اصل و پایه دین اخلاق است، اگر اخلاق نباشد اصلا دینی وجود ندارد
استاد_فاطمی_نیا
ما از عالمی دیگر به این دنیا آمدهایم و در آن زمان آن عالم (عالم امر) مبداء بود و این عالم مقصد. حال باید از این دنیا برویم یعنی اکنون این عالم مبداء است نه مقصد. مرگ یعنی همین عزیمت ما از این دنیا به جهان دیگر که در روایات با انتقال از یک اتاق به اتاق دیگر مقایسه شده است.
هنگامی که به این عالم میآمدیم خواص و ویژگیهای عالم بالا در ما بود و انسان در زندگی این جهانی سعی میکند آنها را حفظ کند و باطنش را همانگونه که بود آراسته نگاه دارد. ما موجود شریفی بودیم که گنجینههای بسیاری در ما نهاده شده اما متاسفانه آنها را دست کم میگیریم و با وجود این گنجها در این دنیا دست گدایی دراز میکنیم.
کارکرد انبیا و اولیاء این است که ما را متوجه آن گنجینهها کنند و با اشاره به ارزشهای انسانی ما را تربیت کرده و باعث شوند هنگام عزیمت از این دنیا موجود شریف و باارزشی باشیم و عاقبت بهخیرشویم.
آنچه که باعث سعادت انسان میشود تنها در علم خلاصه نمیشود بلکه به معرفت هم نیاز است؛ برای تربیت علم کافی نیست باید جمع بین علم و معرفت حاصل شود. ما یک کاروان انسانی داشتیم که جمع بین علم و معرفت را در خود ایجاد کرده بودند که آخرین حلقه این کاروان در زمان ما آیتالله بهجت بود. زمانی پسر ایشان با من درد دل میکرد و میگفت: هیچکس از مقام علمی پدر ما سخن نمیگوید بلکه تنها از زهد و تقوایش حرف میزنند و درست هم میگفت، آیتالله بهجت از اعاظم علما بود.
آیتالله سیدعباس ابوترابی هم یکی از کسانی بودند که جمع بین علم و معرفت کرده بود؛ ایشان از شاگردان علامه طباطبایی بودند و به گفته فرزندشان قریب به ۴۰ کتاب دارند که باید برای انتشار آنها تلاش بیشتری صورت گیرد.
آقای علیاکبر ابوترابی هم آزاده بود و هم آقازاده. من در مدت کمی که با او مانوس بودم مکارمی از این بزرگوار دیدم که بسیار عجیب بود. او نماد واقعی یک انسان اخلاقی بود.
اخلاق علیرغم اینکه همواره در بین ما نادیده گرفته میشود اصل و پایه دین ما است. یعنی در دین ما اخلاق رتبه نخست را دارد اما متاسفانه ما عملا اخلاق را در رتبه چندم قرار دادهایم.
عدهای از ما فکر میکنیم اخلاق چندان چیز ضروریای نیست یعنی چیزی مانند مربا بر سر سفره است که اگر نبود چندان اهمیت ندارد. آری عدهای از آقایان بر سفره علم، اخلاق را یک مربا فرض میکنند که اگر بود بود، اگر نبود هم اهمیتی ندارد. این در حالی است که سرتاسر دین ما اخلاق است و اگر اخلاق نباشد اصلا دینی وجود ندارد.
علیاکبر ابوترابی سر تا پا اخلاق بود؛ او با اخلاق کاری کرد که افسر عراقی که عامل صدام و مظهر خشونت بود تحول پیدا میکند و در خفا به او میگوید من در باطن خادم شما هستم اگر چه نمیتوانم در ظاهر این ارادت را به شما نشان دهم، یا افسر دیگری به ایشان میگوید من نفهمیدم تو بشری یا فرشته هستی. اینها شوخی نیست که کسی بتواند با اخلاق یک مظهر خشونت و قساوت را متحول کند.
ملامهدی نراقی میفرمودند که اگر یک اخلاق زشت و ناپسند در باطن هر کسی وجود داشته باشد مانند حسد، کبر، از خود راضی و … گویا آن شخص به تنهایی مزرعهای از معصیت را در وجود خودش دارد.
من روایاتی را دیدهام بر طبق آنها اگر کسی اخلاق و ارزشهای انسانی را رعایت نکند اگر شبها را به طور کامل نماز بخواند و همه روزها را هم روزه بگیرد از او پذیرفته نخواهد شد.
ارتباط با اهل بیت علیه السلام بسیار سریع اتفاق میافتد اما فکر میکنم امروز برخی از ما به دلیل پا گذاشتن بر روی بسیاری از مکارم اخلاقی دچار اعراض اهل بیت علیه السلام شدهایم. پرخاشها زیاد شده.
آیتالله بهاء الدینی میفرمودند وقتی پرخاشها زیاد میشود برکات را از بین میرود.
- ۹۴/۱۱/۱۷