ناگهان آسمان پریشان شد/ بی کسی علی نمایان شد
دوشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ق.ظ
ناگهان آسمان پریشان شد
بی کسی علی نمایان شد
خطبه های غدیر رفت از یاد
یک مدینه غلام شیطان شد
کاش می شد نوشت ای مردم
آتش این بار هم گلستان شد
عده ای آمدند با هیزم...
کعبه در پشت دود پنهان شد
درِ این خانه سوخت در آتش؟!
یا شکسته ؟ حسین حیران شد
فاطمه مادر شهید شد و
چشم فضه چو ابر باران شد
دست خیبر گشا میان طناب
دست زهرا کبود و بی جان شد
وسط کوچه ها یهودی شهر
به خودش آمدو مسلمان شد
از غریبی حیدر و زهرا
عرش و فرش و مدینه لرزان شد
هر چه ما می کشیم از اینجاست
کوچه بنیانگذار کرب وبلاست
محمد حسین رحیمیان
برگرفته از سایت رئوف اهل بیت
- ۹۴/۱۲/۲۴