سایه شوم جنگ را چه کسانی برداشتند؟
چهارم شهریورماه روزنامهها از قول رئیس قوه مجریه نوشتند؛ «با توافق هستهای سایه شوم جنگ را از سر مردم برداشتیم و امنیت واقعی را به کشور بازگرداندیم». کأنه قبل توافق، کشور در سایه یک جنگ تمامعیار بود و شبح حمله دشمن، ارمغانی جز ناامنی برای شهرهای ایران باقی نگذاشته بود لیکن برجام چون عصای موسی معجزه کرد و به طرفةالعینی، هم سایه شوم جنگ را از سر مملکت برداشت، هم امنیت واقعی را ارزانی کشور کرد!
آقایان جوری منت توافق را سر ملت میگذارند که تو گویی برجام ضمن حفظ امهات صنعت هستهای، نه فقط همه تحریمها را لغو کرده بلکه مهمتر، سایه شوم جنگ را هم از سر مردم برداشته! اگر چنین باشد دولت اعتدال را باید «معجزه همه هزارهها» نامید! به کدام نشان؟ به نشان همین برجام! اما باید دید واقعا همینگونه است؟
سی مرداد اوبامای از نظر بعضیها مبادی آداب و باهوش طی نامهای به قانونگذاران دموکرات وعده داد؛ «پس از تصویب توافق هستهای نیز فشارهای اقتصادی علیه ایران ادامه خواهد داشت، گزینه نظامی هم همچنان روی میز باقی خواهد ماند». این جمله جلاد تحریم را فرض میکنیم مصرف داخلی داشته اما آیا اظهارنظر قابل تامل رئیس MI6 در پاییز ۸۹ هم مصرف داخلی برای این مقام انگلیسی داشت؛ «فقط دیپلماسی برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران کافی نیست بلکه باید با کمک این ابزار، دست به فعالیتهای جاسوسی و اطلاعاتی بیشتری در ایران زد»؟! این جمله، نه در انگلیس، بل در همین سرزمین خودمان مصرف شد آنجا که چند روز بعد یعنی ۸ آذر ۸۹ نخبه هستهای وطن، مجید شهریاری توسط عمال دشمن ترور شد!
اگر چه دولت اعتدال همه تخممرغهای خود را در سبد دیپلماسی گذاشته، اگر چه حتی آب خوردن را هم بند مقوله تحریم کرده و اگر چه «فقط دیپلماسی برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران کافی نیست بلکه باید با کمک این ابزار، دست به فعالیتهای جاسوسی و اطلاعاتی بیشتری در ایران زد» این را هم میگوییم مال زمان قبل از این دولت بوده، چه کنیم با این یکی خبر در تاریخ ۱۳ مرداد ۹۴؛ «روسای سابق امنیتی رژیم صهیونیستی خواستار حمایت نتانیاهو از توافق هستهای شدند چون اسرائیل را امن اما توان نظامی ایران را محدود میکند»؟!
این را هم خیال میکنیم برای سران صهیونیست مصرف داخلی داشته، چه کنیم با این جمله اوباما در نیمه دوم مرداد؛ «۱۵ سال بعد وقتی از طریق بازرسیها به اطلاعات ایران دست یافتیم موقعیت بهتری برای حمله نظامی است. توافق هستهای برای رئیس جمهور بعد از من و رئیس جمهور بعد از او، گزینههای بیشتری جهت فشار اقتصادی و نظامی به ایران به ارمغان خواهد آورد»؟! انصافا مصرف این جمله، بیش از آنکه برای بگومگوهای داخل آمریکا باشد، برای اراک، فردو، نطنز و… یکی هم برای امکان بیشتر حمله نظامی به ایران از طریق بازرسیها و کسب اطلاعات نیست؟! جاش ارنست، سخنگوی کاخ سفید در تشریح سخن رئیس خود میگوید: «یکی از مزایای بازرسی از ایران، افزایش اطلاعات در مورد اهداف احتمالی و بالا رفتن ضریب موفقیت هنگام اقدام نظامی علیه ایران خواهد بود» و ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا ادامه میدهد: «بازرسان آژانس قادر خواهند بود حتی از سایتهایی که در توافق هستهای اسمی از آنها نرفته بازدید کنند». آخرین روز مرداد، جراید از قول وزیر دفاع آمریکا نوشتند؛ «توافق هستهای، هم بهترین تضمین ابقای تحریمهاست، هم بهترین ضامن زنده ماندن گزینه نظامی علیه ایران. حضور نظامی قوی و پرقدرت در منطقه از جمله مهمترین راهبردهای ماست که با برجام کاملا حفظ میشود».
با وجود این سخنان کدام عقل سلیم باور میکند توافق هستهای سایه شوم جنگ را از سر مردم برداشته و امنیت واقعی را به کشور بازگردانده؟ معالاسف عکس این گزاره واقعیتر به نظر میرسد! در همان روز ۴ شهریور، رسانهها از قول آمانو نوشتند؛ «ایران از این پس پروتکل الحاقی را طبق برجام اجرا خواهد کرد، نه مثل قبل. ما میتوانیم دسترسی بیشتر به اطلاعات سایتهای هستهای ایران داشته باشیم. ایران در توافق هستهای، تعهداتی فراتر از موافقتنامه جامع پادمان داده است». آیا مصرف این سخن در راهروهای ساختمان آژانس است یا قلب امنیت کشور؟! باز در همان روز، بخوانید از قول نیکلاس برنز، دیپلمات کهنهکار یانکی؛ «ایران قدرتی بزرگ در منطقه است که توافق هستهای میتواند ضمن مهار این قدرت، علاوه بر تقویت اسرائیل، کشورهای عربی را هم در مقابل ایران متحد کند».
سوای این سخنان، بند ۵ پیوست B قطعنامه ۲۲۳۱ رسما از مهار قدرت دفاعی ایران سخن میگوید! این مهم، مانع سایه شوم جنگ است یا مقوم آن؟ این یکی را بخوانید از واشنگتنپست؛ «اوباما از طریق توافق هستهای به دنبال تغییر خاورمیانه است. ابزارهای بوش و اوباما متفاوت اما هدفشان یکی است. برجام ابزار اوباماست که موثرتر از ابزار بوش خواهد بود».
روزنامه اصلاحطلب «شرق» ۱۱ شهریور از قول اوباما مینویسد؛ «اختلاف ما با نتانیاهو یک موضوع خانوادگی است. ما همچنان متعهد به حفظ امنیت اسرائیل هستیم». این روزنامه البته الباقی سخنان پرزیدنت را درز گرفت، آنجا که اوباما صریحا میگوید: «من اطمینان دارم برجام، امنیت و ایمنی بیشتری، هم برای اسرائیل و هم برای آمریکا در پی خواهد داشت». باید هم «لسآنجلستایمز» بنویسد؛ «رد توافق هستهای، نه تنها به منزله رد سود سرشار آمریکا بلکه به معنای رد اعتبار آمریکا خواهد بود. اگر ما دست از برجام برداریم، به رهبری آمریکا در جهان صدمه زدهایم. از چنین حماقت خودتحقیرآمیزی میتوان پرهیز کرد». روزنامههای اصولگرا حتی یکی دو روزنامه حامی دولت ۱۲ شهریور از قول اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا نوشتند؛ «توافق هستهای گزینه نظامی ما علیه ایران را واقعیتر میکند». اینک وقت مراجعه دگربار به این جمله است؛ «با توافق هستهای سایه شوم جنگ را از سر مردم برداشتیم و امنیت واقعی را به کشور بازگرداندیم». در اینباره حرفها هست.
اولا از آن روز که خبر برجام آمد، طبق آمار، حجم جنگ و درگیری و نزاع در منطقه غرب آسیا فزونی کاملا محسوسی داشته.
ثانیا بنا به اعتراف و اذعان طرف مذاکره آقایان، جمهوری اسلامی ایران کشوری صاحب نفوذ و دارای قدرت است لیکن توافق هستهای یارای این را خواهد داشت که از ضریب این نفوذ بکاهد و جلوی این قدرت سد بگذارد.
ثالثا شواهد نشان میدهد برجام مستعد بازگرداندن سایه شوم جنگ بر سر این کشور است. تو وقتی بنا داری با دست خود، خودت را متفاوت و استثنا در امر بازرسی کنی، تو وقتی بنا داری اندرونی تاسیسات نظامی کشور را جلوی چشم جاسوسان دشمن بگذاری، تو وقتی بنا داری نخبه مملکت را بنشانی جلوی مزدور اجنبی، تو وقتی بنا داری خصم قدارهبند را با یک دستفرمان غلط، علیالدوام تحریک کنی به بد حرف زدن، آنهم بد حرف زدن بیسابقه، خواسته یا ناخواسته داری سایه شوم جنگ را بر سر این ملت میاندازی.
رابعا هدف از مذاکره، نیل به آن توافقی بود که مسبب لغو تحریمها شود یا برجام بدون امضایی (!) که امضاکننده و تضمیندهنده گزینه نظامی باشد؟!
خدا قوت که با توافق هستهای سایه شوم جنگ را از سر مردم برداشتید و امنیت واقعی را به کشور بازگرداندید! باورم هست کمی آهستهتر هم میتوان از خود تعریف نابجا و غیرمنطبق با واقعیت کرد! چه خبر است؟
دیروز در همین «وطن امروز» مصاحبهای قدیمی کار شد با پدر و مادر شهید محمود کاوه. سردار لشکر ویژه شهدا نقشه یکسره موفقیتآمیز «فتحالمبین» را -بعد از این عملیات- بارها و بارها مرور دوباره میکرد بلکه چگونه میشد یک اسیر کمتر به دشمن میدادیم! درباره همه عملیاتها همین رویه را داشت. چه بسا هنگام مرخصی، شببیداری میکشید و روی همین نقشهها خوابش میبرد! آنوقت از محمود کاوه میپرسیدی؛ «عملیات کار که بود؟» جواب میداد: «ما هیچ نقشی نداشتیم، همه کار را بچههای این مردم با توکل بر خدا انجام دادند»! این یک نگاه است، یک نگاه هم آن است که حضرات دارند و برای کار نکرده منت سر ملت میگذارند؛ «با توافق هستهای سایه شوم جنگ را از سر مردم برداشتیم و امنیت واقعی را به کشور بازگرداندیم»!
خونش را محمود کاوه داد، خون دلش را ملت خورد؛ خونش را رضایینژاد و احمدیروشن دادند، خون دلش را ملت خوردند؛ آنوقت کلاسش را آقایان میگذارند! بار جنگ با لعین داعشی ساخته و پرداخته طرف مذاکره حضرات، آنهم کیلومترها جلوتر از خاک وطن، روی دوش سردار قاسم سلیمانی است، پز امنیت و برداشتن سایه شوم جنگ را یکی دیگر میدهد!
حقا که سایه شوم جنگ را موشک دههزار کیلومتری طهرانیمقدم از سر این کشور دور کرد. تبعات نامعلوم حمله آمریکا به سوریه و اینکه موشکهای حزبالله لبنان معلوم نیست چه بلایی سر حیفا و تلآویو بیاورند، با دسترنج شهید طهرانیمقدم، شهید عماد مغنیه و صدالبته مقاومت و درایت سیدحسن نصرالله حاصل شده؛ نگه داشتن دشمن در همان بیرون مرزها، با مجاهدت شیربچههای بسیجی سپاه قدس حاصل شده؛ خون را «شهید مدافع حرم» میدهد و خون دل را دختر ۳ ساله او میخورد؛ آنوقت پز اینهمه را حضرات میدهند؛ «با توافق هستهای سایه شوم جنگ را از سر مردم برداشتیم و امنیت واقعی را به کشور بازگرداندیم»!
من همالان معنای «اعتدال» را فهمیدم! اعتدال یعنی به خاطر گل روی امنیت این مرز و بوم، محمود کاوه یک بار شهید شود و حاجقاسم بارها، سپاهی دیروز یک بار و سپاهی امروز بارها، ارتشی دیروز یک بار و ارتشی امروز بارها، سردار دیروز یک بار و سردار امروز بارها، سرهنگ دیروز یک بار و سرهنگ امروز بارها، بسیجی دیروز یک بار و بسیجی امروز بارها، لیکن پزش با این مردمان محترم باشد!
از این همه اخلاص و فروتنی، بیم از آن است شرمنده کنید خون شهدا را و خون دل مادران شهدا را! قیامت چگونه میتوانند این همه تواضع شما را پاسخ دهند، خودشان میدانند! http://www.ghadiany.ir
- ۹۴/۰۶/۱۹