ما زیلوی بیت رابه فرش هزارشانه نمیفروشیم
حسین قدیانی: همان 88 بود گمانم که در خلال یک متن بلند، جملهای کوتاه نوشتم؛ «الان جنگ زیلوی بیت رهبری با فرش هزارشانه است». زیلو در قیاس با فرش به عبارتی هیچ قیمتی ندارد لیکن آنجا که بدل به «نماد» میشود، قصه فرق میکند. جمهوری اسلامی گاه هست که غیرمستقیم سخن با همین نمادها میگوید. بالکن ساده حسینیه محقر جماران، فقط محل سخنرانیهای امام راحل نبود، بلکه خود نیز فی حد ذاته سخنها داشت برای ما. خمینی گاه با زبان به ما میگفت «عالم محضر خداست» گاه با کوچک بودن خانهاش به ما نشان میداد خوی اشرافی، معصیت است، معذلک «در محضر خدا معصیت نکنید»! بالا برویم، پایین بیاییم دنیا خمینی را بتشکن بزرگی میشناسد که از قضا روی یک صندلی سفید بینهایت ساده مینشست؛ هیچ هم قید و بند این را نداشت که رنگ این دیوار با رنگ آن ستون بخواند و از این چیزها! حضرت روحالله در فکر تناسب دیگری بود! تناسب میان نظام جمهوری اسلامی و زندگی پابرهنهها! و برهم زدن این تناسب یعنی که معصیت! درست یا غلطش، ایضا چگونگی انجامش، موضوع این متن نیست لیکن خرجی که برای حرم امام شد هرگز نتوانست اندازه یک زیلوی ساده چند در چند، تناسب برقرار کند با امام و حرم امام. فضای مجازی و واقعی ندارد؛ گاهی از یک زیلو کارها میرود که از هزار سقف و ستون منقش نه! گاهی یک زیلو چنان موجی راه میاندازد که تو گویی طرف با دریای بیکرانی! بزرگان حتی در کارهای اینچنینی هم پیام صادر میکنند!
- ۹۴/۰۳/۳۱