مقارنه فقر و ثروت در مقارنه بیمارستان میلاد و برج میلاد
الهی که هیچ مسلمانی ، نه، الهی هیچ انسانی، بازم نه، الهی هیچ موجود زنده ای کارش به بیمارستان های تامین اجتماعی( میلاد و لباف نژادو ..)، نه، به بیمارستان های دولتی نیفته!
دیشب به عنوان همراه بیمار به بخش اسکن هسته ای بیمارستان میلاد رفته بودم. نمی دانم گذرتان به این نوع بیمارستان های دولتی افتاده یا نه ( الهی که هرگز نیفتد!) تکریم ارباب رجوع و بیمار کیلو چنده؟! در این قسمت با وجود کارکنان خانم و با وجودی که همه بیماران را مجبور به پوشیدن لباس یک بار مصرفی که اصرار دارند قسمت باز آن جلو قرار بگیرد و زیر آن هم هیچ پوششی نباشد می کنند اما باز هم کار تزریق و ... مربوط به بیمار خانم توسط آقا انجام میشود! خانمی که اگه بیماری قلبی هم نداشته باشد در اثر این استرس وارده به بیماری قلبی مبتلا می شود. جالب اینکه خیلی از بیماران که کاندید عمل جراحی های مختلف بودند از اینکه باید اسکن رادیواکتیو قلب انجام بدهند متعجب بودند. خانمی برای انجان عمل سنگ کیسه صفرا ، به این قسمت فرستاده شده بود. خودش می گفت 5 طبقه پله را تا مطب دکتر در همین ساختمان بالا رفتم و طپش قلب گرفتم و به همین دلیل برایم اسکن قلب نوشت.( از بس صف آسانسورها شلوغه).اسکن رادیواکتیو با همه عوارض که برای مریض و همراهش دارد به همین راحتی تجویز می شود و گاهی به گفته دکتر باید سه ماه در نوبت بمانند چرا که هزینه این اسکن در مراکز خصوصی گران است و برای بازنشسته های تامین اجتماعی و خیلی از مردم پرداخت این هزینه سنگین است.
در حیاط که منتظر بودم باخانمی صحبت کردم که می گفت از ایلام آمده و دکتر او را با تشخیص تومور مغزی به این بیمارستان فرستاده بود. می گفت دخترم زودتر آمده و برام وقت گرفته ،بعد من آمدم.
پرسیدم حالا بستری هستی؟
گفت نه هنوز معلوم نیست که بستری شوم. چند روزه که فقط مرا به این قسمت و آن قسمت می فرستند.
پرسیدم شب ها چه می کنی؟
گفت :توی حیاط روی یک تکه کارتن می خوابم!
:چرا توی ساختمان نمی خوابی؟
:کولرها روشنه و خیلی سرده!(در صورتی که اگه شما روز به درمانگاه ها بروید ،ازدحام جمعیت و گرما بیچاره تان می کند.!)
یه مورد دیگه که مادرم در نمازخانه مکالمه شان را شنیده بود مربوط بود به بک خانم مهابادی که همراه همسرش که در کماست بود و غذا نداشت که بخورد و یک خانم همراه بیمار دیگر حاضر شد که بروند نان غذایی که به عنوان همراه بیمار بستری می گیرد را به او بدهد. جالب اینه که بیمارستان نانوایی دارد اما به گفته خانمی نان تافتون را 1500 تومان می فروشد.
اما کمی آنطرف تر در برج میلاد همه چیز به رنگ دیگری است. همه برای تفریح و خوش گذرانی آمده اند و برای خرج کردن پول های اضافی. گرسنگی کشیدن معنا ندارد. آنجا به دلیل محتویات جیب و کیف و کارت و حساب ، تکریم می شوند. غذا پرسی چند؟ نمی دانم هنوز بستنی طلایی سرو می شود یا نه؟! کاش این دو بنا اینقدر به جهت جغرافیایی به هم نزدیک نبودند!َ
- ۹۴/۰۵/۲۲