محمد خاتمی امروز نمادی است از ورشکستگی یک جریان سیاسی در ایران
مهدی محمدی
روزی که سخنش خریدار داشت، نقش تفنگچی اسراییل در ایران را بازی کرد. تیرش که خطا رفت، تفنگ شکست و اسب از نفس افتاد، خیال کرد می تواند "مرشد پس صحنه" باشد و امور را به سرانگشت تدبیر بچرخاند. متقاعدش کرده بودند خلایق یکسره گوش به فرمان ایستاده اند تا صدای او را "تکرار" کنند. حقیقت فاش درباره قضایای ٨٨ را انکار کرد و هنوز هم بر همان مرام است که بود. حالا نغمه آشتی ساز کرده است. نبود آقای هاشمی احتمالا مهم ترین علتی است که او را به این بازی جدید کشانده منتها هنوز توجه ندارد که از همان راه سابق اگر برود جز به مقصد سابق نخواهد رسید. قضایای ٨٨ خیلی مرزها را جابجا کرده و آنجا که خاتمی در آن ایستاده، در مرزبندی های جدید، مدتهاست بخشی از جامعه سیاسی ایران محسوب نمی شود. اگر همه چیز فقط یک کلاهبرداری جدید نیست، ابتدا "راستش را به مردم بگویند."
- ۹۵/۱۱/۲۴