چرک سعودی در روغن ایرانی چه میکند؟
رسانههای زنجیرهای در آتشباری خود برای اتهامزنی به مردم خشمگین از جنایات بنیسعود، هرگز نگفتند که صدور مجوز برای تولید روغن خوراکی مورد نیاز سفرههای مردم آن هم با سهام ۸۰ درصدی، در دولت فخیمه اصلاحات گسترش یافت.
سال 2004 بود، دوران مدعیان اصلاحات؛ افرادی وابسته به بنی سعود سهام کارخانه بهشهر را که وابسته به بانک ملی بود، خریدند. این کارخانه علاوه بر تولید سه محصول روغن نباتی لادن، بهار و نسترن، روغن نباتی مارگارین با دو برند آفتاب و خروس را نیز داشت. پس از آن بود که شرکت صافولا خُرد-خُرد شروع به خرید کل سهام بهشهر کرد. میتوان زمان و سابقه آن اقدام را از بعد از حادثه 11 سپتامبر ریشه یابی کرد؛ وقتی سعودیها از ترس بلوکه شدن پولهایشان اقدام به تولید و تجارت و سرمایهگذاری کردند از همین رو بازارهای ایران، ترکیه و مصر را بهعنوان هدف برگزیدند. باگذشت زمان میزان این سهام آرامآرام افزایش یافت تا جایی که به 80 درصد رسید و میتوان گفت کارخانه بهشهر عملاً متعلق به شرکت صافولای عربستان است.
روغن، چرک، بنیسعود!
برای ارزیابی سهم این 80 درصد نسبت به کل روغنهای موجود در بازار ایران، تخمین زده میشود که حدوداً از میزان محصولات روغن نباتی و مایعی موجود در بازارهای ایران، 35 تا 37 درصد و در برخی محصولات تا 60 درصد در اختیار سفولای سعودی است. اگر قرار باشد ارزش ریالی این درصدها را به تومان تبدیل کنیم، رقمی حدود 300 تا 400 میلیارد سود خالص سالیانه را نشان میدهد. «بهار» و «لادن» و «نسترن» نامهای آشنایی برای ایرانیها است چرا که سالها پیامهای بازرگانی و تیزرهای تبلیغاتی این محصولات با برندهای فارسی را از تلویزیون دیدهاند و به همین اعتماد از آن مصرف میکردند. غافل از اینکه عایدات ناشی از فروش این روغنها به جیب بنی سعود واریز میشود.
راهاندازی کمپین تحریم کالاهای سعودی
بعد از حوادث اخیر و گستاخیهای بی سابقهی سعودیها در قطع رابطه با ایران و البته تحریم کالاهای ایرانی، مردم بهصورت خودجوش در شبکههای اجتماعی اقدام به راهاندازی کمپینهایی در راستای تحریم کالاهای سعودی کردند. تحریمهایی که میکوشید تا بر اساس معرفی و شناسایی کالاهای عربستانی، مردم را از خرید منصرف کند، شاید به این ترتیب اقدام انزجار خود را از اقدامات جنایتکارانه آنها نشان دهند. اگرچه در همین مدت استفتایی مبنی بر حرمت استفاده از کالاهای سعودی به نقل از دفتر آیتالله سیستانی منتشر شد که مورد تردید بود، اما مردم این اقدام را بهترین راه برای اعتراض و تنبیه عربستان یافتند. فعالان اجتماعی در این طرح، اگرچه میدانستند نمیتوانند به مقابله به مثل با آل سعود و ترکیه بهعنوان حامیان داعش و بر همزنندگان آرامش منطقه بپردازند، ولی از طریق نه گفتن به کالاهای آنها، دستکم دلارهای کمتری برای پدرخواندگان داعش تولید کنند.
در عراق این طرح با شعار "یالثارات النمر" راهاندازی شد و کاربران ایرانی و سایر کشورهای اسلامی نیز به انحاءمختلف به ابراز انزجار خود از آل سعود پرداختند. در شرایطی که فعالان رسانه در جریانهای مختلف به ابراز همراهی با مردم پرداختند، اما برخی رسانههای همیشه حاشیهساز نهتنها با این رویکرد مردمی همراهی نکردند، بلکه حاضر نشدند حتی اشارهای به این دست جریانات داشته باشند. مردم اما بی اعتنا به عملکرد منفعلانهی دولت روحانی در برابر بنیسعود و سکوت معنادار زنجیره ایها، با راه انداختن کمپینهای مردمی در تلاش بودند تا خودجوش انتقام مظلومان عالم را از این بیابانگردان باز پس گیرند.
افشای وجود چرک سعودی در روغن ایرانی
اعدام شیخ نمر به دست آل سعود، فاجعه منا که همچون آتش زیر خاکستری در میان جهان اسلام بود، شعلهور کرد. با اعلام خبر ناگهانی این اقدام جنایتکارانه آل سعود، جهان اسلام به ابراز اعتراض و خشم خود نسبت به فجایعی که این خاندان برای منطقه به بار آورده پرداختند. در این میان عدهای به دنبال ماهیگیری از این آب گلآلود بودند، تا به بیان فواید این قطع ارتباط با اعراب بپردازند و با دامن زدن به تعصبات جاهلی عرب و عجم به اثبات برسانند قطع رابطه به نفع ایران است، بهترین عرصه برای ترویج این تفکر و به قلیان درآوردن روحیه ملیگرایی شبکههای اجتماعی و کانالهای هزاران نفری تلگرام بود:
- وقتی نوجوانان ایرانی در فرودگاه جده مورد تعرض قرار گرفتند همه سکوت کردند و سفارتی به آتش کشیده نشد!
- میدانید سالانه چقدر هزینه بابت حج عمره و تمتع از طرف ایران عاید عربستان میشود؟ خدا همهجا هست...
- اینهمه ایرانی در حادثه منا جان دادند هیچ کس حرفی نزد و سفارتی به آتش کشیده نشد، حالا یکی از خودشان را اعدام کردهاند به ما چه؟
اما همینها آنجا که پای افت قیمت نفت به سبب شیطنتهای موذیانه عربستان رخ داد سکوت کردند، همینها تا آنجا که راه داشت در رسانههای زنجیرهای مسائل حاشیهای را به متن جامعه آوردند تا کوس رسوایی این بیتدبیری بیش از پیش خودنمایی نکند. دُم خروس سرکشی و یاغیگریهای سعودیها اما نتوانست با وجود سکوت جانبدارانهی این رسانهها پنهان بماند. همان شبکههای اجتماعی با سرعت مثالزدنی انتقال و انتشار اطلاعات خیلی زود دست آنها را رو کردند. آنجا که معلوم شد سادهترین نیاز روزانه مردم ایران (روغن) را عربستانیها و مشخصاً آل سعود تأمین میکنند.
یک سکوت معنادار!
رسانههای زنجیرهای در تمام حملات آتشباری خود برای اتهام زنی و برچسب زنی به مردم خشمگین از جنایات سعودی، هرگز نگفتند که دامنه صدور مجوز برای تولید روغن خوراکی مورد نیاز سفرههای مردم آن هم با سهام 80 درصدی، در دولت فخیمه اصلاحات گسترش یافت.
آیا اگر با اوضاع کنونی و در حالی که بیابانگردان بنی سعود به دنبال تشدید تنشها و افزایش فشار به جمهوری اسلامی هستند، اگر تصمیم به تحریم مثلاً روغن بگیرند، رسانههای زنجیره ای که روزی دیپلماسی خانوادگی شیخ اکبر هاشمی راجع به نامهپراکنی برای لغو حکم اعدام شیخ نمر را در بوق و کرنا کردند، از این به بعد در محافل و مجالس و دور همیهایشان برای چربتر کردن سفره اعیانی خود، بعد از تحریم روغنهای عربستانی چه محصولی را جایگزین خواهند کرد؟
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو،
- ۹۴/۱۰/۳۰