«اسلام رحمانی»؛ فراشیعه با چاشنی لیبرالیسم
***
«اسلام رحمانی»؛ فراشیعه با چاشنی لیبرالیسم
مقام معظم رهبری در دیدار اخیری که با دانشجویان داشتند به مفهوم «اسلام رحمانی» اشاره کرده و فرمودند: اصطلاح اسلام رحمانی که این روزها رایج شده است از ترکیب دو کلمه زیبا بوجود آمده اما معنای واقعی آن چیست؟ آیا منظور این است که برخلاف قرآن که انسانها را به مؤمن، کافر، دشمن و دوست تقسیم می کند باید با همه انسانها، صرفاً با رحمت برخورد کرد؟ و با کسانی که با اسلام و ملت ایران دشمنی می کنند، بر خلاف فرمان پروردگار با محبت، مودّت و مَعدِلَت رفتار کرد؟
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، ایشان، اینگونه حرفهای بدون تأمل و سطحی را کاری غلط و گمراه کننده خواندند و افزودند: آیا اصطلاح اسلام رحمانی، نشأت گرفته از لیبرالیزم غربی است؟ اگر اینگونه باشد این اصطلاح، نه اسلامی است و نه حتی رحمانی و عاطفی، چرا که زیربنای لیبرالیزم یعنی تفکر اومانیستی براساس نفی پروردگار و معنویت شکل گرفته و بر پایه منافع گروههای قدرتمند، استوار است.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه همین بحث، به نقد مسائلی که ارزشهای آمریکایی نامگذاری شده، پرداختند و افزودند: جهانخوارگی نظام سلطه در همین ارزشهای آمریکایی ریشه دارد ضمن اینکه نکات خوب این ارزشها نیز، در رفتار سلطهجویانه مقامات آمریکایی به فراموشی سپرده شده است.
ایشان فرمودند: اگر اصطلاح اسلام رحمانی به اینگونه مسائل اشاره دارد صددرصد غلط است و ربطی به اسلام واقعی ندارد...
اما چه چیزی سبب شد که مقام معظم رهبری این مسئله را بصورتی صریح مورد اشاره قرار داده و آنرا نقد کنند؟!
*اصطلاح «اسلام رحمانی» پیشینهای در دوران اصلاحات دارد و پس از آن غیر از اشارههای تک جملهای در کلام عدد کثیری از چهرههای جریان سیاسی خاص تاکنون؛ حتی در قلم کسانی همچون محسن کدیور! بصورت مقالهای مبسوط نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
جملاتی که در ادامه میخوانید و بنا به دلایلی اسامی گویندگان آنها را حذف کردهایم؛ همگی مضامینی هستند که توسط چهرههای جریان سیاسی خاص و برخی معاریف و لیدرهای این جریان درباره اسلام رحمانی! اظهار شدهاند:
_ باید چهره اسلام رحمانی را به دنیا نشان داد!
_ نگذاریم چهره رحمانی اسلام به نام دین، قربانی افراطیگری شود.
_ دغدغه و هدف دوم فعالان دانشجویی ترویج و غنا بخشیدن به گفتمان مردمسالاری و اسلام رحمانی است.
_ اصطلاح اسم رحمانی مدتی است از اقبال برخوردار شده است. نگارنده این اصطلاح را سالها قبل برای تمایز قرائات مختلف اسلامی بکار برده است. در یک سال اخیر این ترکیب در میان حامیان و رهبران و همراهان جنبش سبز به وفور به چشم می خورد. به نظر میرسد تحلیل مفهومی اسلام رحمانی لازم باشد.
_ مدارس ایران معرف چهره رحمانی اسلام باشند.
اما گل سرسبد این جمع و شاید شاهکارترین جملهای که در باب مفهوم ناصحیح اسلام رحمانی وجود دارد؛ جملهای بود که سال گذشته توسط معصومه ابتکار و در یک میتینگ دانشجویی مربوط به انجمن اسلامی در دانشگاه صنعتی شریف اظهار شد.
او در این باره گفته بود:
«از ابتدا، انجمن اسلامی در آمریکا و اروپا همزمان با تأسیسش در ایران نیز شکل گرفت وفراتر از اعتقادات دینی شیعی با نگرش اسلام رحمانی فعالیت میکرد؛ اسلامی که تنوع دیدگاهها را بیان میکند»!
این معنا که بیانگر نگاه خطرناک فراشیعی! در تز اسلام رحمانی بود متأسفانه در آن مقطع آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفت.
یادآور میشود که از نظر جریان سیاسی خاص و همانطور که محمود سریعالقلم در کتاب «اقتدارگرایی در عهد قاجار» نیز اشاره دارد، اسلام کسانی مثل شهید شیخفضلالله نوری، اسلامی عقب مانده است که توانایی تطابق با لیبرالیسم بعنوان دروازه ورود به وادی پیشرفت را ندارد!
سریعالقلم در صفحه 174 کتاب خود صریحاً بیان میکند که «عنصر مهمی که در ژاپن باعث خروج از اقتدارگرایی شد، در تناقض نبودن مردمسالاری و لیبرالیسم غربی با مرامهای فکری، فلسفی و فرهنگی ژاپن بود»!
او در کتاب خود چندین مرتبه اشاره میکند که اسلام (منظور اسلام ناب است) با لیبرالیسم کمتر از «5 درصد»! قرائت مشترک دارد.
اکنون شاید مشخصتر است که مفهوم اسلام رحمانی با توجه به شناسنامه سیاسی و فکری ترویجکنندگانش، قرائتی فراشیعی و در تقابل با مفهوم پاک «اسلام ناب محمدی(ص)» است که مقولاتی مثل پذیرش تئوری جهانی سازی، صلح(به هر قیمتی)، نفی صدور انقلاب اسلامی، خضوع در مقابل هژمونهای به ظاهر برتر جهانی، پیشرفتجویی با سهم جزء بودن از کل دهکده جهانی، تنش زدایی (حتی به معنی مذمت علنی حضور حزب الله در سوریه و سرزنش مقاومت!) و تقبیح مبارزه با خوی استکباری آمریکا نیز در آن یافت میشود.
علاقه جریان سیاسی خاص به مفهوم «لیبرالیسم» تا حدی است که حسین مرعشی، فعال سیاسی اصلاحطلب چند سال قبل در یک مناظره سیاسی اعلام کرد که «ما لیبرالهای مسلمانیم».
این تئوری بعدها نیز در تریبونها و نظرات جریان سیاسی خاص تکرار شد و اثباتاً به نظر میرسد که مفهوم اسلام رحمانی، بعنوان یک معنای فراشیعی! در مقابل اسلام ناب محمدی(ص)؛ با لیبرالیسم دارای پیوندهای عمیق است.
***
چه کسانی ایران را در خطر اوکراینیزه شدن قرار دادند؟!
جریان خاص بالاخره درباره ارتباط تحریم و اعتراضات خیابانی سخن گفت!
محمدرضا تاجیک، فعال سیاسی اصلاح طلب و از مقامات دولت اصلاحات، طی یادداشتی که در صبح فردای اعلام جمع بندی مذاکرات هسته ای وین در سایت حزب ندای ایرانیان منتشر کرد، نوشت:
«به تصریح برخی اقتصاددانان کشور، رفع تحریمها فقط حدود ٥ درصد از اقتصاد کشور را سامان میدهد و ٩٥ درصد آن منوط به اتخاذ سیاستهای درست اقتصادی در کشور است، اما احتمالا انتظارات مردم ٩٥ درصدی خواهد بود، و عدم تناسب آن تاثیر و این انتظار، به بیان تد رابرت گر، نوعی احساس محرومیت نسبی را به بدنه جامعه تزریق و آنان را مستعد اعتراضهای رادیکال میکند. بنابراین، رفع تحریمها چهرهای پرومتهای دارد: هم آب است و هم آتش، یا همچون فارماکون افلاطون هم درد است و هم درمان، هم زهر است و پادزهر، اینکه کدام چهره بر ما و مردم ما نمایان شود، ربطی وثیق و تنگاتنگ با اراده معطوف به تدبیر اصحاب تصمیم و تدبیر امروز دارد.»
*تاجیک حرف درستی را مطرح کرده است اما نکته آنجاست که چه کسانی بودند که طی 3 سال گذشته برای نیل به همین هدف، یعنی مستعدسازی برخی برای اعتراض های رادیکال! اقدام به بزرگنمایی اثر تحریم ها، القای توهمات مبنی بر بزرگ بودن مشاکل کشور و مردم و بیان فلج بودن اقتصاد کشور کردند؟!
بهتر نبود آقای تاجیک این صحبت ها و هشدارها را 3 سال قبل به زعمای جریان سیاسی خاص می داد تا اکنون میزان مطالبات برخی، 95 درصدی نشود و توطئه آمریکایی اوکراینیزه شدن (اعتراض رادیکال به بهانه اقتصاد و معیشت) رفع می شد؟!
تاجیک آیا خوانده است صحبت های چند سال قبل سعید حجاریان در گفتگو با روزنامه اعتماد را که از «و ما ادریک مالتحریم» سخن گفته و خواستار آشناکردن مردم با اثر تحریمها شده بود؟!
او صحبت های محسن رهامی را در روزنامه ها رویت کرده بود آیا که از فلج شدن اقتصاد کشور به دلیل تحریم ها سخن گفته بود؟!
مردم ایران اسلامی البته هوشیارتر از این هستند که توهمات دن کیشوتی جریان خاص مبنی بر افلیج بودن اقتصاد کشور و اثر فراوان تحریم ها را باور و در ادامه قصد به خیابان آمدن یا همان اعتراض رادیکال کنند، اما این مسئله هرگز رافع خبط و خطای جریان سیاسی خاص و برخی دیگر مبنی بر القائات فراوان بمنظور ایجاد حمایت از توافق به هر قیمتی نیست.
خبط و خطایی که البته شاید هنوز هم بتوان از آن دست کشید و به راه صلاح قدم گذاشت.
اثر کمتر از 30 درصدی تحریم ها باید برای افکار عمومی تبیین شود و آدرس در باغ سبز مذاکرات و توافق هسته ای نیز بیش از این تغییر نکند.
به سخن دیگر اینکه خدا کند مسئله دستاوردهای مذاکرات و توافق در ایستگاه پایانی باشد و به ایستگاههای بعدی مثل انتخابات مجلس گره زده نشود!
در اشاره به اظهارات تاجیک همچنین باید گفت که تجربه رفتار کشورهای 1+5 و کدخدای آنها یعنی آمریکا بوضوح نشان داده است که پس از جمع بندی مذاکرات وین نیز؛ نه در امروز و نه در 8 سال دیگر؛ اتفاق ملموسی در مسئله تحریم ها نخواهد افتاد. همانطور که پس از توافقات تیم مذاکره کننده ایرانی در سال 83 هم اتفاق خاصی رخ نداد و بعد از توافق هستهای موقت ژنو در دو سال قبل هم نه تنها مردم اثری از رفع تحریم ها ندیدند بلکه پذیرای 100 تحریم جدیدتر هم شدند.
یادآور می شود، مقام معظم رهبری نیز در سال گذشته مسئله تلاش دشمن برای به اعتراض کشاندن مردم به بهانه تحریمها را مورد اشاره قرار دادند