چالش های فرهنگی، آسیب_های_اجتماعی و آموزش زبان عربی
1-قانون_اساسی جمهوری_اسلامی آموزش عربی را از مقطع راهنمایی تا پایان متوسطه اجباری و الزامی کرده است. منطق قانون اساسی در این الزام این بوده است که زبان عربی زبان قرآن و معارف_اسلامی است و با زبان_فارسی هم آمیخته است. آنگونه که از این منطق فهمیده می شود هدف از آموزش زبان عربی ایجاد زیرساخت تعامل آحاد مردم با تعالیم دینی بوده است.
2-با این حال متاسفانه روند آموزش عربی در مدارس تنها نتیجه ای را که ندارد همین نتیجه مد نظر قانون اساسی است. انتظار می رود نوجوانان و جوانان کشور پس از شش یا هفت سال عربی خواندن بتوانند قرآن را از رو به درستی بخوانند، ترجمه آیات را بلد باشند. همچنین بتوانند با متن ادعیه اصلی دینی ما نظیر دعای_کمیل، دعای_ابوحمزه و... ارتباط برقرار کرده و آنها را بخوانند و بفهمند. نه تنها نظام آموزشی ما چنین نمی کند بلکه بعضا تغییر ریل داده و دنبال یاد دادن مکالمه_عربی و قواعد دستوری و امثال آن است.
3-اگر نظام آموزشی وظیفه اش را به درستی انجام بدهد یک فرصت طلایی را برای جوان فراهم کرده است : فرصت راز و نیاز و مناجات با خدا. روشن و شفاف است که خواندن دعای کمیل برای کسی که متن و ترجمه را خودش می فهمد با کسی که نمی فهمد زمین تا آسمان فرق می کند. اگر این فرصت را برای جوان فراهم کرده بودیم؛ یعنی برای او زمینه راز و نیاز و مناجات لذت بخش با درگاه الهی را فراهم کرده بودیم امروز قطعا میزان چالشهای فرهنگی و آسیب های اجتماعی مان کمتر بود. جوان مذهبی و مقداری عربی بلد ، خطا هم که بکند می رود در یک مجلسی و یا تنهایی و در یک مناجات با لذت معنوی توبه می کند. یک جوان معمولی چه باید بکند وقتی از این همه ادعیه زیبای ائمه معصومین و تعالیم دینی محروم است ؟
✳️آنگونه که می فهمم باید یاد دادن عربی در نظام آموزشی با هدف ایجاد توان برقراری ارتباط با تعالیم دینی صورت بگیرد. هدف هم باید این باشد که یک نوجوان بتواند قرآن کریم و ادعیه اصلی را بخواند و بفهمد و اگر نظام آموزش و پرورش همین یک کار را بکند به سعادت بخش زیادی از آحاد جامعه اسلامی کمک ویژه ای کرده است.
- ۹۵/۰۳/۲۵