روضه-2
"علی جان بیا باهم گریه کنیم "
بیماری فاطمه خیلی شدید شد.اوعلی را صدا زد وفرمود:
ای پسرعمو باید دعوت حق رالبیک بگویم وتورا وصیت میکنم زیرا چند ساعت دیگربیشتر درکنارتونیستم و به پدرم ملحق خواهم شد .
علی فرمود : هرچه دوست داری بگو
فاطمه وصیت کرد: یاعلی آیا مرا دروغگو دیده ایی ؟ آیا مرا خیانتکار دیده ایی؟
آیا تابحال با نظر تو مخالفت کرده ام؟
علی فرمود: معاذالله ای فاطمه تومتقی ترینی تو کریم ترینی تو نیکوکارترینی توخائف ترینی
من هرگز مخالفتی ازتو ندیدم خیلی ناراحتم که میخواهی ازمن جداشوی بخدا مصیبت پیامبر را برایم تازه کردی ازدست دادن توبرایم خیلی عظیم است.
انالله واناالیه راجعون
بعدازرفتن پیامبر،امیدم به توبود اما اگر توبروی هیچکس راندارم . سوزدلم تا قیامت ادامه دارد.
اما کمک جدی که توسط فاطمه زهرا به امیرالمومنین پیشنهادمیشود، اینست که :
علی جان بیا باهم گریه کنیم اشکتو جاری کن میدانم که درد داری اما حسین را فراموش نکن
شاید فاطمه میخواسته بگوید:
گریه برمن لازم است اما گریه واجبتر برای حسین است
علی جان من لب تشنه شهید نمیشوم
علی جان بدن من قطعه قطعه نمیشود
علی جان سرمن بالای نیزه نمیرود
علی جان استخوانهای من شکسته وصورتم به خون خضاب نمیشود
.....
صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا
صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوه
استاد بروجردی
- ۹۴/۱۲/۰۴