- ۰ نظر
- ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۶
میخواهم امشب رک بگویم دردها را
پس خوش ندارم دیدن نامردها را
هرکس که با نام علی خوش گشته حالش
شیرحلال مادرش باشد حلالش
"می" در رگ ما دائما جاریست ساقی
این مستی ما عین هشیاریست ساقی
شش بار پر کردم سبوی هستی ام را
کرده ست کامل نام صادق مستی ام را
شکرخدا نام علی ذکر لب ماست
شکرخدا صادق رئیس مذهب ماست
هرچند بین روضه هامان او غریب است
اما مرور حکمت این غم عجیب است
بگذار راحت تر بگویم اوج غم را
خاکی شده شعرم بسوزان دفترم را
در "شهر دل" جز سوختن دروازه ای نیست
آتش به درب خانه چیز تازه ای نیست
بال و پرش میسوزد از جور زمانه
پای علی هرکس بماند صادقانه
هی باز شد روضه همین که مرد خسته
درکوچه ها گردانده شد با دست بسته
امشب دلم هی میرود در کوی زهرا
از بس که دارد داغ صادق بوی زهرا
مهمان که نه یک روضه ی ناخوانده دارم
از فاطمیه یک شب جامانده دارم
شاید خودش میخواسته که روضه هایش
باشد فدای مادرش ! جانم فدایش
میخواست بر روی سر ما گل بپاشد
رمز گریز روضه سمت کوچه باشد
از روضه ی مادر اگرچه سهم برده
شکرخدا شکرخدا سیلی نخورده...!
منصور دوانیقی حاکم جبّار عبّاسی که نمی توانست عزّت و عظمت و محبوبیّتی را که امام صادق علیه السلام در میان مردم داشت، تحمّل کند، از طرق گوناگون می کوشید شخصیّت علمی و معنوی آن حضرت را بشکند ولی موفّق نمی شد.عاقبت تصمیم به قتل آن حضرت گرفت.به نقل مرحوم علاّمهی مجلسی (رض) صد نفر از اعاجم (مردمی که زبان عربی را نمی فهمیدند) و امام را نمی شناختند ، از یک منطقهی دور از بلاد اسلامی استخدام کرد و آنها را مورد مهر و محبّت خود قرار داد و از همه گونه لذائذ کامیابشان گردانید و پس از مدّتی آنها را به دربار و کاخ اختصاصی خویش احضار کرد و به وسیلهی مترجم به آنها فهماند که من دشمنی دارم و امشب پیش من خواهد آمد.از شما می خواهم آماده باشید،تا وارد شد او را بکشید و قطعه قطعهاش کنید.
آنها همه شمشیر به دست آمادهی امتثال فرمان شده و ایستادند ؛ آنگاه او مأموری فرستاد و امام را احضار کرد.آنها تا چشمشان به امام افتاد،شمشیرها را از دست انداختند و پیش پای امام به زمین افتادند.در حالی که نالهی آرامی داشتند صورت خود را خاضعانه به زمین نهادند.منصور از دیدن این صحنه سخت ترسید و به امام گفت: ای مولای من! چه شده که یاد ما کرده و به این وقت از شب پیش ما تشریف آورده اید ؟ امام فرمود : تو احضارم کردهای آمدهام.گفت: مأمور اشتباه کرده،اینک قدم به چشم من نهادهاید.از امام تجلیل فراوان کرد و امام مراجعت فرمود.پس از رفتن حضرت رو به آن اعاجم کرد و به وسیلهی مترجم پرسید: شما چرا طبق فرمان عمل نکردید؟ گفتند: تو دستور قتل کسی را به ما داده ای که ما جز او ولیّ و سرپرست دیگری برای خود نمی شناسیم.او هر روز به ما سر می زند و همچون پدر نسبت به فرزند از ما دلجویی می کند.آیا می شد دست ما به سوی او به قصد کشتن دراز شود؟!
منصور که از این راه تیرش به سنگ خورده بود آنها را شبانه به محلشان برگردانید و خود در مقام مسموم ساختن امام برآمد و عاقبت امام صادق علیه السلام روز25 شوّال سال148 هجری قمری، مسموماً به شهادت رسید.
ابوبصیر می گوید : وقت وفات امام صادق علیه السلام در مدینه نبودم در مسافرت بودم ، از مسافرت که برگشتم ، شنیدم رئیس مذهب ما ، اما صادق علیه السلام از دنیا رحلت فرموده است.
آمدم در خانه امام صادق علیه السلام در زدم که به بی بی ام حمیده تسلیت بگویم ، به بی بی گفتم در مدینه نبودم رئیس مذهب از دنیا رفت ، بفرمائید در این چند روز آخر که من نبودم حضرت حرف تازه ای هم زد که نشنیده باشم ، بی بی ام حمیده فرمود : مطلب مهمی امام صادق علیه السلام گفت ، روزهای آخر امام صادق علیه السلام دستور دادند قوم و خویشاوندان جمع شوند وقتی که جمع شدند فرمود ای خویشاوندان : به خدا قسم اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِّفاً باِلصَّلوةِ { منتهی الآمال }. فردای قیامت به شفاعت ما خانواده نخواهد رسید کسی که در دنیا نمازش را سبک شمارد ، حضرت نمی فرماید کسی که نماز نخواند به شفاعت ما نمی رسد بلکه می فرماید کسی که نماز را سبک شمارد به شفاعت ما خانواده نمی رسد! برگرفته از سخنرانی های شهید شیخ احمد کافی (ره) ؛ گفتار وعّاظ جلد 4 صفحه 268
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی (۹۴/۴/۲۷) با بیان وضعیت کشورهای منطقه فرمودند: «سیاست قدرتهای استکباری در این منطقه، سیاستهای خائنانه است.» ایشان در خطبههای نماز عید فطر نیز سیاست جمهوری اسلامی را حمایت از دوستان خود در منطقه اعلام کردند. در این اینفوگرافیک اختلاف و تناقض سیاستهای ایران و استکبار در برخی از کشورهای اسلامی براساس بیانات رهبر انقلاب مرور شده است. [نمایش تمام تصاویر]|[دریافت تمام تصاویر (Zip)]|تصویر1
آیا تا به حال یک مدیر فرهنگی به تماشای تئاترهای کمدی موزیکالی که در رقص و آواز و اختلاط زن و مرد و شوخی های رکیک اخلاقی و جنسی پا را از خطوط قرمز فراتر گذاشته اند، نشسته است ؟!
وی در این مطلب که به بهانه مخالفت «چاک شامر» سناتور دموکرات آمریکایی با توافق هستهای نگاشته شده، نوشته است که شامر رابط این نامهنگاری بود و به همین دلیل هم حالا مخالف توافق با ایران است.
لدین که از حامیان ایجاد انقلاب رنگی در ایران است و بارها به مقامات آمریکایی توصیه کرده برای تحقق این هدف تلاش کنند، با اشاره به انتخابات سال 1388 و اتفاقات پس از آن، نوشته است: «دولت (آمریکا) تصمیم گرفت پیامی برای گروه (میر حسین) موسوی، جنبش سبز، بفرستد. سناتور شامر دوستی در وال استریت داشت که با سبزها در ارتباط بود و همان فرد به عنوان رابط انتخاب شد.»
شهریور ۵۸ که در مجلس خبرگان قانون اساسی، شهید بهشتی کلمهی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود.
امام خمینی گفت شما نمیتوانی مجلس را اداره کنی برو کنار، آقای بهشتی اداره کند.
وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم.
بازرگان اعلام استعفای دستهجمعی دولت را کرد.
امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود.
سر یک کلمه کشور ریخت به هم!
امامتمحوری
امّتگرایی
عدالتگستری
و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین
اساس تئوری امام خمینی بود.
امام خمینی از دنیا رفتند.
آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبهی اولین نمازجمعهی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفت:
۱- «ما نمیخواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشین ایشان "امام" بگوییم»
۲- «خبرگان مرجع تعیین نکرده است»
یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.
وقتی ایشان جای کلمه «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» هم شد «ملّت».
یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسیها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم.
وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».
اما کلمهی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدسترین کلمهای که آقای هاشمی در دوران ریاستجمهوریشان ابداع و به نظام تحمیل کردند، کلمهی «توسعه» بود.
فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف میکنند، اما «توسعه» را صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و صهیونیستهای عالَم.
در عرصهی بینالملل هم دو کلیدواژهی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهینآمیز است! به جایش بگوییم «قدرتهای جهانی»!
خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آنها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرتهای جهانی» باید با آنها «تعامل» کنی.
«مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیبپذیر»؛
یعنی آدمهای بیعرضهای که خودشان پذیرای آسیباند!
پنج کلیدواژهی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، خواسته یا ناخواسته توسط آقای هاشمی تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژههایی که دشمنان میخواستند.
تا موقعی که کلیدواژههای قرآنی امام خمینی –که
رأس آنها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصلهپینه کردن است.
مشکلی که هست هم این است که همه میگویند «دیگران بگویند ما هم میگوییم!».
اصولگراها میگویند صداوسیما شروع کند، ما هم میگوییم! صداوسیما میگوید ما که از روحانیون نمیتوانیم جلو بیفتیم!
روحانیون میگویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمیتوانیم جلوی مردم بگوییم!
مدیران ارشد میگویند وقتی جوانان انقلابی هم نمیگویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟!
و ...
بعضی هم میگویند نگوییم چون قبلاً کسی (حشمتالله طبرزدی) این کار را کرده و سابقهی خوبی ندارد.
آیتالله سید محمدباقر حکیم پا میشود میرود نجف. از آنجا نامه مینویسد به این عنوان
«حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای»!
البته یک هفته بعد شهیدش میکنند.
آن مرد بزرگ میفهمد که باید از آنجا پیغام دهد «امام خامنهای».
سید حسن نصرالله میفهمد در سختترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنهای!
آن وقت ما اینجا نشستهایم و نمیگوییم!
شما هر لعنتی که به دشمنان بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگویید «امام خامنه ای "
سلامتی امام خامنه ای صلوات
وقتی شورای امنیت قبلا موشک های شهاب ۱ و ۳ را "قادر به حمل سلاح هستهای" شناسایی کرده است، آیا ممکن است در گزارشهای بعدی بگوید این موشکها علی رغم قابلیت حمل کلاهک، برای این منظور طراحی نشدهاند؟!
به گزارش «نسیم» متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
بندهای مربوط به موشکهای بالستیک ایران در قطعنامه 2231 منشا یکی از مهمترین نگرانیها درباره فرجام توافق هستهای بوده است. اعضای تیم مذاکره کننده و حامیان توافق، معتقدند مفاد موشکی مندرج در قطعنامه 2231 مانعی بر سر راه فعالیت های موشکی ایران ایجاد نخواهد کرد و منتقدان، بر این باورند که این مفاد، عملا پیشرفت صنایع موشکی ایران را متوقف خواهد کرد. یادداشت حاضر قصد دارد ضمن ارائه تصویری دقیق از آنچه در قطعنامه 2231 درباره صنعت موشکی ایران آمده، به ارزیابی دیدگاه های موجود پیرامون این موضوع بپردازد.
1، نگاه به عقب و تشکر از خدا.
2، نگاه به جلو و اعتماد به خدا
3، نگاه به اطراف و خدمت به خدا.
4، نگاه درون و پیدا کردن خدا ..!
غصّههایی هم هست. من اصلاً نمیخواهم غصّهها و غمها را مطرح کنم. بحمداللَّه غمگسار داریم. خدای متعال و اولیای او، بهترین غمگسارند. در همه مراحل زندگی اینطور بوده است؛ امروز هم همانطور است. اما اگر من فقط بخواهم یک اشاره کنم،
دل انسان غمگین میشود و میشکند بهخاطر اینکه چرا کسانی که نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمّه معصومین زدند، حالا طوری مشی کنند که اسرائیل و امریکا و سیا و هرکسی که در هر گوشه دنیا با اسلام دشمن است، برایشان کف بزنند!
البته اشخاص مختلفند؛ بعضیها عقدهای دارند؛ بعضیها کینهای دارند؛ بعضیها گلهای از کسی دارند؛ بهخاطر یک دشمنی و یک کینه شخصی و یک محرومیت از فلان مسؤولیت که مایل بوده به او بدهند و مثلاً نشده و بهخاطر یک اشتباه در فهم، میبینید که حرفی میزنند، اقدامی میکنند، موضعی میگیرند و کاری میکنند که به ضرر تمام میشود و این، انسان را غصّهدار میکند.
حالا شما وقتی که میبینی دشمن برایت کف میزند، باید بفهمی که به دروازه خودی گل زدهای! ببین چه اشتباهی کردهای؟ ببین مشکلت کجاست؟ بگرد مشکل خودت را پیدا کن و توبه کن.
ولی به شما عرض کنم، بشارتهای الهی اینقدر زیاد است که هر غمی را از دل پاک میکند. نباید خیال کرد که اگر چهار نفر آدمی که سابقه انقلابی دارند، از کاروان انقلاب کنار رفتند، پس انقلاب غریب ماند. نه آقا، همه انقلابها، همه فکرها، همه جریانهای گوناگون اجتماعی، هم ریزش دارند، هم رویش دارند؛
شما به صدر اسلام نگاه کنید، ببینید آن کسانیکه در دوران غربت اسلام و غربت علی، از امیرالمؤمنین دفاع کردند، چه کسانی بودند؟ اینها سابقهداران اسلام نبودند. سابقهداران اسلام، جناب طلحه و جناب زبیر و جناب سعدبنابی وقّاص و امثال اینها بودند. بعضی از اینها علی را تنها گذاشتند؛ بعضی از اینها در مقابل علی ایستادند. اینها ریزشها بودند. اما رویش کدام است؟ رویش، عبداللَّهبنعبّاس است؛ محمّدبنابیبکر است؛ مالک اشتر است؛ میثم تمّار است. اینها رویشند
امیرالمؤمنین هرجا در میدانهای جنگ احتیاج به زبان داشت، عبداللَّهبنعباس میرفت و امیرالمؤمنین را یاری میکرد. هرجا احتیاج به شمشیر داشت، مالک اشتر بود. ومثل مالک اشتر، ومثل عبداللَّهبنعباس، مثل محمّدبنابیبکر - مثل این رجال - نه یکی، نه ده نفر هزاران نفر بودند.
اما: «الم تر کیف ضرب اللَّه مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء(13)»؛ ریشه مستحکم است و شاخهها روزبهروز همینطور زیادتر میشود: «تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها(14)»؛ این رویش جدید هم هست. farsi.khamenei.ir
حضرت امام صادق علیه السلام در ضمن وصیتش فرمود : هفتاد دینار به پسر عمویش حسن افطس و فلان مبلغ به دیگری از بنی اعمامش.مستحب است انسان به ارحامش که از او ارث نمی برند چیزی از ثلث خودش را وصیت کند که به آنها بپردازند ، حضرت صادق علیه السلام هم این طور وصیت فرمود. یکی از اصحاب عرض کرد آقا این کسی که هفتاد دینار برایش وصیت فرموده اید همانست که در آن روز به شما ستیز کرد به قسمی که بر روی شما کارد کشید حالا شما سفارش می فرمائید به او پول بدهند ؟ امام فرمود آیا نمی خواهی که من از کسانی باشم که خداوند آنها را مدح فرموده که صله رحم می کنند { وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یخَْشَوْنَ رَبهَُّمْ وَ یخََافُونَ سُوءَ الحِْسَاب ، سوره رعد آیه 21 } من باید صله رحم کنم چه کار دارم که او قطع کرده یا وصل ، من نباید قطع رحم کنم هر چند رحم من از من ببرد ، او روی امام کارد کشید اما امام این طور صله فرمود ، آنگاه فرمود بوی بهشت تا دو هزار سال راه به مشام می رسد اما هر کسی که عاق والدین یا قاطع رحم باشد بوی بهشت را هم نمی شنود ، ای کسی که عاق والدین هستی قاطع رحم هستی بوی بهشت را هم نمی شنوی تا چه رسد به اینکه بهشت را ببینی. جمعه و نماز یا جهاد هفتگی به ضمیمه ولایت حضرت علی علیه السلام و ائمه اطهار { از تالیفات شهید آیت الله دستغیب (ره) } صفحه 70 الی 71