نا خودآگاه به یاد تو میافتم مادر.
پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۳:۲۹ ب.ظ
🍃 درد سر، بین گذر، چند نفر، یک مادر
🍂 شده هر قافیه ام یک غزل درد آور
🍃 ای که از کوچهی شهر پدرت میگذری
🍂 امنیت نیست از این کوچه سریعتر بگذر
🍃 دیشب از داغ شما فال گرفتم، آمد:
🍂 دوش میآمد و رخساره ...نگویم بهتر!
🍃 من به هر کوچهی خاکی که قدم بگذارم،
🍂 نا خودآگاه به یاد تو میافتم مادر...
🍃 چه شده، قافیهها باز به جوش آمدهاند:
🍂 دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر!
#کاظم_بهمنی
- ۹۵/۱۲/۱۲