خاطره همسر سردار شهید همدانی از آخرین روزهای با هم بودن:آن دنیا هم باز پروانهی خانومم هستم
پنجشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۲۸ ب.ظ
خاطره همسر سردار شهید همدانی از آخرین روزهای با هم بودن
خودش خانه را بهخاطر کمر درد من تمیز میکرد. بعد از انجام کارها، به بچهها زنگ زد و گفت: بیایید دور هم باشیم. غذای آن روز را خودش پخت و سر سفره گفت: بفرمایید آخرین دست پخت بابا!
لقمه در دهان همه ماند. بچهها اشک در چشمانشان جمع شد.
حرف را عوض کردم و گفتم: هشت سال توی تیر و ترکش بوده چیزیش نشده. حالا هم خدا حافظش است.
وقتی بچه ها رفتند در خلوت دو نفری مان گفت: وصیت کردهام همدان خاکم کنید.
گفتم به یک شرط: شفاعتم کن! آن دنیا هم...
حاجی همانطور نگاهم کرد و گفت: آن دنیا هم باز با پروانهی خانومم هستم.
نثار روح همه شهدا از عصر پیامبر تا کنون و همه شهدای مدافع حرم و حبیب آنها شهید همدانی فاتحه و صلواتی هدیه کنید.
- ۹۴/۰۸/۰۷