیرکی در پی جایگزینی عربستان به جای آمریکا به عنوان شیطان بزرگ هستند. حال آن که آل سعود و سیاستهایش هیچگاه چیزی فراتر از دیکته واشنگتن نبوده و کیست که نداند دربار آل سعود بدون اجازه کاخسفید اجازه نفس کشیدن هم ندارد! با تعبیر امامراحل(ره)، آل سعود و آل خلیفه و صهیونیستها و انگلیس و فرانسه و... بچه شیطانهایی هستند که گرد شیطان بزرگ جمع شده و مجری اوامر آنند.
خط دیگر مخدوش کردن سیاست اصیل و دائمی «شیطان بزرگ» دانستن آمریکا مربوط به داخل کشور است. در خوشبینانهترین حالت، آنهایی که آمریکا را «شیطان بزرگ» نمیدانند، ساده لوحانی هستند که گمان میکنند اگر جنایات و خیانتهای آمریکا در حق ملت را فراموش کنیم و دست دوستی به سوی آن دراز کنیم، به سرعت مشکلات ارضی و سماوی کشور حل شده و همه چیز گل و بلبل میشود! این عده که خیالات خام خود را در قالب تئوریهای توسعه مبتنی بر غربگرایی عرضه میکنند، آمریکا را کعبه آمال خود دانسته و گمان میکنند کلید توسعه و پیشرفت کشور تنها در دست کدخدایی است که کافی است دستمان را به سویش دراز کنیم تا آن را تحویلمان دهد.
دسته دوم را میتوان انقلابیهای خسته و پشیمان نامید. آنان که علی رغم داشتن سوابق انقلابی و مواضع شدید و غلیظ علیه استکبار و آمریکا، به مرور و به دلایل مختلف تغییر مسیر داده و درصدد اشاعه و توجیه این عقب نشینی در زرورق تقلبی عقلانیت و واقعگرایی هستند اما در عالم واقع، این زرورق هیچ نسبتی با عقلانیت و واقعیتهای صحنه ندارد چرا که تجربه نشان داده است اعتماد به آمریکا و دل بستن به وعدههای آن نه تنها دستاوردی به همراه ندارد بلکه در بزنگاههای خطیر، پاشنه آشیلی است که عواقب آن برای آمریکادوستان میتواند جبران ناپذیر هم باشد. کافی است نگاهی گذرا به سرنوشت برخی کشورهای منطقه داشته باشیم. بزک کردن چهره کریه آمریکا، فصل مشترک دو گروه فوق است.
دور جدید مذاکرات هستهای ایران و 1+5 که متاسفانه به دلایل مختلف تا حد زیادی به مذاکرات هستهای ایران و آمریکا مبدل شده، این امید را در دل این دو گروه زنده کرده است که میتوان به سمت عادیسازی روابط با «شیطان بزرگ» نیز گام برداشت. البته این خوشخیالی دوطرفه است و غرب نیز هوشمندانه به آن دامن میزند. به این تیترها نگاهی بیندازید؛ تایم: بای بای شیطان بزرگ!، گاردین: ایران برای حرکت به جلو باید شیطان بزرگ را فراموش کند، نیویورک تایمز: حالا ایرانیها درباره شیطان بزرگ چه میگویند؟ و...
رسانهها، تحلیلگران و سیاستمداران غربی عامدانه و هدفمند میکوشند آمریکا ستیزی جمهوری اسلامی ایران را به شعاری تزئینی و تشریفاتی در قالب «مرگ بر آمریکا» -آن هم در چند روز و مراسم خاص مانند نمازهای جمعه، راهپیمایی 22 بهمن، 13 آبان و روز قدس- تقلیل دهند حال آن که اعتقاد به شیطان بزرگ بودن آمریکا یک سیاست عینی و عملی است که عمری به درازای عمر انقلاب اسلامی دارد و امروزه گستردهتر از هر زمان دیگری قابل مشاهده و پیگیری است. امروز سوریه تاوان اتحاد با محور مقاومت و ایران را میدهد، بحرینیها به اتهام ایران دوستی با خشم و کینه آمریکا روبرو هستند، ایستادگی و مقاومت یمنیها الگو گرفته از ایران است و به انتقام این تحول بزرگ به خاک و خون کشیده میشوند.کدام بحران و درگیری را در منطقه سراغ دارید که آمریکاییها سرمنشاء آن نباشند؟ و البته که جمهوری اسلامی نیز نمیتواند در برابر این ظلم و جور ساکت بنشیند و نظارهگر باشد. حمایت از مظلومان در برابر استکبار جهانی از اصول لایتغیر جمهوری اسلامی است و در این میان فرقی میان شیعیان بحرین و اهل سنت فلسطینی نیست. مبارزه با آمریکا تابلوی انقلاب اسلامی است و مسئولان باید با افتخار و شجاعت این تابلو را به دست گیرند و از ابراز آشکار و شجاعانه مواضع خود ابایی نداشته باشند.
در داخل کشور نیز پایبندی به مبارزه با آمریکا لوازم و ابعاد خاص خود را دارد. آمریکاییها علناً اعلام کردهاند هدف اصلی تحریمهای بیسابقه و همه جانبه علیه ایران، فشار به مردم برای جدایی انداختن میان آنان و نظام است تا از این طریق به اهداف سیاسی خود دست یابند. در چنین میدانی، علاوه بر مقابله شجاعانه با آمریکا و بچه شیطانهای منطقهای آن، خدمت به مردم و کاهش و رفع مشکلات آنان نیز عین مبارزه با استکبار است. همانگونه که رهبر معظم انقلاب در مراسم 14 خرداد سال 1382 فرمودند: «بزرگترین مبارزه با آمریکا، خدمت به این مردم است.» هر عقل سلیمی میداند خدمت به مردمی که اصلیترین دشمن آنان آمریکاست، از هر مسیری بگذرد، بدون شک از مسیر دل بستن به «شیطان بزرگ» نیست.
محمد صرفی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات هفته گذشته خود در مراسم سالگرد 14 خرداد، به ابعاد مختلفی از شخصیت، تفکر و راه حضرت امام(ره) پرداخته و نسبت به تحریف این مکتب اصیل بطور جدی هشدار دادند. حضرت آیتالله العظمی خامنهای در تشریح پنجمین اصل از مبانی فکری امام خاطرنشان کردند: «در بعُد خارجی، امام صریحا در «جبهه مخالفِ قلدران بینالمللی و مستکبران» بود و در حمایت از مظلومان هیچ ملاحظهای نمیکرد. امام رحمهالله با مستکبرین سر آشتی نداشت. واژه «شیطان بزرگ» برای آمریکا یک ابداع عجیب از طرف امام بود. امتداد معرفتی و عملیِ تعبیر «شیطان بزرگ» بسیار زیاد است زیرا وقتی به کسی لقب شیطان داده میشود، رفتار و برخورد و احساسات باید در چارچوب «شیطانصفتی» او باشد. امام تا آخرین روز حیات خود، همین احساس را نسبت به آمریکا داشت و ضمن آنکه تعبیر «شیطان بزرگ» را بهکار میبرد، از بن دندان هم به آن اعتقاد داشت.»
همانگونه که از مبداء و منبع عبارت «شیطان بزرگ» برمیآید، این عبارت صرفاً ترکیب دو کلمه صفت و موصوف نیست و از ریشهای عمیق و معرفتی مبتنی بر آموزههای اصیل اسلامی برخوردار است و به همین دلیل است که گذشت ایام، خدشهای بر آن وارد نمیکند.
آمریکاییها در برهههای مختلف زمانی، با انواع و اقسام ترفندها و ابزارها کوشیدهاند و میکوشند با این خط اصیل مبارزه کنند. یکی از ترفندهای استکبار در این زمینه، جایگزین کردن دیگران به جای خود بوده است که به عنوان نمونه میتوان به تلاش برای جا انداختن «مرگ بر شوروی» به جای «مرگ بر آمریکا» -در دوره شوروی سابق- اشاره کرد. در زمان حاضر نیز رسانههای پرهیاهوی غربی با زیرکی در پی جایگزینی عربستان به جای آمریکا به عنوان شیطان بزرگ هستند. حال آن که آل سعود و سیاستهایش هیچگاه چیزی فراتر از دیکته واشنگتن نبوده و کیست که نداند دربار آل سعود بدون اجازه کاخسفید اجازه نفس کشیدن هم ندارد! با تعبیر امامراحل(ره)، آل سعود و آل خلیفه و صهیونیستها و انگلیس و فرانسه و... بچه شیطانهایی هستند که گرد شیطان بزرگ جمع شده و مجری اوامر آنند.
خط دیگر مخدوش کردن سیاست اصیل و دائمی «شیطان بزرگ» دانستن آمریکا مربوط به داخل کشور است. در خوشبینانهترین حالت، آنهایی که آمریکا را «شیطان بزرگ» نمیدانند، ساده لوحانی هستند که گمان میکنند اگر جنایات و خیانتهای آمریکا در حق ملت را فراموش کنیم و دست دوستی به سوی آن دراز کنیم، به سرعت مشکلات ارضی و سماوی کشور حل شده و همه چیز گل و بلبل میشود! این عده که خیالات خام خود را در قالب تئوریهای توسعه مبتنی بر غربگرایی عرضه میکنند، آمریکا را کعبه آمال خود دانسته و گمان میکنند کلید توسعه و پیشرفت کشور تنها در دست کدخدایی است که کافی است دستمان را به سویش دراز کنیم تا آن را تحویلمان دهد.
دسته دوم را میتوان انقلابیهای خسته و پشیمان نامید. آنان که علی رغم داشتن سوابق انقلابی و مواضع شدید و غلیظ علیه استکبار و آمریکا، به مرور و به دلایل مختلف تغییر مسیر داده و درصدد اشاعه و توجیه این عقب نشینی در زرورق تقلبی عقلانیت و واقعگرایی هستند اما در عالم واقع، این زرورق هیچ نسبتی با عقلانیت و واقعیتهای صحنه ندارد چرا که تجربه نشان داده است اعتماد به آمریکا و دل بستن به وعدههای آن نه تنها دستاوردی به همراه ندارد بلکه در بزنگاههای خطیر، پاشنه آشیلی است که عواقب آن برای آمریکادوستان میتواند جبران ناپذیر هم باشد. کافی است نگاهی گذرا به سرنوشت برخی کشورهای منطقه داشته باشیم. بزک کردن چهره کریه آمریکا، فصل مشترک دو گروه فوق است.
دور جدید مذاکرات هستهای ایران و 1+5 که متاسفانه به دلایل مختلف تا حد زیادی به مذاکرات هستهای ایران و آمریکا مبدل شده، این امید را در دل این دو گروه زنده کرده است که میتوان به سمت عادیسازی روابط با «شیطان بزرگ» نیز گام برداشت. البته این خوشخیالی دوطرفه است و غرب نیز هوشمندانه به آن دامن میزند. به این تیترها نگاهی بیندازید؛ تایم: بای بای شیطان بزرگ!، گاردین: ایران برای حرکت به جلو باید شیطان بزرگ را فراموش کند، نیویورک تایمز: حالا ایرانیها درباره شیطان بزرگ چه میگویند؟ و...
رسانهها، تحلیلگران و سیاستمداران غربی عامدانه و هدفمند میکوشند آمریکا ستیزی جمهوری اسلامی ایران را به شعاری تزئینی و تشریفاتی در قالب «مرگ بر آمریکا» -آن هم در چند روز و مراسم خاص مانند نمازهای جمعه، راهپیمایی 22 بهمن، 13 آبان و روز قدس- تقلیل دهند حال آن که اعتقاد به شیطان بزرگ بودن آمریکا یک سیاست عینی و عملی است که عمری به درازای عمر انقلاب اسلامی دارد و امروزه گستردهتر از هر زمان دیگری قابل مشاهده و پیگیری است. امروز سوریه تاوان اتحاد با محور مقاومت و ایران را میدهد، بحرینیها به اتهام ایران دوستی با خشم و کینه آمریکا روبرو هستند، ایستادگی و مقاومت یمنیها الگو گرفته از ایران است و به انتقام این تحول بزرگ به خاک و خون کشیده میشوند.کدام بحران و درگیری را در منطقه سراغ دارید که آمریکاییها سرمنشاء آن نباشند؟ و البته که جمهوری اسلامی نیز نمیتواند در برابر این ظلم و جور ساکت بنشیند و نظارهگر باشد. حمایت از مظلومان در برابر استکبار جهانی از اصول لایتغیر جمهوری اسلامی است و در این میان فرقی میان شیعیان بحرین و اهل سنت فلسطینی نیست. مبارزه با آمریکا تابلوی انقلاب اسلامی است و مسئولان باید با افتخار و شجاعت این تابلو را به دست گیرند و از ابراز آشکار و شجاعانه مواضع خود ابایی نداشته باشند.
در داخل کشور نیز پایبندی به مبارزه با آمریکا لوازم و ابعاد خاص خود را دارد. آمریکاییها علناً اعلام کردهاند هدف اصلی تحریمهای بیسابقه و همه جانبه علیه ایران، فشار به مردم برای جدایی انداختن میان آنان و نظام است تا از این طریق به اهداف سیاسی خود دست یابند. در چنین میدانی، علاوه بر مقابله شجاعانه با آمریکا و بچه شیطانهای منطقهای آن، خدمت به مردم و کاهش و رفع مشکلات آنان نیز عین مبارزه با استکبار است. همانگونه که رهبر معظم انقلاب در مراسم 14 خرداد سال 1382 فرمودند: «بزرگترین مبارزه با آمریکا، خدمت به این مردم است.» هر عقل سلیمی میداند خدمت به مردمی که اصلیترین دشمن آنان آمریکاست، از هر مسیری بگذرد، بدون شک از مسیر دل بستن به «شیطان بزرگ» نیست.
محمد صرفی
- ۹۴/۰۳/۱۷