پنج خصلت مؤمن راستین:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّـهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ﴿٢﴾
منحصراً مؤمنان آن کسانی هستند که چون خدا یاد شود، دلهاشان به بیم میآید و چون آیات خدا برایشان فروخوانده شود ایمانشان افزون گردد و بر پروردگارشان توکل میکنند
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ﴿٣﴾
آنانکه نماز را بهپامیدارند و از آنچه روزیشان کردهایم انفاق میکنند- انفال 2و 3
پنج خصلت مؤمن راستین:
۱. با شنیدن نام خدا دلشان به بیم آید:
ترسیدن از خدا بهمعنی ترسیدن یک گنهکار در مقابل قاضی نیست. در ترسیدن گنهکار با نداشتنِ گناه، ترس، منتفی است. اما نوع دیگر ترس که ناشی از معرفت است، بر اثر توجه به یک چیز عظیم و یک حقیقت باشکوه روی میدهد و ناشی از احساس حقارت در مقابل اوست. کسی که در مقابل پروردگار، خود را کوچک و ناقص و حقیر میبیند، سعی میکند جز از آن خط سیر مستقیمی که خدای عالم برای او معین کرده، از راه دیگری سیر نکند و این بزرگترین ضامن اجرایی حرکت و تلاش است در یک انسان مسلمان و در یک جامعهی مسلم.
۲. وقتی آیات خدا بر آنان فروخوانده میشود ایمانشان افزون گردد:
الف) ایمان بهصورت یک آب راکد در وجود مؤمن معنی ندارد. یک چنین ایمانی یک روزی هم از دست انسان یهآسانی گرفته میشود. ایمان مستودع. ایمان عاریت. مؤمن راستین، کسی است که اگر یک کلمه از حقایق و معارف دینی و الهی در دل اوست، با اندیشه و تدبر و زیادتر کردن ایمان، این ایمان را از زایل شدن نجات دهد.
ب) از این آیه استفاده میکنیم و به آن کسانی که میگویند قرآن را – چون عقل ما به آن نمیرسد- نباید ترجمه و تفسیر نکنید میگوییم اگر ما قرآن را نمیتوانستیم بفهمیم، چگونه ایمان ما با خواندن قرآن زیاد میشود؟ پس پیداست قرآن کتاب رمز نیست. باید آن را خواند بهقصد فهمیدن و فهمید بهقصد نیرومندتر شدن ایمان.
۳. بر پروردگارشان توکل میکنند:
الف) یعنی دست روی دست میگذارند و میگویند خدا خودش درست میکند؟ نه. معنای توکل این نیست. آن کسی که دست روی دست میگذارد، در مقابل تعهدها و تکلیفها و مسئولیتها، بهجای اینکه نیروی خود را مسئول بداند، معجزهی خدایی را مسئول فرض میکند. مثل بنیاسرائیل که میگفتند تو و پروردگارت بروید و مشغول جنگ بشوید و ما اینجا نشستهایم (سوره مائده آیه ۲۴) توکل یعنی در همه حال اتکا و امیدت به خدا باشد.
ب) به نظر من دو بال نیرومند برای پرواز انسان در تلاشهای زندگی، یکی صبر است و یکی توکل. هر امتی که این دو بال را داشته باشد، از تیررس دشمنهای خاکی بهکلی دور خواهد شد.
۴. کسانیکه نماز را اقامه میکنند:
چند احتمال در تفاوت بین یُصَلّون (نماز خواندن) و یقیمیون الصلوة (نماز را بهپاداشتن):
الف) اقامهی نماز یعنی نماز را بهصورت کامل، همهجانبه و تمام بهجاآورد. اگر کسی نماز را با ارکان صحیح و با توجه به آموزشها و الهامهای نماز، بهجا آوررد، جداً فلاح و رستگاری در انتظار اوست.
ب) اقامه نماز یعنی در جامعه نماز را بهپامیدارند، جامعه را نمازخوان میکنند. اگر کسی خوب نماز بخواند اما به دیگران کاری نداشته باشد، این عمل نشانهی ایمان نیست.
اقامه صلوة یعنی جامعه را نمازخوان کردن. نه بهمعنای اینکه فقط یک عبادت را همه انجام دهند. جامعهی نمازخوان یعنی جامعهای که دائما به یاد خدا و در راه خداست. جامعهای که جز خدا کسی را عبادت و عبودیت نمیکند و جز به خدا به هیچ کس دیگر اتکا و استعانت نمیجوید.
۵. از آنچه به آنان روزی کردهایم انفاق میکنند:
انفاق یعنی چه؟ انفاق یعنی پر کردن خلأها و نیازها. آن خرج کردنی که خلأ و نیازی را پر نکند انفاق نیست. ... فقط هم در مورد مال نیست. از هر چه که خدا داده انفاق میکنند. پول، عمر، فرزند، آبرو، توان جسمی، زبان، فکر، از همهی اینها در راه خدا و بهجا خرج میکنند.
بعد از این هر جا خواستید وقت صرف کنید، از آبرو مایه بگذارید یا پول خرج بکنید، خوب فکر کنید ببینید دارید انفاق میکنید یا خرج بیهوده میکنید.