سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

هدف دادن اطلاعاتی در مورد دین و دنیاست
امیرالمومنین در حدیثی زیبا در راستای بصیرت افزایی می فرمایند: « کور آن کسی نیست که چشم ندارد ، بلکه کسی است که بصیرت ندارد. (کنزالعمال حدیث 1220) امام صادق(ع) می فرماید: عموی ما عباس بن علی، بصیرتی نافذ و استوار داشت. تعریفی بسیار زیبا از بصیرت : ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺧﺪﻣﺖ مقام معظم ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺗﺮﺑﯿﺖﮐﻨﯿﻢ. آقا ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺗﻮﻥ ﺍﺯ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ؟ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻘﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﻮﻻﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭﻟﯿﺸﺎﻥ... آﻗﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺑﺼﯿﺮ, ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ امیرالمؤمنین (علیه سلام) ﺩﺭ ﻭﺻﻔﺶ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﻨﺪ: مالک ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺍگرﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ" ﮐﺎﺭﯼ را ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺰﺩ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﺑﻮﺩ، ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻣﺮ ﻣﯿﮑﺮد... ﺑﺼﯿﺮﺕ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﻮﻻﯾﺖ هم ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ عمل کنی به نقل از qaemworld.blog.ir - هرگونه برداشت از این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع آزاد است!

آخرین نظرات

۲۵۴ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

به دریای پر از غم، امان از دلِ زینب

به عمری همه ماتم، امان از دلِ زینب

کشیده غم دنیا به سوزِ دل و سینه

از آن شهرِ مدینه، امان از دلِ زینب

نظر کرده به مادر میانِ در و دیوار

همان قصه‌ی مسمار، امان از دلِ زینب

از آن سیلی ملعون، که شد قاتلِ زهرا

همان غربت کبری، امان از دلِ زینب

ز داغ و غمِ کوفه به قلبش شرر افتاد

به یادِ پدر افتاد، امان از دل زینب

چو یارِ حسنش بود از آن طشت جگر گون

دلش گشته پر از خون، امان از دلِ زینب

چو شد کرب و بلایی به آن قدِ خمیده

بدید رأس بریده، امان از دلِ زینب

نمک پاشِ دلش بود، همان دشمن ایمان

کتک زد به یتیمان، امان از دلِ زینب

پرستارِ ولایت در آن خیمه‌ی آتش

بسوزد دلِ ماهش، امان از دلِ زینب

قسم به قافله سالار ظهر عاشورا
قسم به چادر خاکی حضرت زهرا
قسم به نخل رشید حرم ابو فاضل
قسم به پیکر درهم شکسته ی سقا
قسم به حال رباب و دل پر از خونش
قسم به زینب کبری و ذکر واویلا
قسم به حضرت شش ماهه و به گهواره
قسم به نام رقیه سه ساله ی مولا
قسم به اکبر شبه نبیِ بی همتا
قسم به عابس و شوذب به سینه ی شیدا
قسم به ام بنین و چهار فرزندش
قسم به لحظه ی تکبیر اکبر لیلا
قسم به لحظه ی اهلی من العسل گفتن
قسم به قاسم گلگون بدن شه والا
قسم به عشق حبیب و به حر آزاده
قسم به خیمه و آتش به موج و هم دریا
قسم به فاتح خیبر علی ولی الله
قسم به لحظه ی محشر به وادی عقبی
قسم به حضرت لطف و کرامت و ایثار
قسم به دوم امام از سلاله ی زهرا
قسم به خون گلوی حسین و یارانش
قسم به ارض و سما عرش و فرش و مافیها
قسم به سجده ی سجاد و پاکی باقر
قسم به خیل ملایک به عالم بالا
قسم به حضرت صادق قسم به خاک بقیع
قسم به نفخه ی صور و به معنی تقوا
قسم به حضرت موسی بن جعفر ای جانا
قسم به ضامن آهو به خالق یکتا
قسم به جود جواد الائمه تا محشر
قسم به قبر و قیامت قسم به آن دنیا
قسم به هادی آل عبا هزاران بار
قسم به حضرت موسی به وادی سینا
قسم به عسگری و سامرا و سردابش
قسم به حضرت قائم به حجت کبری
قسم به آنچه که گفتم نران ز درگاهت
تو پادشاه جهانی منم گدا آقا
دوباره حال و هوای حرم به سر دارم
هوا هوای حرم شد درین دل تنها
حرم نرفتم و میسوزم از فراق حرم
بیا و بنده نوازی کن ای گل طاها

بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد الله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین»

پیغمبر اسلام سال دهم هجری رحلت کردند و یزید در سال شصت هجری به حکومت رسید. از فوت پیامبر تا روی کار آمدن یزید پنجاه سال فاصله افتاد که در این پنجاه سال بسیاری از برنامه‌ها و قوانین اسلام دگرگون شده بود. تغییراتی هم در خط رهبری و هم در تفکرات اجتماعی ایجاد شده بود که در نتیجه آن «لَا یَبْقَى مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ»(الصراطالمستقیم، ج‏2، ص‏144) بود. 
اگر راننده‌ای ناوارد باشد، ممکن است تصادفات جزئی انجام دهد و در چند جائی از ماشین آسیب‌های جزئی رخ می‌دهد ولی گاهی راننده به حدی ناشی است که ماشین دیگر قابل استفاده نمی‌شود و کنار جاده رها می‌شود و دیگر به آن ماشین نمی‌گویند بلکه می‌گویند در یک زمانی این وسیله ماشین بوده است یعنی حالا «لا یبقی من الماشین الا اسمه» چیزی از ماشین به جز اسمش باقی نمانده است. 
گاهی نیز اسلام به این وضع دچار می‌شود که از آن جز اسمی باقی نمی‌ماند. افرادی که پیامبر را دیده‌اند از دینا رفته‌اند و افرادی که در این پنجاه سال بدنیا آمده‌اند نیز افرادی غیر از پیامبر را دیده‌اند و همین افراد نیز اختلاف مراتب داشته‌اند تا اینکه زمان یزید رسید که برای اصلاح این وضع باید اقدامی صورت می‌گرفت. یزید هیچ بوئی از اسلام نبرده بود. این شعر را یزید گفته است که: «لعبت هاشم بالدین فلا خبر جاء و لا وحی نزل»(اللهوف، ص‏181) نه خبری آمده و نه وحیی نازل شده است و همه چیز از دم دروغ است. پس یزید ایمان نداشت و در عمل نیز هیچ گناهی نبود که مرتکب نشده باشد. 
در زمان حکومت معاویه خیلی از هوادارانش به او گفتند که یزید را جانشین خود نکن و این بدین معنا بود که طرفداران پدرش نیز او را قبول نداشتند. یزید از مرکز حکومتش به فرماندارانش بخشنامه فرستاد که حالا که او جانشین پدرش شده است، برای تثبیت سلطنتش از مردم رأی بگیرند و در این میان نامه‌ای که به مدینه ارسال شد نامه خاصی بود، چرا که در مدینه شخصیتی به نام حسین بن علی(علیه السلام) زندگی می‌کرد. در همه نامه‌ها دستور عمومی مبنی بر اینکه بیعت بگیرند، ارسال کرده بود، ولی به فرماندار مدینه دستور داد که حتماً از شخص امام حسین(علیه السلام) باید بیعت گرفته شود. 
وقتی نامه یزید به فرماندار مدینه رسید به سرعت بدنبال امام حسین فرستاد و امام حسین(علیه السلام) نیز به سی نفر از جوانان حزب اللهی جریان را اطلاع دادند و فرمودند که اسلحه‌های خود را در زیر لباس پنهان کنند و با ایشان به فرمانداری بروند چرا که ایشان هرگز حاضر به بیعت کردن با یزید نبودند و فرمودند: «مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَهُ»(اللهوف، ص‏22) یعنی مانند من حسین با مثل یزید بیعت نمی‌کند. حضرت نفرمودند که من با یزید بیعت نمی‌کنم، بلکه قانون کلی را یاد دادند که هر کس مثل من و در خط من باشد با مثل یزید بیعت نمی‌کند. پس شیعه امام حسین(علیه السلام) نه تنها نباید با یزید بیعت کند، بلکه با مثل او نیز نباید بیعت نماید. «هیهات منا الذلة»(اللهوف، ص‏97) یعنی نه تنها من زیر بار ذلت نمی‌روم، بلکه من و هر کس که با من باشد زیر بار ذلت نمی‌رود. پس امام حسین(علیه السلام) کار به شخص یا فرد ندارند بلکه به شخصیت و باند توجه دارند و خط را مشخص می‌کنند.

این روزها مرتب، لشگر به سپاه دشمن افزوده می شود، بچه های حسین (علیه السّلام) با نگاه از پدرشان این طور سؤال می کردند، بابا جان ! آیا برای ما هم لشگری می آید یا نه؟

یک روز صدا زد بچه ها بیایید، لشکر من از دور می آید، بچه ها خوب نگاه کردند، دیدند دو پیرمرد با  غلامی به طرف خیام در حال حرکتند، یکی از آنها حبیب بن مظاهر است، دیگری مسلم بن عوسجه، چون آقا برای حبیب نامه نوشته بود، با آن نامه دل حبیب را کباب کرده بود، نوشته بود، (من الغریب الی الحبیب)

سوگنامه آل محمد ص 288

منبع:کتاب گلواژه های روضه

انسان ها در برابر نعمت هایی که به آنها داده شده است تکالیفی دارند که وظیفه انسان در برابر دین و آبرو و اهل و عیال و اموال خود پشتیبانی از آنهاست و کوتاهی واهمال در قبالشان (بی غیرتی) نتایج وخیمی برای خود و خانواده و هم برای اجتماع در پی دارد.

امام حسینحسینیان زیر بار زور نمی روند

"[إِنَ] النَّاسَ فِیَّ أُسْوَةٌ " (الکافی/ج7/ص266) یعنی من به شما الگو هستم. امام حسین نگفت: من زیر بار یزید نمی‌روم. فرمود:"مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَه " (بحارالانوار/ج44/ص324) مثل حسین زیر بار مثل یزید نباید برود. یک وقت می‌گوید: من زیر بار او نمی‌روم. می‌گوییم: خوب این قصه‌ی شخصی است. امام حسین خودش را گفته است. گفته: من زیر بار یزید نمی‌روم. قصه‌ی شخصی است. نمی‌گوید: من زیر بار او نمی‌روم.

حضرت در فرمایش خود می فرمایند : هرکس مثل من است، نباید زیر بار کسی برود که مثل یزید است."مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَه " یعنی یک جریان است، یک امر شخصی نیست. حالا یک حسینی بود، زیر بار یزید نرفت. هرکس مثل حسین است، نباید زیر بار هرکس برود که او مثل یزید است. این خیلی مهم است.

رهبری چه کسی را قبول می‌کنیم؟ پای پرچم چه کسی سینه می‌زنیم؟ به چه دلیل خودت را به این آقا فروختی؟ به چه دلیل خودت را به این حزب فروختی؟ چقدر سوادشان بیش از تو است؟ چه کمالی دارند که تو نداری؟ چرا خودت را فدا می‌کنی؟ خودت را به چه کسی می‌فروشی؟ به چه چیزی می‌فروشی؟ بسوزد دنیا طلبی! عمر سعد امام حسین را می‌شناخت. به او گفتند: حکومت، پست به تو می‌دهیم. به خاطر حکومت حاضر شدند سر امام حسین را ببرند، برای حکومت. چه چیزی با چه چیزی معامله شد؟ در زمان ما هم هست. در زمان ما گاهی وقت‌ها افرادی خودشان را می‌فروشند. می‌گوییم: آقا به چه دلیل خودت را به این می‌فروشی؟

حضرت در فرمایش خود می فرمایند : هرکس مثل من است، نباید زیر بار کسی برود که مثل یزید است. "مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَه " یعنی یک جریان است، یک امر شخصی نیست. حالا یک حسینی بود، زیر بار یزید نرفت. هرکس مثل حسین است، نباید زیر بار هرکس برود که او مثل یزید است. این خیلی مهم است

آخرین کلام امام حسین علیه السلام چه بود؟

اتل متل یه دختر

اتل متل یه دختر ، غریب ودل شکسته
اتل متل یه دختر ، که تشنه بود وخسته 
می خواست بگه بابا جون ، کی رفته آب بیاره؟
که دید بابای خوبش ، پیر شده وشکسته 
گفت : بابا توی خیمه، بچه ها تشنشونه 
بیا ببین باباجون، گرما چه بی امونه 
تشنگی و بی آبی ،گرما هلاکمون کرد 
عموی سقا کجاست؟ رفتش وترکمون کرد؟ 
گفت: بعضی از بچه ها ، لباسو بالا زدن
روی زمین نمناک، ازتشنه گی خوابیدن
بابا که حالا دیگه دست به کمر گرفته 
گفت:سقای مهربون از اینجا پر گرفته
نگاهی کرد به دختر نگاهی غم گرفته
به خیمه عمو رفت با چشم نم گرفته
وارد خیمه که شد ، ستون خیمه خوابید
دخترک نازنین ، ازته دل آه کشید
فهمید چرا بابا جون،دست به کمر گرفته 
فهمید چرا از چشماش ، شادی ها پر گرفته
بابا سواراسب شد ،می خواست بره به میدون
اون نازنین گریه کرد، می گفت نرو بابا جون 
بابا سوار اسب و علی به روی دستش 
یعنی تو لشکر کفر یه دونه مرد هستش

تایید مشروط برجام

شیخ جلیل کامل جعفر بن قولویه در کامل الزیارات از ابن خارجه روایت کرده است که گفت روزی در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم و جناب امام حسین علیه السلام را یاد کردیم ، حضرت بسیار گریست و ما گریستیم ، پس حضرت سر بر داشت و فرمود که امام حسین علیه السلام میفرمود که منم کشته گریه و زاری ، هیچ مومنی مرا یاد نمی کند مگر آنکه گریان میگردد و نیز روایت کرده است که هیچ روزی نام حسین علیه السلام نزد جناب صادق علیه السلام برده نمیشد که کسی آن حضرت را تا شب متبسم بیند و در تمام آنروز محزون و گریان بود و میفرمود که جناب امام حسین علیه السلام سبب گریه هر مومن است. و شیخ طوسی و مفید از ابان بن تغلب روایت کرده اند که حضرت صادق علیه السلام فرمود که نَفَس آن کسی که به جهت مظلومیت ما محزون باشد تسبیح است ، و اندوه او عبادت و پوشیدن اسرار ما از بیگانگان در راه خدا جهاد است ، آنگاه فرمود که واجب میکند این حدیث با آب طلا نوشته شود. منتهی الآمال ( شیخ عباس قمی ره )جلد 1 صفحه 

امام رضا علیه السلام:
هر که روز عاشوراء را روز مصیبت و حزن و گریه خود کند خدای عزوجل روز قیامت را روز خرسندی و شادیش سازد و در بهشت چشمش بما روشن شود.

تاییید مشروط برجام

 امام(علیه السلام)  درخطبه ای هدف اصلی خود را بیان نموده، می ‌فرماید:انگیزه‌ ی من از این قیام جز این نیست که به حقّ عمل شود ، مگر نمی ‌بینید به حقّ عمل نمی ‌شود و از باطل جلوگیری نمی ‌گردد؟من مرگ را سعادت می ‌دانم و زندگی با ستمگران موجب ملال و دلتنگی است.بنابراین معلوم است که امام حسین(علیه السلام) چه خواسته و هدفی داشت.او حقّ را می ‌خواست.

بنابراین اگر ما مرتّب از حقّ دم می‌زنیم و برای امام حسین(علیه السلام) بر سر و سینه‌ی خود می ‌زنیم امّا در زندگی ‌مان حقّ را می ‌کُشیم، در آن صورت چگونه می ‌توانیم بگوییم:یا لَیْتَنا کُنّا مَعَکَ فَنَفوزَ فَوزاً عَظیماً؛ای حسین جان!ای کاش ما هم با تو بودیم و به فوز عظیم می‌ رسیدیم.مبادا از نظر حضرتش در این سخن دروغگو قلمداد شویم.

حسین(علیه السلام) می‌فرماید من از شما عمل به حقّ را می‌ خواهم و به شما می‌گویم:اَلا تَرَوْنَ اَنّ الْحَقّ لا یُعْمَلُ بِهِ؛آیا نمی ‌بینید که به حقّ عمل نمی ‌شود؟چرا در زندگی به حقّ عمل نمی‌ کنید؟ چرا زن در مقابل شوهرش به حقّ عمل نمی‌ کند؟ چرا شوهر در مقابل زن و فرزندانش به حق عمل نمی‌کند ؟ چرا کاسب بازار مسلمان به حقّ عمل نمی ‌کند؟ اگر راست می‌گویید، به حقّ عمل کنید و بدانید که امام حسین(علیه السلام) حقّ است و از او صادقانه پیروی کنید.

امام حسین(علیه السلام)کم‌ سخن بود ولی پر عمل. مِثل ما پرحرف کم‌عمل نبود.اگر سخنان امام حسین(علیه السلام)را جمع‌آوری کنیم از لحظه‌ای که از مدینه حرکت کرد تا هنگامی که به کربلا رسید سخنان محدودی از آن حضرت ثبت شده است.امّا در این فاصله‌ی کوتاه آن امام همام یک دنیا عمل از خود نشان داد. ظرف چند ساعت در یک روز، عملی بزرگ و ماندگار انجام داد که تا جهان، جهان است باقی و جاودان است و به سبب همین عمل خالصانه‌ی اوست که سخنانش را دل‌های حق ّ‌پذیر می پذیرند و شخصیّت ممتازش محبوب جهانیان قرار گرفته است.... برگرفته از سلسله مباحث اعتقادی حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی (از حسین (علیه السلام ) گفتن تا حسینی شدن )

رهبر انقلاب اسلامی در منزل شهید همدانی: رقم خوردن این سرنوشت شوق انگیز، آرزوی دیرینه‌ی مجاهدان راه حق است... خداوند باب شهادت را برای بندگان خالص خود باز گذاشته و حیف است  که مرگ مجاهدان و اسوه‌هایی نظیر شهید همدانی، در راهی غیر از راه شهادت رقم بخورد.

باب شهادت

ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺎﺿﯽرحمه الله: ﺩﺭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﻣﺴﺎﻣﺤﻪ ﻧﻨﻤﺎﯾﯿﺪ ، ﺭﻭﺿﻪ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻭﻟﻮ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻫﻢ ﻧﺸﺪ ﺩﻫﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺤﺮﻡ ﺗﺮﮎ ﻧﺸﻮﺩ. 

 
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻪ ﺑﻬﺠﺖرحمه الله : ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍ ‏ علیه السلام ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ . 
 
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ‏رحمه الله : برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ؛ یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس ابا عبدالله… 
 
شیخ جعفر شوشتری رحمه الله :  کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند، جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین  علیه السلام محک ایمان است. 
 
 آیت الله علامه امینی رحمه الله :  به هنگام شنیدن مدایح و مراثی آل محمد چنان بی قرار می شد که بر اثر شادی یا اندوه، زمان و مکان را از یاد میبرد و روحش چنان به پرواز در می آمد که گویی هم اکنون در همان صحنه ای است که اشعار و مدایح و مراثی از آن سخن می گوید. 
 
آیت الله آشیخ عبدالکریم حائری رحمه الله : روضه خوانی و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام عمل مستحبی است که هزار واجب در آن است. 
 
حاج میرزا اسماعیل دولابی رحمه الله : محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند. کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع. همه ی ما اهلبیت کشتی نجاتیم ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است . هنگام عزاداری انسان در دلش را باز میکند و امام حسین علیه السلام داخل میشوند 
 
آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ‏رحمه الله : ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪ، ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه السلام ‏ ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ حضرت ، «این کتیبه‏ های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده‏ اند، ما را شفاعت می‏کنند». 
 
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ‏ رحمه الله : ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺰﺀ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ علیه السلام ﺛﺒﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . 
 
آیت الله بهاءالدینی رحمه الله : دستگاه امام حسین علیه السلام فوق فقه است… نباید به دستگاه امام حسین علیه السلام اهانت شود، این عزاداری ها احیا کننده نماز و مساجد است. 
 
آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری رحمه الله : برای امام حسین  علیه السلام هر کاری بکنی کم است 
 
آیت الله بروجردی رحمه الله : به مقداری که امام حسین علیه السلام ، بزرگ و واجب الاحترام است، منسوبین به آن حضرت هم لازم الاحترام می باشند. 
 
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ‏ رحمه الله : ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻣﻘﯿﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﭘﺎﯼ ﺳﻤﺎﻭﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﺭﺍ ﺟﻔﺖ می کردند. 
 
آیت الله شهید مطهری رحمه الله : اگر از ما بپرسند شما در روز عاشورا که حسین حسین میگوییدوبه سر خودتان میزنید چه میخواهید بگویید.باید بگوییم:میخواهیم تجدید کنیم ودر کوثر حسینی روح خودمان را شستشو دهیم خودمان را زنده کنیم از نو مبادی و مبانی اسلام را بیاموزیم. روح اسلام را از نو به خودمان تزریق کنیم ما نمیخواهیم حس امر به معروف و نهی از منکر احساس شهادت احساس جهاد احساس فداکاری در راه حق در ما فراموش شود و روح فداکاری در راه حق در ما بمیرد این فلسفه عاشورا است

عبدالله بن زراره گفت : از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود : زوّار امام حسین (علیه السلام) روز قیامت بر مردم برتری دارند.عرض کردم : برتری آنها چیست ؟ حضرت فرمود : چهل سال پیش از مردم وارد بهشت می شوند در حالی که بقیه ی مردم در حساب و موقف هستند. کامِلُ الزیارات ابن قولویه قمی (رضوان الله تعالی علیه) ترجمه امیر وکیلیان صفحه 313