سفارش هنگام احتضار
در پایان جنگ احد، پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: «کیست که براى من از سعد بن ربیع خبر بیاورد، در حالى که در فلان محل، دوازده نفر او را محاصره کرده اند؟» ابى بن کعب عرضه داشت: «من این کار را مى کنم.» پس به محلى که پیامبر صلى الله علیه وآله اشاره کرده بود رفت و در میان کشتگان، دوبار نام او را صدا زد و جوابى نشنید. ابى بن کعب مى گوید: «بار سوم گفتم: اى سعد! پیامبر صلى الله علیه وآله خبر تو را مى پرسد.» او که در حال احتضار بود، مانند جوجه اى که از تخم بیرون مى جهد، تکانى به خود داد و پرسید: «آیا پیامبر صلى الله علیه وآله زنده است؟» گفتم: «آرى! حضرتش فرموده، دوازده نفر نیزه دار تو را محاصره کرده بودند.» فرمود: «پیامبر صلى الله علیه وآله راست گفته است. سلام من را به آن حضرت برسان و به انصار بگو: مبادا عهدى را که در عقبه با پیامبر صلى الله علیه وآله بستید فراموش کنید. اگر خارى به پاى پیامبر صلى الله علیه وآله برود در پیشگاه خدا معذور نیستید.» پس آهى کشید و خون مانند فواره از رگها جستن نمود و جان بداد. ابى بن کعب گوید: «خدمت پیامبر صلى الله علیه وآله رسیدم و پیام او را رسانیدم. فرمود: «خدا او را رحمت کند! تا زنده بود ما را یارى کرد و موقع مرگش هم سفارش ما را نمود.»
برگرفته از کتاب شریف یکصد موضوع پانصد داستان
- ۹۴/۱۰/۲۰