خدای را روزی است که در آن روز آنان که عمر خود را به بطالت گذرانیده اند زیان می برند.
شیخ صدوق از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده که در مدینه مردی بطّال بود که به هزل و مزاح خود مردم مدینه را به خنده می آورد ، وقتی گفت این مرد یعنی علی بن الحسین (علیه السلام) مرا مانده و عاجز گردانیده و هیچ نتوانستم وی را به خنده افکنم تا آنکه وقتی آن حضرت می گذشت و دو تن از غلامانش در پشت سرش بودند پس آن مرد بطال آمد و ردای آنحضرت را از در هزل و مزاح از دوش مبارکش کشید و برفت ، آن حضرت به هیچ وجه به او التفات ننمود ، پس از پی آن مرد رفتند و ردای مبارک را باز گرفتند و آوردند و بر دوش مبارکش افکندند. حضرت فرمود کی بود این مرد ؟ عرض کردند : مردی بطال است که اهل مدینه را از کار و کردار خود می خنداند. فرمود به او بگوئید { اِنَّ لِلهِ یَوماً یَخسَرُ فیهِ المُبطِلُونَ } یعنی خدای را روزی است که در آن روز آنان که عمر خود را به بطالت گذرانیده اند زیان می برند.
منتهی الآمال جلد 2 صفحه 582
- ۹۵/۰۲/۳۱