1- فرضهای احتمالی علل وقوع فتنه۱۳۸۸وفرض حتمی
عبدالله گنجی:
۱23خرداد سالروز شروع فتنه1388 بهانه ای برای بازخوانی مستند و کوتاه را فراهم آورده.ذیلا فروض احتمالی وفرض قطعی را ببینید
۱- برخی از افراد از جمله علی مطهری و برخی دیگر از اصلاحطلبان علت وقوع فتنه را برخوردهای غیر اخلاقی احمدینژاد نظیر نشان دادن عکس همسر موسوی در تلویزیون یا نام بردن از هاشمی و ناطق نوری در مناظرات میدانند و معتقدند بداخلاقی وی منجر به رشد تنفر و در نتیجه ایجاد کینه در این افراد و حامیان آنان شد. این فرض با اندکی تأمل قابل رد است چرا که شعارهای داده شده در خیابانهای تهران در طول شش ماه فتنه، متوجه احمدینژاد یا عملکرد وی نبود. شعارها معمولاً معطوف بر رد و نفی آرمان های انقلاب اسلامی (نفی حمایت از غزه و لبنان) رد نوع نظام مستمر(جمهوری ایرانی) و اصول انقلاب اسلامی (اصل ولایت فقیه) و جهتگیریهای فیزیکی و میدانی نیز متوجه بسیج و مساجد محل استقرار بسیج بود. بنابراین در شش ماه استمرار فتنه کسی با احمدینژاد کاری نداشت و حملات متوجه اصل نظام و کلیت آن بود.
۲— فرض دوم این است که موسوی فردی کم ظرفیتی بود. چون آمار غلط یا نظرسازی به وی داده بودند پیروزی به باور وی تبدیل شده بود. بنابراین کم ظرفیتی وی از یک سو و باور به پیروزی از سوی دیگر باعث عصبانیت و خروج از منطق شد و وی به صورت شتابزده در مقابل قانون،رهبری و نظام قرار گرفت. این فرض نیز باطل است. چرا که وی تعمداً راههای عرفی- حقوقی منجر به احقاق حق را طی ننمود و توصیههای عیان و نهان رهبری و صدها نخبه ومسئول کشور که به ملاقات وی میرفتند نیز نتیجه نداد و بهرغم گذشت ۱۸ ماه از انتخابات و صدور بیش از بیست بیانیه نه سندی مبتنی بر وقوع تقلب ارائه کرد و نه حاضر به تفاهم بر سر راه کار مشترک برای بررسی ادعاهای خود شد.
3-فرض سوم اینکه تقلب شده است.در رد این فرض فاصله۱۱میلیونی رای، مهمترین منطق است علاوه بر آن در طول ۱۸ ما آزادی رهبران ،هیچ سندی ارایه نشد و اقایان تاج زاده،خاتمی،صفایی فراهانی،نبوی، موسوی لاری بر عدم امکان تقلب سیستماتیک در ایران تاکید کردند
۴-فرض چهارم این است که اگر این مسئله طراحی هم بوده است، ربطی به موسوی نداشت. چرا که کاندیدای اصلاحطلبان تا سه ماه قبل از انتخابات موسوی نبود. اگر طراحی هم بوده به شرط ورود خاتمی بوده است. اما چون خاتمی از گروه نه انتخابات خارج شد، این طراحی به همان صورت سابق به اجرا درآمد و احتمالاً موسوی به صورت کلی از آن خبر نداشته است و به نوعی دردام حزب مشارکت و سازمان مجاهدین و تا حدودی مجمع روحانیون و کارگزاران سازندگی افتاده است. این فرض نیز به دلیلی که در فرض بعدی میآید باطل است و اسناد موجود چیز دیگری را نشان میدهد.
۵- بر طبق اسنادی که در ادامه خواهد آمد آنچه که از روز ۲۳/۳/۸۸ در ایران به وضوح پیوست مبتنی بر یک طراحی عمیق بوده و شخص موسوی نیز کاملاً از آن مطلع بوده است. این ادعا را میتوان به صورت شفاف و منصفانه اثبات کرد.
- ۹۵/۰۳/۲۳