امانت داری و اسم اعظم!
دوشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۳۲ ب.ظ
در کتاب نزهة المجالس است که شاگردى گمان قوى داشت که استادش اسم اعظم دارد و اصرار مى کرد که استاد او را تعلیم دهد. روزى استاد براى آزمایش، کوزه اى سربسته به او داد تا براى فلان شخص هدیه ببرد و او امانت دارى کند. شاگرد در وسط راه خواست ببیند که درون کوزه چیست، چون سر کوزه را باز کرد، دید موشى زنده بیرون پرید. شاگرد با کمال غضب نزد استاد رفت و لب به اعتراض گشود. استاد تبسّمى نمود و گفت: «مى خواستم با این آزمون به تو بفهمانم کسى که این قدر امانت دار نیست که موشى را حفظ کند، چطور مى تواند اسم اعظم را حفظ کند.؟»
- ۹۴/۱۰/۲۱