دور باد از تبریز، چنین ناجوانمردانگی!
👈 شهردار تبریز، نشانِ «تبریز» را به سینهی وزیر دولتِ آذربایجان میزند و استاندارِ آذربایجانشرقی و وزیر دولت «جمهوری اسلامی» برایش کف میزنند.
هنوز چلهی شهدای مظلوم و بیکس نارداران تمام نشده، که مردانِ «جمهوری اسلامی» چنین فرش قرمز میاندازند پیشِ پای وزیرِ همان دولتی که دوستدارانِ «جمهوری اسلامی» را در منگنه قرار داده.
میکشدشان، حصرشان میکند، گازشان میگیرد، گازشان را قطع میکند در دل زمستان و...
شاید بعضیها فکر کنند که چنین خبطی، تصادفی است؛ یا شاید بخواهند این را هم بنویسند در فهرست بلندبالای نامجوییهای مدیرانِ شهر تبریز؛ که عجیب افتادهاند روی دورِ رکوردزنی و حاتمبخشی و قمپز در کردن.
اینها هم درست باشد شاید. اما مهمتر از همهی اینها، میشود خطِ ظریفی را دید که هرروز برجستهتر میشود. مدیرانِ جمهوری اسلامی، دنیای دیگرگونهای دارند. دیگرگونه؛ دنیایشان نه با انقلاب اسلامی و مبدأ و معادش نسبتی دارد و نه با مردمِ انقلاب اسلامی. جور دیگر میاندیشند و جور دیگر عمل میکنند. حتی اینقدر ذوقِ سوداگرانه هم ندارند که لااقل حرمتِ شهروندانِ غمگین و عصبانی خود را نگهدارند که از مشاهدهی قتلِ همکیشان خود آزردهاند... به چه میاندیشی وزیر جمهوری اسلامی؟ استاندار جمهوری اسلامی؟ شهردار جمهوری اسلامی؟ به چه؟ راستی چرا از هیمنهی «تبریز» هزینه کردید برای پُز دادن؟ چرا از نام و نشانِ «تبریزِ غیرتی» مایه گذاشتید؟ یعنی این «تبریز» بود که به قاتلانِ برادرانِ مسلمانِ خود مدال داد و برایش کف زد؟
حاشا...‼️
- ۹۴/۱۰/۰۷