مردم و مدیران هنوز زلزله را باور نکردهاند
۱۸۵سال قبل بود که تهران و حوالی آن با زلزله ۷ ریشتری لرزید. در آن زلزله براساس آماری که مورد تایید نیست، ۸۰ تا ۹۰ درصد مردم شمیرانات کشته شدند و مطابق نوشتههای باقیمانده از آن دوران، حتی یک خانه در شهر تهران یافت نمیشد که از آسیب آن زلزله در امان مانده باشد. البته تعداد کشتههایی که از آن زلزله اعلام شده است، بسیار بیشتر از جمعیت شمیرانات در آن زمان بود!
متوسط وقوع زلزله در تهران و اطراف آن، هر ۱۵۰ سال یکبار است، به عبارتی تهران از ۳۵ سال قبل تا امروز به انتظار زلزلهای دیگر نشسته است اما ساکنان این شهر و مدیران ملی و محلیاش توجهی به این موضوع ندارند و فرصتی که در تاخیر زلزله تهران حاصل شده است را نهتنها غنیمت نمیدانند بلکه آن را سال به سال و به راحتی از دست میدهند.
در چند دهه گذشته هرچند برخی قوانین در حوزه معماری و شهرسازی تهران مصوب و رعایت شده است اما در کنار آن و به موازات آن، اتفاقات دیگری رخ میدهد که جای تعجب دارد، از جمله این اتفاقات میتوان به گسترش برجسازی در کوچههای ۵ متری اشاره کرد. فروش و اعطای تراکم به دور از بررسیهای کارشناسی نیز از همین جمله است. به اینها باید معضل بافت فرسوده تهران را هم افزود، معضلی که هرازگاهی رسانهای میشود اما موجش خیلی زود میخوابد. حقیقت تلخ این است که یکپنجم پلاکهای ثبتی تهران فرسوده است و اگر زلزلهای رخ دهد، فاتحه تمام آنها خوانده است. طبق اعلام مقامات وزارت راهوشهرسازی، ۲۰۰ هزار پلاک ثبتی در تهران در معرض تخریب قرار دارد. از آنجا که بافتهای فرسوده دارای جمعیت بیشتری در مقایسه با مناطق و محلات دیگر هستند، اگر در هر خانه فرسوده به طور متوسط ۵ نفر ساکن باشند، میتوان پیشبینی کرد با وقوع یک زلزله قدرتمند در تهران، یک میلیون نفر بدون کوچکترین مقاومتی و در همان چند ثانیه اول کشته خواهند شد.
مستندات مشخصی درباره میزان رعایت قوانین شهرسازی و نظام مهندسی ساختمان در ساخت و سازهای تهران وجود ندارد که بتوان درباره خسارتهای زلزله احتمالی پایتخت و اطراف آن با دقت و اطمینان اظهارنظر کرد اما تخریب و فروریختن ناگهانی خانههایی که تازهساخت هستند، نشان میدهد نمیتوان به رعایت کامل قوانین حتی در بافتهای نوساز امید داشت بنابراین میتوان درباره خسارتهای زلزلهای که در راه است هر حدس و گمانی را مطرح کرد اما عدد پایه برای این محاسبات و تصورات، ۷۰۰ هزار نفر است یعنی این رقمی است که کارشناسان داخلی و خارجی درباره آن به توافق رسیدهاند.
«علی بیتاللهی»، مدیر بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی میگوید: چنانچه زلزلهای با قدرت ۷ ریشتر پایتخت یا حوالی آن را بلرزاند، احتمالا یکمیلیون نفر کشته و مصدوم میشوند. وی میافزاید: یکپنجم پلاکهای ثبت شده در پایتخت، فرسوده هستند. به عبارتی حدود ۲۰۰ هزار پلاک در خطر تخریب قرار دارند که حتی بدون زلزله هم خراب میشوند! همچنین مجوزهایی برای ساخت منازل مسکونی روی گسلها صادر میشود و حتی اگر روی این گسلها ساختمانهای قوی و محکم هم ساخته شود، با وقوع زلزله فروخواهند ریخت.
بیتاللهی ادامه میدهد: برخی اقدامات و مجوزها جای تعجب دارد. یعنی ما نهتنها برای کاهش ریسک و خطر کاری نمیکنیم بلکه مجوزهایی میدهیم که ریسک را کاملا بالا میبریم! به طور مثال در کوچهها و معابر باریک ۵ متری، مجوز ساخت برج صادر میشود و این موضوع هنگام زلزله باعث افزایش خطر و آسیب خواهد شد.
با توجه به این وضعیت میتوان نتیجه گرفت با وقوع زلزله، صدها هزار ساختمان در تهران تخریب خواهد شد. از جمله مراحل مهم و حساس پس از زلزله، آواربرداری است. عملیات آواربرداری باید آنقدر اصولی و حرفهای باشد که نهتنها آمار تلفات را افزایش ندهد بلکه در کمترین زمان و با سرعت مطلوب افرادی را که فاصلهای با مرگ ندارند نجات دهد.
دکتر «بهروز مقدسی»، عضو گروه امدادگران بینالمللی بدون مرز اما اظهاراتی دارد که چندان امیدبخش نیست: تعداد کسانی که واقعا آواربرداری بلد هستند در کل کشور به هزار نفر نمیرسد. یعنی ما ۲۰۰ تیم ۵ نفره برای آواربرداری داریم. ما این را طور دیگری با یک گروه ژاپنی محاسبه کردیم. منطقه ۱۹ تهران را بررسی کردیم که اگر دچار حادثه جدی شود و ما تیمهای آواربردار خوبی داشته باشیم، گفتند ۳۶۵ تیم آواربردار کاملا مجهز نیاز دارید تا بتوانید ۳۶۵ روزه اینجا را پاکسازی کنید. یعنی یک سال طول میکشد که منطقه ۱۹ پاکسازی شود!
زلزله را باور کنیم
مقابله با زلزلهای که قرار است صدها هزار نفر را به کام مرگ بکشاند، کار پیچیدهای است. البته با توجه به تاخیر ۳۵ ساله در وقوع زلزلهای که به طور میانگین هر ۱۵۰ سال یکبار در تهران رخ داده است، ما فرصت زیادی را برای مقابله و رویارویی با این حادثه بزرگ از دست دادهایم و شاید بعدها به خاطر هر روز از این فرصت بر باد رفته و حتی برای هر ساعت و دقیقهاش حسرت و تاسف بخوریم.
به نظر میرسد مهمترین مشکل ما با موضوع زلزله، باور نکردن آن باشد یعنی ما هنوز به این باور نرسیدهایم که زلزلهای خواهد آمد. ما حتی نمیخواهیم تصور کنیم نام ما نیز جزو آمار کشتهها و تلفات زلزله ثبت میشود. ما تمایل نداریم از کوتاهیها، خسارتها و حقیقتهای تلخی که در حوادث و بحرانهایی مثل توفان و سیلاب رخ میدهد درس بگیریم و متوجه شویم که وقتی مدیران مدیریت بحران در سطح ملی و محلی نمیتوانند نسخهای کارآمد برای ما بپیچند، چگونه میخواهند در حادثهای بزرگ و تاریخی مانند زلزله به کمک ما بیایند!
ما چارهای نداریم جز اینکه باور کنیم زلزلهای در راه است که حتی ساختمان رسانههای ما را خراب میکند، به ساختمانهای مدیریت بحران آسیب میزند، مدیران و مسؤولان نهادهای امدادرسان را به کام مرگ میکشاند و دستکم ۷ برابر جمعیتی که معمولا در ورزشگاه بزرگ آزادی به جشن و تشویق مشغولند، بیهیچ فرصتی برای فریاد زدن یا حرکت کردن کشته میشوند و تمام شهر عزادارِ چند ثانیه لرزش خواهد شد.
زلزلهای با هیأت بلندپایه!
زلزله احتمالی تهران گستردهتر و پیچیدهتر از آن است که شهروندان و نیز مدیران ملی و محلی تصور میکنند، چراکه زلزله به همراه یک هیات بلندپایه راهی تهران خواهد شد که برخی از آنها عبارتند از: سیل، آتشفشان، انفجارهای مهیب و آتشسوزیهای بزرگ.
در این باره باید به هشدار «احمد صادقی»، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران اشاره کرد: چارهای نداریم جز اینکه برای حوادث ثانوی زلزله مانند سیلهای مهیب بعد از زلزله و آتشسوزیهای بسیار بزرگ فکری کنیم و بر این اساس باید زلزله تهران را کنار بگذاریم یعنی به صورت ویژه به آن بپردازیم، زیرا پاسخگویی و مدیریت زلزله تهران در حد توان وزارت کشور و دولت نیست.
بنابراین باید گفت اگر تعداد زیادی از شهروندان بتوانند خود را از خطرهای لرزش زلزله نجات دهند، در مرحله بعد گرفتار سیل، آتشسوزی و انفجار خواهند شد. درباره سیل و سیلاب که البته میتوان عمق فاجعه را حدس زد، چراکه نوع مواجهه مدیران مرتبط با مدیریت بحران در حادثه سیلاب اخیر، آب پاکی را روی دست مردم ریخت. حال به این معضل و علامت سوال، آتشسوزی و انفجار را هم اضافه کنید و به نتیجه برسید.
«آبرالیان»، زمینشناس مطرح ایرانی ۶۴ سال قبل روزهای سخت و تلخی را برای تهران پیشبینی کرده و در سال ۱۳۳۰ شمسی گفته است: احتمال میرود روزی زلزله شدیدی در تهران رخ دهد و این شهر زیبا و ساختمانهای باشکوه و عظیم به خرابهای مبدل شود. بسیاری از بناها روی اهالی میریزد و تلفات بیشماری وارد خواهد شد، البته ممکن است این حادثه پس از چند سال، بلکه پس از قرنی اتفاق نیفتد و خود ما ناظر این خرابی نباشیم.
منبع: وطن امروز
- ۹۴/۰۵/۳۱