نیست خانه اى که در آن اسم محمّد باشد مگر آن که آن خانه در هر روز پاکیزه و تقدیس کرده شود.
ابى هارون مولى آل جعده روایت است که گفت: من در مدینه جلیس حضرت صادق علیه السّلام بودم، پس چند روزى در مجلسش حاضر نشدم، بعد که خدمتش مشرّف گشتم فرمود: اى ابو هارون! چند روز است که تو را نمی بینم؟گفتم: جهتش آن بود که پسرى براى من متولد شده بود.فرمود: بارک اللّه لک فیه چه نام نهادى او را؟گفتم: محمّد.
حضرت چون نام محمّد شنید صورتش را برد نزدیک به زمین و می گفت:محمّد، محمّد، محمّد تا آن که نزدیک شد صورتش بچسبد به زمین. پس از آن فرمود: جانم، مادرم، پدرم و تمامى اهل زمین فداى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم باد، پس فرمود: دشنام مده این پسر را و مزن او را، و بد مکن با او. و بدان که نیست خانه اى که در آن اسم محمّد باشد مگر آن که آن خانه در هر روز پاکیزه و تقدیس کرده شود.
«بحار الأنوار، ج 17، ص 30 به نقل از الکافى، ج 6، ص 39» منتهى الآمال فى تواریخ النبى و الآل علیهم السلام(فارسى)، ج2، ص: 1342 الی 1344.
- ۹۵/۰۵/۱۹