روشنفکر وطنی! آنقدر بی سوژه شده که از بنر شهرداری هم سوژه می سازد!
محمد عبدالهی:
بنرهای تبلیغاتی شهرداری تهران درباره معضلات فرهنگی و اجتماعی مردم آمریکا و وضعیت حقوق بشر در این کشور، بر شیفتگان وطنی امریکا گران آمده و آنها را به واکنش واداشته. هشتگ! زده اند که بیاییم برای شهردار تهران، از مشکلات شهروندان ایرانی بنر پیشنهاد کنیم! و...
اول جالب است که روشنفکر وطنی! آنقدر بی سوژه شده که از بنر شهرداری هم سوژه می سازد! دیگر اگر این همه فیش حقوق های نجومی عجیب و غریب را در دست داشت، چه می کرد؟!
باز هم جالب است که روشنفکر وطنی (!) که اتوپیای رویایی خود را در امریکا می بیند، حاضر نیست بپذیرد یا باور کند که جامعه امریکا، دچار چنین معضلات فرهنگی و اجتماعی ناگواری در نقض حقوق زنان، زندانیان، فقرا و اکثریت مردم خویش است؟!
و در عین حال، مطالباتی مطرح می کند که به این جامعه برسد..
می گوید چرا در ایران زنان نمی توانند به ورزشگاه بروند ولی در امریکا می توانند؟! کدام نقض حقوق بشر است؟!
یعنی تا بدان حد باهوش! است که هضم نمی کند، نتیجه همین آزادی های دروغین، همان ناامنی راستین شده است..
روشنفکر وطنی کی میخواهد بفهمد که نتیجه طبیعی و کاملا عادی تعریفش از آزادی، از حقوق بشر، از انسانیت، از عدالت و بقیه مفاهیم سیاسی، و مطالباتش از حکومت، همان چیزی است که الان در جامعه امریکا جاری و ساری است.. نمی خواهد بفهمد؟! نمی تواند بفهمد؟! صد سال دیگر خواهد فهمید؟! نمی دانم..
شاید هم روشنفکر وطنی از قضا این یکی را خوب فهمیده که خود او مخاطب بنرهای شهرداری است... تا عاقبت مطالبات سکولارش را ملموس تر ببیند.. تا فرجام کم تدین شدن شهر را بهتر ببیند... اما او نمی خواهد ببیند، دوست ندارد ببیند، نمی تواند ببیند واقعیت را.
او حتی آنقدر منصف نیست که بنر پیشنهادی اش برای شهردار همو که ده ها مدرسه، مراکز بهاران، گرمخانه، برای ایتام، معتادان، زنان و کودکان بی سرپرست، کارتن خوابها و.. فراهم کرده، 70 هزار فقیر را ساماندهی کرده، را رنگ و بوی سیاسی ندهد! و قالیباف را که بین مردان اجرا، به کارنامه و عمل شناخته می شود، با سیلی تبلیغ انتخاباتی ننوازد.. مردی که کار می کند بی سر و صدا. بی حاشیه
حال که چنین است، و روزگار روزگار انحراف افکار عمومی و حواس_پرتی_جمعی است، بنر پیشنهادی من هم به شهردار خوش سابقه شهر چنین است: بالاخره برادر رئیس جمهور، حسین فریدون کی عزل می شود؟!
- ۹۵/۰۴/۱۷