تداوم رابطه حجت الاسلام رفسنجانی با سازمان مجاهدین خلق
امام(ره): ممکناست آقایهاشمی مطلع نباشد یا اغفال شده باشد
هاشمی: منافقین میتوانستند جزو نیروهای انقلاب باشند!
*توجه :این مطلب برگرفته از سایت عصر امروز است که با تغییراتی منتشر می شود. اگر مایل به مطالعه کامل این مطلب هستید به لینک زیر مراجعه کنید
http://www.asremrooz.ir/vdcjomeh.uqe8izsffu.html
-ارتباطات ویژه اکبر هاشمیرفسنجانی با سازمان تروریستی مجاهدین خلق در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود اطلاع همگانی از مخالفتهای حضرت امام (ره) با جریان مارکسیستی یاد شده مختصرا مورد بررسی قرار میگیرد.
*برای یادآوری به آقای هاشمی درباره ارتباطات موثر وی با سازمان قبل و بعد از انقلاب به چند نمونه از شواهد این امر مختصرا اشاره می کنیم:
1⃣ تراب حق شناس از سران منافقین در خاطراتش می گوید که نامه مفصل هاشمی رفسنجانی به امام، درباره مجاهدین را من به عراق بردم… آیت الله خمینی هیچ جواب مثبتی به آن نامهها نداد. وی همچنین به نامه آمرانه منتظری به امام راحل در حمایت از منافقین اشاره کرده و میگوید: «امام صریحاً گفت که من با جنگ مسلحانه مخالفم با این حال [برخی از] روحانیون مبارز داخل ایران هم چنان به سازمان کمک میکردند.» جالب است که آقای منتظری هم همپای آقای هاشمی نامه ای به امام نوشت و در آن با تاکید بر تدین منافقین و اطلاعات وسیع آنان نسبت به معارف اسلام که مورد توجه علما هم قرار گرفته، از امام میخواهد که از آنان که در معرض اعدام هستند حمایت کند…
2⃣سید حمید روحانی در پاسخ به هاشمی رفسنجانی درباره ادعای عدم ارتباط وی با سازمان مجاهدین خلق در نامهای به هاشمی مورخ ۱۳۸۸/۱۰/۳ میگوید: «از من خواستهاید یک سند ارائه دهم که جنابعالی جوانان مسلمان را تشویق کردهاید که به سازمان مجاهدین (منافقین) بپیوندند! بگذریم از اینکه در آن روز برخی از جوانان ایرانی در لبنان و سوریه به اینجانب مراجعه میکردند و میخواستند در بازگشت به نجف از امام بپرسم که میتوانند به سازمان بپیوندند و اظهار میداشتند که آقای هاشمی به ما توصیه و تأکید کرده است با سازمان همکاری کنیم و نیز بگذریم از اینکه یکی از برادران روحانی ما در نجف اشرف که سر در راه سازمان گذاشت و عضو آن شد، حجت او بر این کار توصیه آقای هاشمی رفسنجانی بود؛ اما زندهترین سند؛ پرداخت وجوه شرعی به آن سازمان از سوی جنابعالی است که جوانان مسلمان را به پیوستن به آنان تشویق میکرد و دغدغهها را برطرف میساخت. آنگاهکه جنابعالی سازمانی را تا آن پایه متعهد و وارسته میدانید که وجوه شرعی را در اختیار آنها قرار میدهید آیا برای یک جوان مسلمان دینباور دیگر تردیدی در صلاحیت، اصالت و قداست آن سازمان باقی میماند؟ آیا این جوان برای پیوستن به آن سازمان تشویق نمیشود؟»
3⃣همچنین حجت الاسلام سید حمید روحانی در جای دیگری از همین نامه آورده است: امام مساعدت مالی به منافقین را بهشدت رد میکرد و پرداخت وجوه شرعی از جانب شما به آنها را با احتمال اینکه از روی بیاطلاعی باشد و منافقین شمارا اغفال کرده باشند، بهصورت تلویحی به شما هشدار دادند. امام در پاسخ استفتای حجتالاسلاموالمسلمین حاجآقای هاشمیان (امامجمعه محترم رفسنجان) در تاریخ ششم آبان ۱۳۵۲ نوشتند: «… راجع به اشخاصی که جناب آقای هاشمی به جنابعالی مراجعه نمودهاند، این اشخاص مختلف هستند، بعضیها اهل علم یا کاسب متدین [اند] که در این قضایا یا گرفتاری اعم از حبس پیداکردهاند؛ اینجانب کراراً به تهران و قم دستور دادهام که با خانوادهها و خودشان همراهی نمایند… و جمعی از آنها که محبوس هستند و ارتباطی با قضایای دینی ندارند، بلکه انحراف نیز دارند نمیشود از وجوه به آنها کمک کرد… آقای شیخ علیاکبر هاشمی ممکن است مطلع نباشند از جریان امور و ممکن است بعضیها ایشان را اغفال نمودهاند چون دراینبین علیالخصوص جمعی هستند که به اسم این اشخاص از مردم وجوه میگیرند…»
4⃣خاطره اکبر هاشمی رفسنجانی به نقل از نشریه شاهد شماره ۷ خرداد ۶۳ : «در سال ۱۳۵۰ در رابطه با مجاهدین خلق دستگیر شدم و هفت ماه زندان برایم بریدند و در سال ۵۱ با کمک به خانواده های مجاهدین خلق دستگیر شدم و حدود ۴۰ روز در زندان بودم و در سال ۵۴ در این رابطه البته به خاطر ایجاد یک خط سالم برای مجاهدین خلق که منحرف شده بودند مخفی شدم. ولی وحید افراخته مرا لو داده بود و این آخرین باری بود که دستگیرم کردند و ۳ سال همراه با شکنجه در زندان بودم…»