کاش من نقاش بودم کربلا را می کشیدم
کاش من نقاش بودم کربلا را می کشیدم
لاله های واژگون نینوا را می کشیدم
می کشیدم ساقی لب تشنگان را بی دو تا دست
مشک های پاره و عشق و وفا را می کشیدم
می کشیدم زینب و یک کاروان را با اسیری
اشکهای زینب و آل عبا را می کشیدم
می کشیدم لشکری از کوفیان بد سرانجام
بی کفن در قتل گه بس لاله ها را می کشیدم
می کشیدم بر سر نی من یکی قرآن ناطق
پشت سر سینه زنان من انبیا را می کشیدم
می کشیدم من حسین را بی سپاه و بی برادر
اشکهای جبرئیل و مصطفی را می کشیدم
کاش تنها یک شبی در خواب آیم کربلایت
کاش می شد از حرم تا قتلگه را می کشیدم
- ۹۴/۰۷/۳۰
زودتر کاری بکن که اربعین نزدیک است...
قصدم این نیست به کار تودخالت بکنم...
حرف حرف تو...
ولی راضی نشو آقاجان...
به رفیقم که حرم رفته حسادت بکنم...