اتمام حجّت، فلسفه وجودی حضرت زهرا سلام الله علیها
اصلاً فلسفه وجودی حضرت زهرا سلام الله علیها در حماسه فاطمیه، بیش از اینکه احقاق حقّ باشد اتمام حجّت بود؛ فدکش را گرفتند آمد تا آن را پس بگیرد. خانم شما که دارید همه چیزتان را در راه خدا می دهید، فدک را می خواهید چکار؟ می خواهد با این کار اتمام حجّت کند و به مردم بفهماند که اینها برخلاف گفته پیغمبر که من را صدیقه نامید و فرمود تو دروغ نمی گویی، می گویند باید شاهد بیاوری تا ادعایت را قبول کنیم. حضرت زهرا خیلی از زجرها را به خاطر اتمام حجّت کشید. سکوت امیرالمؤمنین برای چه بود، برای اتمام حجّت بود؛ اینکه همه بفهمند راهی که رفته اند اشتباه بوده است.پناهیان با بیان اینکه اتمام حجّت برخی اوقات هزینه های سنگینی در پی دارد گفت: می دانید بعضی وقت ها اگر حجّت زود بر ما تمام نشود چه اتفاقی می افتد؟ سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت. خدا تا آخر ایستاده تا برای کسانی که شیرفهم نمی شوند اتمام حجّت کند. هزینه دیرفهمیدن و دیر تمام شدن حجّت برای برخی های دیگر را ما باید بپردازیم؛ پس باید کاری بکنیم که آنها زودتر بفهمند و زودتر شیرفهم شوند. جضرت زهرا(سلام الله علیها) گفت از این شتر خلافت که از مسیر خود خارج کردید، شیر نخواهید نوشید خون خواهید نوشید. این شتر به شما سواری نمی دهد بلکه شما را منکوب خواهد کرد. گفتند حالا انقدر هم سخت نگیرید؛ خب برای اینها که این حرف را زدند باید اتمام حجّت شکل می گرفت. کار به جایی رسید که همه آنها که می گفتند سخت نگیرید، پس از چندین سال جوان هایشان توسط یزید سر بریده شدند؛ حالا روشن شد؟ اتمام حجّت رخ داد؟وی با بیان اینکه کاری نکنیم که برای شیرفهم شدن و اتمام حجّت ما، اولیای خدا هزینه بدهند گفت: گریه های حضرت زهرا را باور نداشتند، می گفتند برای چه گریه می کنی، می فرمود مگر نمی بینید که علی را رها کرده اند و به سراغش نمی روند؟ می گفتند طوری نشده.این مبلغ دینی با بیان اینکه اتمام حجّت در مراحل بالاتر هم وجود دارد گفت: زمانی که امیرالمؤمنین را با طناب می بردند، سلمان از شدّت ناراحتی و ناامیدی پیش خودش گفت چرا آقای من که اسم اعظم خداوند در قلب اوست، این مشکلات را حل نمیکند. مدّتی سپری شد و سلمان سر همین ماجراها کتک مفصلی خورد. نزد امیرالمؤمنین آمد؛ حضرت به او گفت در دل خودت از مولایت سؤال کردی؟ ما از تو همین را هم انتظار نداشتیم؛ تو باید مسائل برایت روشن شده باشد. سلمان عذرخواهی کرد و حتّی گفته می شود که برای بیعت مجدد دست دراز کردند. این در حالی بود که هیچ بیعتی هم شکسته نشده بود، امّا سؤال پرسیدن حتّی در دل خودش از او بعید بود. بعد آقا فرمود کتکی هم که خوردی برای همین سؤال بود؛ گفت آقا شیرفهم شدم. در هر مرحله، خدا برای اینکه چیزی را بفهماند، اتمام حجّت می کند. بعضی وقت ها هم همراه با هزینه است، نه اینکه همه هزینه ها بابت روشن شدن چیزی باشد؛ امام حسین علیه السلام در کربلا خیلی هزینه داد، نمی خواست چیزی برای خودش روشن شود، می خواست برای دیگران روشن شود. حضرت فاطمه رفت بین در و دیوار قرار گرفت تا بر همگان روشن شود. چرا به خاطر اتمام حجّت برای ما،اولیای خدا باید کتک بخورند.