شعر نزار قطری خطاب به رهبر انقلاب
شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۸ ق.ظ
یا شمس دولة عزّنا و ضحاها
یا ایها القمر الذی تلاها
تاهَ الضمیر بکنه ذاتک انّه
من ذات حیدرة و عزة طه
واحترت من این الوصول لسرّه
اذ لم أجد لجلاله اشباها
حین استَخَرتُ من الکتاب أجابنی
«لنولینّک قبلة ترضاها»
یا صانعَ الامجادِ فی اوطاننا
یا قاهر الاعداء فی بوغاها
یا رهبرَ الاسلام ارهبتَ العدی
بک لم تذق طعمَ الکری عیناها
ایرانُ انت صنعتَ مجدَ بلادها
واحتار اهل الخافقین ازاها
حتی غدوتَ القائدَ المقدامَ لا
ارضٌ و الاّ انت سرُّ علاها
شمس المقاومة الشریفة انتَ یا
من وجهه سُحبُ الضلال جلاها
لبنانُ.. لم تخفق بها رایاتنا
لولاک، یا قطبا یدیر رحاها
قبر العقیلةِ من سواک حمیً له؟
یا وقفة عباس لن ینساها
اما الحسینُ فانت حارسُ ارضه
لولاک دنّست الیهود ثراها
یا خامنائیّ الصمود تحیةً
من کل قلب فی هواک تباهی
لبیک لن نرضی بغیرم قائداً
و جباهُنا، قدماک تحت وطاها
یا ایها القمر الذی تلاها
تاهَ الضمیر بکنه ذاتک انّه
من ذات حیدرة و عزة طه
واحترت من این الوصول لسرّه
اذ لم أجد لجلاله اشباها
حین استَخَرتُ من الکتاب أجابنی
«لنولینّک قبلة ترضاها»
یا صانعَ الامجادِ فی اوطاننا
یا قاهر الاعداء فی بوغاها
یا رهبرَ الاسلام ارهبتَ العدی
بک لم تذق طعمَ الکری عیناها
ایرانُ انت صنعتَ مجدَ بلادها
واحتار اهل الخافقین ازاها
حتی غدوتَ القائدَ المقدامَ لا
ارضٌ و الاّ انت سرُّ علاها
شمس المقاومة الشریفة انتَ یا
من وجهه سُحبُ الضلال جلاها
لبنانُ.. لم تخفق بها رایاتنا
لولاک، یا قطبا یدیر رحاها
قبر العقیلةِ من سواک حمیً له؟
یا وقفة عباس لن ینساها
اما الحسینُ فانت حارسُ ارضه
لولاک دنّست الیهود ثراها
یا خامنائیّ الصمود تحیةً
من کل قلب فی هواک تباهی
لبیک لن نرضی بغیرم قائداً
و جباهُنا، قدماک تحت وطاها
**************
ای آن که دولت از تو رسد آفتاب را
آورده ای ز پرده برون، ماهتاب را
اندیشه کی رسیده به ژرفای وصفتان؟
طه و حیدری شده ای، انتساب را
سرگشته ام، چگونه به راز تو پی برم؟
با جلوه ای که رد شده حدّ و حساب را
«رو کن به قبله ای که پسندی»، چنین نوشت؛
در استخاره، باز، چو کردم کتاب را
سازندۀ شُکوهِ وطنهای ما تویی
بر دشمنان، نشان زده ای اضطراب را
ای «رهبر»ی که وحشت دشمن ز خشم تو
چشمان او ندیده دگر طعم خواب را
ایران اگر رسیده به اینجا، تو کرده ای
کاری که حیرت آمده اهل کتاب را
هرجا که ملتی به بلندی رسیده است،
از برکتت قرین شده راهِ صواب را
خورشید پایداری و شرفی، نورِ چهره ات
از پشت ابر هم زده حدّ نصاب را!
لبنانِ ما که حامل اسلام و پرچم است
گردانده با اشارتِ تو، آسیاب را
بهر دفاع مرقد زینب (س) شتافتی
عباس (ع)، خود جزا بدهد این شتاب را
تنها تویی که حافظ خاک حسین (ع) شد
بی تو، یهود قبضه کند خاک و آب را
ای استوار! بر تو سلام و درود ما
از قلب ها، که واله شده انقلاب را
لبیک رهبرم، که به هرجا قدم نهی
ساییده ام به روی جبین، آن تراب را
ای آن که دولت از تو رسد آفتاب را
آورده ای ز پرده برون، ماهتاب را
اندیشه کی رسیده به ژرفای وصفتان؟
طه و حیدری شده ای، انتساب را
سرگشته ام، چگونه به راز تو پی برم؟
با جلوه ای که رد شده حدّ و حساب را
«رو کن به قبله ای که پسندی»، چنین نوشت؛
در استخاره، باز، چو کردم کتاب را
سازندۀ شُکوهِ وطنهای ما تویی
بر دشمنان، نشان زده ای اضطراب را
ای «رهبر»ی که وحشت دشمن ز خشم تو
چشمان او ندیده دگر طعم خواب را
ایران اگر رسیده به اینجا، تو کرده ای
کاری که حیرت آمده اهل کتاب را
هرجا که ملتی به بلندی رسیده است،
از برکتت قرین شده راهِ صواب را
خورشید پایداری و شرفی، نورِ چهره ات
از پشت ابر هم زده حدّ نصاب را!
لبنانِ ما که حامل اسلام و پرچم است
گردانده با اشارتِ تو، آسیاب را
بهر دفاع مرقد زینب (س) شتافتی
عباس (ع)، خود جزا بدهد این شتاب را
تنها تویی که حافظ خاک حسین (ع) شد
بی تو، یهود قبضه کند خاک و آب را
ای استوار! بر تو سلام و درود ما
از قلب ها، که واله شده انقلاب را
لبیک رهبرم، که به هرجا قدم نهی
ساییده ام به روی جبین، آن تراب را
منبع : العالم
- ۹۴/۰۵/۳۱