حجاب، کجای دغدغه های دولت قرار دارد؟
يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۵ ب.ظ
جمهوری اسلامی ایران در پرتو تعالیم اسلامی و پیشرفتهای علمی، مدعی ساخت جامعهای باتقوا و پیشرفته است که از آن با عنوان پیشرفت اسلامی- ایرانی یاد میکنند. از این حیث، نهادها و سازمانهای فرهنگی درجهت نهادینهکردن فرهنگ اسلامی میبایست در برنامهریزیها و سیاستگذاریها به فرهنگسازی آموزههای عمیق دینی با توجه به عملیاتیکردن آن توجه داشته باشند.
به گزارش جهان به نقل از مهرخانه، عفاف و حجاب یکی از مهمترین ارزشهای اسلامی است که نمودهای اجتماعی فراوانی همچون عدم اختلاط زن و مرد، غیرت مردان، حفظ حریمهای عمومی، حجاب زنان و ... دارد. همچنین از جمله ارزشهایی است که برای جاینشینی آن در جامعه، میبایست متغیرهای دیگر همچون خانواده، اشتغال، جایگاه زن در جامعه، حفظ حریم خصوصی، اخلاق عمومی، قانونگرایی در جامعه و ... را در نظر گرفت.
بحث رعایت حجاب و مسئله برخورد با بدحجابی در جامعه اسلامی ایران، موضوع تازهای نیست و از همان اوایل انقلاب اسلامی با تظاهرات زنان بیحجاب و موضعگیریهای سران انقلاب نسبت به امر حجاب در جامعه برجسته شد. البته مسئلهای که در حوزه سیاستگذاریهای کلان بیش از همه در چشم مردم خود را نشان داد، چگونگی برخورد با بدحجابی بود که در هر دورهای به شیوهای خاص بر آن تأکید شده است؛ از برخورد کمیته با بیحجابان در دهه۶۰ گرفته تا راهاندازی گشتهای ارشاد در دهه ۸۰، از تدوین قوانین کلی در سطح شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگ عمومی تا آییننامههای جزیی برای وزارتخانهها و نهادها در جهت ساماندهی وضع عفاف و حجاب در جامعه کار شده است، اما همچنان در صدر آسیبهای فرهنگی جامعه قرار دارد.
تحلیلهای مختلفی در مورد پدیده بدحجابی و بدپوششی در کشور وجود دارد، از جمله آنکه: ورود زن به ساختهای اجتماعی مردانه، تهاجم فرهنگی غرب و تلاش برای رشد اباحیگری و فحشا، افزایش عدم خودباوری به قدرت درونی جامعه، بازنمایی رسانهای حجاب و بیحجابی برای جامعه، ترویج مدهای متضاد با ارزشهای اسلامی ایرانی، رشد ظاهرگرایی در مردم، افزایش تمایل مردم به نوگرایی در مسیر تمدن غرب و ...، در این میان اما سیاستها و موضعگیریهای فرهنگی مسئولین کشور یکی از مهمترین دلایلی است که رفتارهای مردم را جهت می دهد (۱).
از همان سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی، جریان تهاجم فرهنگی و رسانهای، سیاستهای فرهنگی دولتهای مختلف و موضعگیریهای رسمی سیاستمداران، مسئله حجاب را از امری فرهنگی خارج کرده و هماکنون در جامعه ایران بهعنوان امری سیاسی- فرهنگی شناخته شده است؛ بهطوریکه بدحجابی از سوی رسانههای معاند نظام مقدس اسلامی، خارج از هر انگیزه خاص شخصی؛ همچون جلوهگری و زیباییطلبی، نوعی اعتراض سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران قلمداد میشود. البته موضعگیریهای مسئولین میتواند آتشی بر هیزمهای تهیهشده از سوی جبهه نرم دشمن برای دو قطبیشدن جامعه با تمرکز بر مسئله حجاب نیز باشد.
بهطور نمونه، وقتی مقام اول اجرایی کشور تضاد بین شادی و نشاط با عدم اختلاط زن و مرد در مکانهای عمومی همچون ورزشگاه را برجسته میکند، به نوعی افکار عمومی را در مقابل سیاستهای فرهنگی نظام قرار داده و از طرف دیگر اهمیت پایبندی به ارزشهای اسلامی را پایین میآورد (۲)، یا موضعگیری شفاهی دولت قبلی و فعلی علیه طرح گشت ارشاد که به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده بود یا طرح تفکیک جنسیتی را موجب سخیفشدن دین اسلام دانستند (۳)، همه اینها افکار عمومی را با تضادهایی در سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی مواجه میکند که فرصت رسانههای معاند را برای کمارزش کردن حجاب بیشتر میکند؛ بهطوری که در این دو سال گذشته شاهد شکلگیری جنبشهای اعتراضی همچون آزادیهای یواشکی و گروههای رپ تهرانی بودیم.
اگر در موضعگیریهای سیاسی و سیاستهای فرهنگی متوجه دو موضوع نظام ارتباط عفیفانه از یک طرف و همچنین شرایط پیچیده جنگ فرهنگی جامعه اسلامی ایران از طرف دیگر نباشیم، نمیتوانیم به سیاستگذاری فرهنگی مناسبی برای ترویج عفاف و حجاب برسیم. همچنین باید در نظر گرفت که نقد به سیاستها و اقدامات گذشته، به معنای خالیبودن فایده آنها نیست؛ زیرا اگر بتوان جامعه ایران بدون هرگونه اقدامات گذشته از جمله حجاب اجباری، کمیتههای امر به معروف و نهی از منکر، فعالیتهای تبلیغی، تفکیک جنسیتی در مکانهای عمومی، گشت ارشاد و... را در نظر گرفت، آنوقت میتوان فاصلههای فرهنگی آن با جامعه کنونی را هم تصور کرد؛ به هر حال هنوز غیرت و حیا به عنوان ارزشهای غالب جامعه شناخته میشود.
اگر در سیاستهای فرهنگی، مبنای دینی مورد نظر قرار بگیرد، کرامت انسانی حفظ میشود. عفاف اساساً بر مبنای حفظ کرامت انسانی وضع شده است. وجود ملکه عفاف در فرد سبب مصونیت او از گناه میشود؛ بهطوریکه نه تنها از شرایط و موقعیت گناه پرهیز میکند، بلکه به ایجاد یک زمینه ارتباطی عفاف گونه هم اقدام مینماید. شخص عفیف به ارتباطات گسترده انسانی برمبنای کرامت انسانی (۴) توجه دارد. وقتی بینش انسانها در ارتباط با خود و دیگران براساس کرامت شکل گرفت، آنگاه ارتباط جنسی جایگاه مخصوص خود را خواهد داشت و در روابط اجتماعی تسری نمییابد.
در یک نگاه کلی، گستره عفاف به گستردگی نه تنها اعمال و کردار انسان، بلکه در تفکر و بینش او نیز هست. لذا موضوع کلی عفاف در همه سطوح زندگی انسان جاری است. مجموعه دستورات دین اسلام در مورد عفاف که با روشی فقهی مورد بازشناسی قرار گرفته، نظام رابطه عفیفانه را در زندگی انسان بهوجود میآورد که میتوان با تقسیمبندی ارتباطات به ارتباطات کلامی و غیرکلامی، به وجوه مختلف عفاف با شیوه مقولهبندی اشاره کرد (علم الهدی، ۱۳۹۱: ۵۲-۱۳۰) (۵):
ارتباطات غیرکلامی: حجاب زن، پوشش مناسب مرد، غیرت مرد، کنترل نگاه در برخورد با نامحرم (ارتباط رودررو، عکس، فیلم)، کنترل فکر و عدم خودارضایی، کنترل رفتار در عدم ارسال پیام شهوتانگیز در ارتباط با محارم و همجنسان، عدم نازکی صدای زن در ارتباط با نامحرم، راهرفتن زن همراه با وقار و طمأنینه، عدم نمایش زینت زنانه و تبرج در جامعه، عدم انس و صمیمیت بین نامحرمان، عدم تقلید از الگوهای رفتاری جنس مخالف، عدم استفاده از عطر شهوتانگیز در برخورد با نامحرم، عدم شنیدن موسیقیهای شهوتانگیز، کسب اجازه در ورود به خلوت دیگری (استیذان)، اجتناب از خلوت با نامحرم، عدم اختلاط نامحرمان در مکانهای عمومی، عدم تماس جسمی نامحرمان، رقص همسر برای همسر، ازدواج دائم و ازدواج موقت؛
سیاستگذاران جامعه اسلامی برای برخورداری از عفاف لازم است به سطوح مختلف آن از یک طرف و به ارتباطات کلامی و غیرکلامی از طرف دیگر توجه داشته باشند. البته ارتباطات درون فردی افراد در رعایت عفاف مقوم حضور بهتر انسان در سطوح دیگر ارتباطات است. بنابراین سیاستهای تعلیمی- تربیتی در مورد تربیت جنسی در اسلام برای دوران نوجوانی، تبلیغ و زمینهسازی برای ازدواج آسان بسیار لازم است. در ارتباطات اجتماعی، تفکیک جنسیتی به معنای امکان حضور زنان در ساخت اجتماعی زنانه و حضور مردان در ساخت اجتماعی مردانه بهعنوان سیاست اجتماعی اصلی میبایست دنبال شود. این مسئله برای امر اشتغال بیش از دیگر امور ضرورت مییابد که راهحل آن در افزایش سهم مدیریت زنان در دولت نیست! (معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور، ایرنا) (۶)، بلکه فراهمکردن امکان فعالیت اجتماعی زنان در بخش زنانه بهدور از حاشیههای سخت کار در نظام اداری است که میتواند راهی برای رهایی از تضادهای سیاستهای مدرن دولت با ارزشهای زندگی اسلامی باشد.
همچنین فعالیتهای تبلیغی و تربیتی با توجه به آموزههای عفاف در هر یک از بخشهای فرهنگی و ارتباطاتی از جمله کتاب، فیلم و سریال، برنامههای رادیویی و تلویزیونی، روزنامه و مجله و برگزاری مراسمها و جشنها سبب برقراری فرهنگ اسلامی در زمینه عفاف خواهد شد.
منبع
۱. الناس علی دین ملوکهم اشبه
۲. http://mehrkhane.com/fa/news/۱۸۶۳۲
۳. http://www.tabnak.ir/fa/news/۴۳۲۸۹۲
۴. Human dignity
۵. علمالهدی، سیدعبدالرسول. ارتباط عفیفانه در تلویزیون و سینما، تهران: دانشگاه امام صادق علیه السلام، ۱۳۹۱.
۶. www.irna.ir/fa/News/۸۱۴۳۷۴۱۲/
بحث رعایت حجاب و مسئله برخورد با بدحجابی در جامعه اسلامی ایران، موضوع تازهای نیست و از همان اوایل انقلاب اسلامی با تظاهرات زنان بیحجاب و موضعگیریهای سران انقلاب نسبت به امر حجاب در جامعه برجسته شد. البته مسئلهای که در حوزه سیاستگذاریهای کلان بیش از همه در چشم مردم خود را نشان داد، چگونگی برخورد با بدحجابی بود که در هر دورهای به شیوهای خاص بر آن تأکید شده است؛ از برخورد کمیته با بیحجابان در دهه۶۰ گرفته تا راهاندازی گشتهای ارشاد در دهه ۸۰، از تدوین قوانین کلی در سطح شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگ عمومی تا آییننامههای جزیی برای وزارتخانهها و نهادها در جهت ساماندهی وضع عفاف و حجاب در جامعه کار شده است، اما همچنان در صدر آسیبهای فرهنگی جامعه قرار دارد.
تحلیلهای مختلفی در مورد پدیده بدحجابی و بدپوششی در کشور وجود دارد، از جمله آنکه: ورود زن به ساختهای اجتماعی مردانه، تهاجم فرهنگی غرب و تلاش برای رشد اباحیگری و فحشا، افزایش عدم خودباوری به قدرت درونی جامعه، بازنمایی رسانهای حجاب و بیحجابی برای جامعه، ترویج مدهای متضاد با ارزشهای اسلامی ایرانی، رشد ظاهرگرایی در مردم، افزایش تمایل مردم به نوگرایی در مسیر تمدن غرب و ...، در این میان اما سیاستها و موضعگیریهای فرهنگی مسئولین کشور یکی از مهمترین دلایلی است که رفتارهای مردم را جهت می دهد (۱).
از همان سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی، جریان تهاجم فرهنگی و رسانهای، سیاستهای فرهنگی دولتهای مختلف و موضعگیریهای رسمی سیاستمداران، مسئله حجاب را از امری فرهنگی خارج کرده و هماکنون در جامعه ایران بهعنوان امری سیاسی- فرهنگی شناخته شده است؛ بهطوریکه بدحجابی از سوی رسانههای معاند نظام مقدس اسلامی، خارج از هر انگیزه خاص شخصی؛ همچون جلوهگری و زیباییطلبی، نوعی اعتراض سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران قلمداد میشود. البته موضعگیریهای مسئولین میتواند آتشی بر هیزمهای تهیهشده از سوی جبهه نرم دشمن برای دو قطبیشدن جامعه با تمرکز بر مسئله حجاب نیز باشد.
بهطور نمونه، وقتی مقام اول اجرایی کشور تضاد بین شادی و نشاط با عدم اختلاط زن و مرد در مکانهای عمومی همچون ورزشگاه را برجسته میکند، به نوعی افکار عمومی را در مقابل سیاستهای فرهنگی نظام قرار داده و از طرف دیگر اهمیت پایبندی به ارزشهای اسلامی را پایین میآورد (۲)، یا موضعگیری شفاهی دولت قبلی و فعلی علیه طرح گشت ارشاد که به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده بود یا طرح تفکیک جنسیتی را موجب سخیفشدن دین اسلام دانستند (۳)، همه اینها افکار عمومی را با تضادهایی در سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی مواجه میکند که فرصت رسانههای معاند را برای کمارزش کردن حجاب بیشتر میکند؛ بهطوری که در این دو سال گذشته شاهد شکلگیری جنبشهای اعتراضی همچون آزادیهای یواشکی و گروههای رپ تهرانی بودیم.
اگر در موضعگیریهای سیاسی و سیاستهای فرهنگی متوجه دو موضوع نظام ارتباط عفیفانه از یک طرف و همچنین شرایط پیچیده جنگ فرهنگی جامعه اسلامی ایران از طرف دیگر نباشیم، نمیتوانیم به سیاستگذاری فرهنگی مناسبی برای ترویج عفاف و حجاب برسیم. همچنین باید در نظر گرفت که نقد به سیاستها و اقدامات گذشته، به معنای خالیبودن فایده آنها نیست؛ زیرا اگر بتوان جامعه ایران بدون هرگونه اقدامات گذشته از جمله حجاب اجباری، کمیتههای امر به معروف و نهی از منکر، فعالیتهای تبلیغی، تفکیک جنسیتی در مکانهای عمومی، گشت ارشاد و... را در نظر گرفت، آنوقت میتوان فاصلههای فرهنگی آن با جامعه کنونی را هم تصور کرد؛ به هر حال هنوز غیرت و حیا به عنوان ارزشهای غالب جامعه شناخته میشود.
اگر در سیاستهای فرهنگی، مبنای دینی مورد نظر قرار بگیرد، کرامت انسانی حفظ میشود. عفاف اساساً بر مبنای حفظ کرامت انسانی وضع شده است. وجود ملکه عفاف در فرد سبب مصونیت او از گناه میشود؛ بهطوریکه نه تنها از شرایط و موقعیت گناه پرهیز میکند، بلکه به ایجاد یک زمینه ارتباطی عفاف گونه هم اقدام مینماید. شخص عفیف به ارتباطات گسترده انسانی برمبنای کرامت انسانی (۴) توجه دارد. وقتی بینش انسانها در ارتباط با خود و دیگران براساس کرامت شکل گرفت، آنگاه ارتباط جنسی جایگاه مخصوص خود را خواهد داشت و در روابط اجتماعی تسری نمییابد.
در یک نگاه کلی، گستره عفاف به گستردگی نه تنها اعمال و کردار انسان، بلکه در تفکر و بینش او نیز هست. لذا موضوع کلی عفاف در همه سطوح زندگی انسان جاری است. مجموعه دستورات دین اسلام در مورد عفاف که با روشی فقهی مورد بازشناسی قرار گرفته، نظام رابطه عفیفانه را در زندگی انسان بهوجود میآورد که میتوان با تقسیمبندی ارتباطات به ارتباطات کلامی و غیرکلامی، به وجوه مختلف عفاف با شیوه مقولهبندی اشاره کرد (علم الهدی، ۱۳۹۱: ۵۲-۱۳۰) (۵):
ارتباطات غیرکلامی: حجاب زن، پوشش مناسب مرد، غیرت مرد، کنترل نگاه در برخورد با نامحرم (ارتباط رودررو، عکس، فیلم)، کنترل فکر و عدم خودارضایی، کنترل رفتار در عدم ارسال پیام شهوتانگیز در ارتباط با محارم و همجنسان، عدم نازکی صدای زن در ارتباط با نامحرم، راهرفتن زن همراه با وقار و طمأنینه، عدم نمایش زینت زنانه و تبرج در جامعه، عدم انس و صمیمیت بین نامحرمان، عدم تقلید از الگوهای رفتاری جنس مخالف، عدم استفاده از عطر شهوتانگیز در برخورد با نامحرم، عدم شنیدن موسیقیهای شهوتانگیز، کسب اجازه در ورود به خلوت دیگری (استیذان)، اجتناب از خلوت با نامحرم، عدم اختلاط نامحرمان در مکانهای عمومی، عدم تماس جسمی نامحرمان، رقص همسر برای همسر، ازدواج دائم و ازدواج موقت؛
سیاستگذاران جامعه اسلامی برای برخورداری از عفاف لازم است به سطوح مختلف آن از یک طرف و به ارتباطات کلامی و غیرکلامی از طرف دیگر توجه داشته باشند. البته ارتباطات درون فردی افراد در رعایت عفاف مقوم حضور بهتر انسان در سطوح دیگر ارتباطات است. بنابراین سیاستهای تعلیمی- تربیتی در مورد تربیت جنسی در اسلام برای دوران نوجوانی، تبلیغ و زمینهسازی برای ازدواج آسان بسیار لازم است. در ارتباطات اجتماعی، تفکیک جنسیتی به معنای امکان حضور زنان در ساخت اجتماعی زنانه و حضور مردان در ساخت اجتماعی مردانه بهعنوان سیاست اجتماعی اصلی میبایست دنبال شود. این مسئله برای امر اشتغال بیش از دیگر امور ضرورت مییابد که راهحل آن در افزایش سهم مدیریت زنان در دولت نیست! (معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور، ایرنا) (۶)، بلکه فراهمکردن امکان فعالیت اجتماعی زنان در بخش زنانه بهدور از حاشیههای سخت کار در نظام اداری است که میتواند راهی برای رهایی از تضادهای سیاستهای مدرن دولت با ارزشهای زندگی اسلامی باشد.
همچنین فعالیتهای تبلیغی و تربیتی با توجه به آموزههای عفاف در هر یک از بخشهای فرهنگی و ارتباطاتی از جمله کتاب، فیلم و سریال، برنامههای رادیویی و تلویزیونی، روزنامه و مجله و برگزاری مراسمها و جشنها سبب برقراری فرهنگ اسلامی در زمینه عفاف خواهد شد.
منبع
۱. الناس علی دین ملوکهم اشبه
۲. http://mehrkhane.com/fa/news/۱۸۶۳۲
۳. http://www.tabnak.ir/fa/news/۴۳۲۸۹۲
۴. Human dignity
۵. علمالهدی، سیدعبدالرسول. ارتباط عفیفانه در تلویزیون و سینما، تهران: دانشگاه امام صادق علیه السلام، ۱۳۹۱.
۶. www.irna.ir/fa/News/۸۱۴۳۷۴۱۲/