کیارستمی، برجام و آن عکسهای یادگاری
مسعود یارضوی:
میدانید رفقا...؟! بنا به فرمولهایی، ورود به دهکده جهانی و «گلوبالیزه شدن» بلیط میخواهد.
یعنی نمیشود عشّاق تنفّس در فرهنگ اُتازونی، همینطور سرشان را پایین بیاندازند و آسّه آسّه، از ممالک جهان سومی و یا در حال توسعه (به قول خودشان!) وارد زیست جهانی و سیطره هژمونیک ممالک راقیه بشوند.
*خواستم بگویم اگر میبینید درگذشت یک کارگردان برای چندتا پیرمرد از درگذشت خودشان و عزیزانشان هم مهمتر است انگار و از پاریس تا ایران، ملت را زابهراه کردهاند و عصازنان و مویهکنان و مشکیپوش حتی تا فرودگاه هم میروند که جسد متوفی را تحویل بگیرند و زیر تابوتش عکسی به یادگار بیاندازند...
*و اگر میبینید چندتا پیرمرد دیگر! مدام اظهار میکنند که در حال رؤیت گشایشهای هر روزه پسابرجامی هستند و دائم عکسهای خودشان و پیادهرویهایشان و مصافحهشان در مقابل کلوزیوم و کنار رود هادسن و در پناه پرچم آمریکا را به رخ میکشند...
تمام این رفتارها فیالواقع یکجور ابراز بیعت حاجیواشنگتنی و قرض و قوله برای خریدن همان بلیطی است که گفتم.
* راستش این است که نه #کیارستمیِ خدابیامرز (که خیلیها دو تا فیلم هم از او ندیدهاند) در فیلمسازی یک اسطوره بود و نه «برجامِ روحانی» از اول قرار بود دستاورد اقتصادی خاصی داشته باشد.
تنها خصلت مشترک هر دوتای اینها این است که اولی فیلمهایش گاهی در دهکده جهانی جایزه میگرفت و دومی هم که تعارفی کدخدای همان دهکده است.
✳️ و لذا تلاش برخی برای آویزان شدن به مقولات پیشگفته، با این دوراندیشی است که شاید آنها هم بتوانند از وعده تنعّم جهانیسازی و التفات خاصّهی کدخدا به قدر ظرفیتشان بهرهمند شوند.
بهرههایی از یک رِد کارپِت گرفته تا تبدیل شدن به یک ماندلای دیگر (که از دشمن مسلح آمریکا به دوست آمریکا تبدیل شد) و یا اگر هیچکدام نشد لااقل امیدی به رفع معطلی در روز ورود به فرودگاه جان.اف.کندی وجود داشته باشد!
- ۹۵/۰۴/۲۰