کار آسان رئیسجمهور بعدی!
حسین قدیانی:
بدعتی این دولت نهاده که دیر نیست گریبان خودش را بگیرد. کدام بدعت؟ همین که بعد از 3 سال استقرار در قوه اجرا، هنوز هم از زیر بار پاسخگویی فرار میکند و تقریبا همه مشکلات را میاندازد گردن دولت قبلی! شگفتا! وارد سال آخر دولت یازدهم شدهایم اما همچنان آقای روحانی و شرکا به جای جوابی درست و درمان به دهها بلکه صدها سوال مردم و اصحاب نقد، انگشت اتهام را روانه دولت قبل میکنند! ناگفته پیداست که دولت قبلی مثل همه این دولتها محسنات و معایبی داشته یا بهتر بخواهم بگویم؛ محسنات ویژه و معایب ویژهای داشته که خدا را شکر به شهادت مندرجاتمان در همین روزنامه، هم معایب آن را نقد کرده، هم محسنات را برشمردهایم.
این بازی اما اشکنک دارد و سرشکستنک! آنجا که رئیسجمهور بعدی هم میتواند مثل آقای روحانی و شرکا، علیالدوام از جواب طفره برود و هرچه از او سوال پرسیدی، کمکاری و کجکاری همین دولت فعلی را به رخ خلقالله بکشد! باور بفرمایید کار از غبطه و حسرت گذشته است! گاهی رسما حسادت میکنم به آسانی و سهولت کار دولت بعد، اگر که قرار است مثلا رئیسجمهور آن دولت، همین رویه جناب روحانی را پیش بگیرد! از او سوال خواهیم کرد درباره رکود، جواب خواهد داد؛ «مقصر رکود من هستم یا قبلیها که 4 سال تمام خوردند و خوابیدند و بیسابقهترین رکود ممکن را باعث شدند؟!» از او سوال خواهیم کرد درباره مسکن، جواب خواهد داد؛ «بروید اظهارات آقای آخوندی درباره مسکن مهر را بخوانید و لذت ببرید از این همه بد و بیراه!» از او سوال خواهیم کرد درباره بیکاری، جواب خواهد داد؛ «دولت اعتدال در باب اشتغال، ویرانهای برای ما باقی گذاشته که تنها میتوانم ابراز شرمندگی کنم!»
حال، سوال اساسی این است: «مردم، ولو در انتخابی 7/0 درصدی یا اصلا همان 3 درصد مورد ادعای آقای رفسنجانی، به جناب روحانی رأی دادند که آن معایب «اصلاح» شود یا فقط «ذکر» شود؟!» و سوال اساسیتر دیگر: «اگر قرار باشد رئیس بعد قوه مجریه هم دقیقا همین رویه آقای روحانی و شرکا را در پیش بگیرد، آیا سهلتر و آسانتر از ریاست بر قوه مجریه، شغل دیگری هم در این مملکت متصور خواهد بود؟!» ا
آری! از همالان ماندهام در کار راحت رئیسجمهور محترم بعد! لیکن این هم هست که تو سختترین شغل مملکت را داشته باشی! تحویل گرفتن صندلی اجرا از حضراتی که این بود ثمره اعتدالشان فیالواقع؛ «عوض نچرخیدن چرخ صنعت هستهای، چرخ اقتصاد و معیشت ملت هم نچرخد!» چه اعتدال خوبی! آقای حقوقدان! اینبار واقعا مچکریم! و حالا که نگاه میکنم، میبینم خوب شد، اتفاقا خیلی هم خوب شد که شما «سرهنگ» نیستی! آن سرهنگ و آن سردار و آن سرباز که منباب امن و امان ما ملت، جان خود را در دیار غربت در دست گرفته،آبرویی بس بلندبالا دارد نزد ملت که همان به هیچ چیز به این قدر گرانقدر لطمه نزند! این مهم واقعا یک الحمدلله رمضانی میطلبد! یک خدا را شکر، با زبان روزه!
- ۹۵/۰۳/۳۰