سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

هدف دادن اطلاعاتی در مورد دین و دنیاست
امیرالمومنین در حدیثی زیبا در راستای بصیرت افزایی می فرمایند: « کور آن کسی نیست که چشم ندارد ، بلکه کسی است که بصیرت ندارد. (کنزالعمال حدیث 1220) امام صادق(ع) می فرماید: عموی ما عباس بن علی، بصیرتی نافذ و استوار داشت. تعریفی بسیار زیبا از بصیرت : ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺧﺪﻣﺖ مقام معظم ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺗﺮﺑﯿﺖﮐﻨﯿﻢ. آقا ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺗﻮﻥ ﺍﺯ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ؟ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻘﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﻮﻻﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭﻟﯿﺸﺎﻥ... آﻗﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺑﺼﯿﺮ, ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ امیرالمؤمنین (علیه سلام) ﺩﺭ ﻭﺻﻔﺶ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﻨﺪ: مالک ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺍگرﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ" ﮐﺎﺭﯼ را ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺰﺩ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﺑﻮﺩ، ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻣﺮ ﻣﯿﮑﺮد... ﺑﺼﯿﺮﺕ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﻮﻻﯾﺖ هم ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ عمل کنی به نقل از qaemworld.blog.ir - هرگونه برداشت از این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع آزاد است!

آخرین نظرات

۶۸۱ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

 شورای تببین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه‌های مشهد در واکنش به حضور علی مطهری در همایش بزرگداشت مقام معلم همراه با بررسی اندیشه‌های شهید مطهری نامه سرگشاده‌ای منتشر کرد.

به گزارش ایسنا،متن این نامه به شرح زیر است:

«جناب آقای علی مطهری
فرزند استاد شهید آیت‌الله مطهری
سلام علیکم
باخبر شدیم بعد از چند ماه از آخرین سفری که به مشهد مقدس داشتید و با حضور در دانشگاه فردوسی مشهد و سخنرانی جنجالی خود که شادی دل دشمنان قسم خورده این نظام مقدس و خشم و اندوه دوستان و یاران انقلاب را باعث گردید، در هفته معلم بار دیگر قرار است در مکان مقدس دانشگاه به ایراد سخن بپردازید.

جناب آقای مطهری

استاد شهید مرتضی مطهری که پاره تن اسلام و امام بود، مدرس حریت و آزادی و دینداری و اخلاق بود. عمل و رفتار و کردار استاد شهید از او برای بشریت الگوی مکارم اخلاق و دینمداری در عصر خمینی گردید و چراغ راه جویندگان توحید شد. استاد شهید کمال را زندگی در پرتو قرآن و ولایت می‌شناخت. او مصداق رحماء مستضعفین و اشداء علی الکفار انقلاب اسلامی که ناب‌ترین قرائت اسلام در عصر هبوت انسان بود، گردید و نشان داد چگونه مداد العلما افضل من دماء شهداست.

استاد شهید همه چیز را برای اسلام می‌خواست و سر سوزنی از بیان آن‌چه امر اسلام و صلاح مسلمین است دریغ نداشت و بر همین رویه سخن راند و به مقام شهادت نائل آمد.

او مرتضای امت پیر خمین بود. زبان او همواره برای اعتلای حقیقت توحید و عرفان انقلاب عاشورایی حضرت روح‌الله می‌گردید و امید مستضعفان و پابرهنگان بود.

او عمار حضرت خمینی(ره) در شدائد هرمنوتیک دینی و قرائت‌های واژگونه و فتنه انگیز صدر انقلاب بود. استادمرتضی مطهری برای ما نه تنها یک عارف واصل و معلم اخلاق که یک الگو برای مبارزه با کژی‌ها و انحرافات و ریزش‌های حال و آینده انقلاب است. ما درس‌های مبارزه را از لابلای آثار استاد آموختیم و در فتنه اسلام ستیز ۸۸ پس دادیم و معدل قبولی خود را از لسان نوح کشتی انقلاب حضرت امام سید علی خامنه‌ای دریافت کردیم، آن‌جا که فرمودند فتنه ۸۸ را جوان‌های ما خواباندند.

امروز به رسم وذکر فان الذکرا تنفع المومنین به شما فرزند حضرت استاد شهید تذکراتی را یادآور می‌شویم، هرچند نشان دادید تذکرات مشفقانه یاران انقلاب را علاقه‌ای به شنیدن ندارید.

جناب آقای نماینده

به گزارش گروه بین الملل «خبرگزاری دانشجو» به نقل از خبرگزاری رویترز (Reuters)، هانس بلیکس، مدیر کل اسبق آژانس بین المللی انرژی هسته ای به صورت محتاطانه ای نسبت به موفقیت آمیز بودن توافق نهایی هسته ای بین ایران و ۱+۵ ابراز خوشبینی کرده است.

 سیاست‌مدار سوئدی و مدیر کل اسبق آژانس طی مصاحبه ای که روز پنجشنبه و در شهر لندن انجام شد گفته، عمیقا و مشتاقانه امیدوار است که توافق هسته ای انجام شود اما مطمئن نیست که این اتفاق بیفتد. به گفته هانس بلیکس، هنوز اختلافات زیادی وجود دارند که باید حل شوند.

 رویترز ضمن بیان اینکه "جنگ طلبان در آمریکا خواهان نظارت در هر زمان و هر مکان بر برنامه هسته ای ایران شده اند" افزود: آقای بلیکس می گوید، استثنا کردن یک کشور برای چیزی که بقیه جهان انجام نمی دهند، کار مشکلی است.

 هانس بلیکس تاکید کرد: هیچ کشوری نخواهد پذیرفت که مورد بازرسی در هر زمان و هر مکانی قرار گیرد.

 مدیر کل اسبق آژانس بین المللی انرژی هسته ای در بخش دیگری از اظهاراتش، توافق نهایی را به نفع همه از جمله رژیم اشغالگر قدس و کشورهای عربی دانسته است.

 وی تاکید می کند: اگر گفتگوها به موفقیت برسد، چیزی که من عمیقا امیدوارم اما نسبت به وقوع آن اطمینان ندارم، این اتفاق دستاوردی برای همه از جمله اسرائیل و کشورهای عربی خواهد بود و در مقابل اگر مذاکرات به شکست بینجامد، ریسک ها و خطرات برای همه افزایش خواهد یافت.

در روزها و هفته های اخیر بسیاری از ناظران سیاسی هشدار داده بودند که تلاش جنگ طلبان آمریکایی برای دستیابی به اماکن نظامی ایران به بهانه نظارت طبق توافق هسته ای، برای این است که توانایی های نظامی کشور را محک زده و خود را برای تجاوز به خاک ایران آماده سازند.

دولت فراموشکاری خود را به پای ملت نوشت!
هرچند دیگر شاید دیر باشد و در عالم سیاست، برخورد نادرست «تحقیر منتقدین» دیگر به نام آقای روحانی ثبت شده است اما به نظر می رسد اصلاح این رویه شاید بتواند از عمق بخشیدن به این ضعف جلوگیری کند.
 به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، محمدسعید احدیان، مدیرمسؤول روزنامه خراسان در یادداشتی نوشت: 
فکت‌شیت ایرانی قبل از آمریکا منتشر شد. شبی که تفاهم بین ایران و ۱+۵ انجام شد و بیانیه‌ای که در لوزان اعلام شد، یک ساعت قبل آن خبرگزاری‌ها فکت‌شیت ایرانی را منتشر کردند؛ همه خبرگزاری‌ها ما یک فکت شیت را اعلام کردند و همان را هم رسانه‌های خارجی اعلام کردند. 
نمی‌دانم برخی حافظه‌شان ضعیف شده است چراکه قبل از آمریکایی‌ها ما فکت شیت خود را اعلام کردیم. بنابراین ما اعلام کردیم و روشن است، منتها برخی شبهه‌‌ای ایجاد و مسائلی را مطرح کردند، ضمن اینکه ما نظرات خود را به‌صراحت گفتیم. وزیر امور خارجه ما و رئیس سازمان انرژی اتمی به‌تفصیل نظرات ایران را اعلام کردند، حال اگر می‌خواهید مصاحبه‌های آنان را دوباره منتشر کنید تا فکت‌شیت دوم منتشر شود.» این ها جملات آقای روحانی درباره انتشار فکت شیت توسط ایران بود که در آن منتقدین و مطالبه کنندگان انتشار فکت شیت ایرانی به ضعف حافظه متهم شده اند در این باره ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد: 

۱. مشخص نیست چرا آقای روحانی اصرار دارند، خطاب به منتقدان با لحنی چنین کنایه آمیز وگاه توهین آمیز سخن گویند. ذکر دوباره عبارت های پیشین آقای روحانی را خلاف شان رئیس جمهور کشورم می دانم اما تاکید می کنم که نه فقط مردم بلکه حتی طرفداران ایشان که شعار «ادب مرد به زدولت اوست» را در نقد رئیس جمهور پیشین انتخاب کرده بودند، حتی اگر به دلیل مصلحت سنجی های جناحی ، بصورت علنی هم بیان نکنند، مخالف این مشی آقای روحانی هستند چون حداقل برای افکار عمومی پاسخی درخور ندارند. هرچند دیگر شاید دیر باشد و در عالم سیاست، برخورد نادرست «تحقیر منتقدین» دیگر به نام آقای روحانی ثبت شده است اما به نظر می رسد اصلاح این رویه شاید بتواند از عمق بخشیدن به این ضعف جلوگیری کند. 

۲. در واکنش به این اظهارات آقای روحانی جز تعجب نمی توانیم واکنشی دیگر نشان دهیم چرا که بعد از روزها صحبت از فکت شیت و تاکیدات مکرر مقامات وزارت خارجه کشور که همگی نشان می داد تا کنون فکت شیت ایرانی منتشر نشده است، نمی توان درکی روشن از چرایی بیان آقای روحانی با این ادبیات داشت.
 
اجازه دهید فرایند موضوع را کمی توضیح تا ماجرا کمی روشن تر شود. در آستانه انتشار بیانیه مشترک لوزان، مسئولین وزارت خارجه متن مورد اشاره آقای روحانی را به خبرنگاران از جمله خبرنگار ما در روزنامه خراسان دادند تا منتشر کنیم و البته تاکید داشتند که این متن نباید به نام وزارت خارجه منتشر شود. 

همه رسانه ها نیز با حفظ اخلاق رسانه ای این متن را منتشر کردند و هیچ ذکری از وزارت خارجه نبردند البته ما آن را فکت شیت غیر رسمی ایران می دانستیم و حتی در تحلیل های خود از آن استفاده می کردیم تا اینکه آقای ظریف و دیگر مقامات از تیم هسته ای مانند آقای عراقچی تصریح کردند که فکت شیتی توسط ایران منتشر نشده است و حتی آقای صالحی در مجلس از انتشار فکت شیت ایرانی در روزهای آتی سخن گفتند . 
کار به همین جا ختم نشد و بعد از مدتی نیز تیم هسته ای تاکید کردند فکت شیت ما همان سخنان شفاهی مان است و در نهایت نیز به صراحت تاکید کردند فکت شیتی منتشر نخواهند کرد اینجا هم رسانه ها با توجه به رعایت اخلاق رسانه ای متن مذکور را از درجه اعتبار ساقط دانستند و فقط به اظهارات تیم هسته ای بسنده کردند حال که آقای روحانی این متن رافکت شیت منتشر شده ایرانی می دانند و «عده ای» را به ضعف حافظه متهم می کنند جای این سوال پیش می آید که آیا رسانه ها و مطالبه کنندگان فکت شیت کم حافظه اند یا مسئولین وزارت خارجه فراموش کرده اند به آقای روحانی توضیح دهند که این متن فکت شیت ایرانی نیست یا نباید بعنوان فکت شیت ایرانی مطرح شود؟
 شاید هم دقیق تر این باشد که فراموشی اصلی مربوط به آقای روحانی است که این همه اظهار نظر مقامات هسته ای درباره نبود فکت شیت رسمی و عدم ضرورت انتشار فکت شیت و ....را از یاد برده اند و بدون هماهنگی با تیم هسته ای به ناگاه از انتشار فکت شیت ایرانی مدت ها قبل خبر می دهند؟ 

۳. اما به نظر می رسد هیچ کدام از این موارد درست نیست نه آقای ظریف و تیم هسته ای فراموش کرده اند که درباره متن منتشر شده مذکور چه موضعی داشتند و نه آقای روحانی این مواضع را از یاد برده اند می توان مدعی شد که آقای روحانی تصمیم گرفته اند به فکت شیت غیر رسمی ایران رسمیت بدهند و غائله انتشار فکت شیت را پایان دهند که متاسفانه این امر را با تدبیری مناسب انجام نداند نتیجه اظهارات آقای روحانی، تلقی عدم صداقت دولت، تحقیر منتقدین و خلاصه دور شدن از فضای همدلی بین دولت و مردم است در حالیکه اگر آقای روحانی چنین تصمیمی گرفته بودند بهتر بود خیلی صریح و صادقانه می گفتند وزارت خارجی در همان لحظات ابتدایی متنی را به صورت غیر رسمی منتشر کرده بود که بر اساس جمع بندی جدید مقرر شد همان متن که روایت ایران از مذاکرات لوزان است،بعنوان فکت شیت ایران محسوب شود. 

۴. در هرصورت به نظر می رسد اظهارات آقای روحانی یک دستاورد داشت و آن این نکته مهم بود که ما اکنون غیر از سخنان رسمی تیم هسته ای که فکت شیت شفاهی ایران محسوب می شود، فکت شیت رسمی داریم که می توان آن ها را محور تحلیل و مطالبه قرار داد.

خبرنامه دانشجویان ایران: به نظر می رسد نوع نگاه دولت و همفکرانش به  نظرات اقشار مختلف جامعه، یک نگاه از بالا به پایین است در حالی که امام بزرگوار ما مسئولین جامعه را خادمین جامعه می خواند و بی احترامی به اقشار جامعه را روا نمی دانست.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانشجویی، بسیج دانشجویی 15دانشگاه کشور  در پی مورد ضرب و شتم قرار دادن دانشجویان در شیراز در پی سفر رئیس جمهور به استان فارس،نامه ای خطاب به دکتر روحانی منتشر کردند.

متن این نامه به شرح ذیل می باشد:

بسمه تعالی

ریاست محترم جمهور جناب دکتر روحانی

با عرض سلام

نقش برجسته و کلیدی جنبش دانشجویی در تحقق آرمانهای جامعه بر کسی پوشیده نیست و همگان پویایی و مطالبه گری آن را عامل رشد جامعه می دانند. روحیات جوانی، نشاط، اهل تحقیق و تدقیق در مطالب و موضوعات دغدغه مندی برای انقلاب همگی ویژگی هایی است که بارها در جملات امام راحلمان و رهبر فرزانه انقلاب مورد تاکید بوده و دانشجویان را نسبت به تقویت آن ترغیب نموده اند. در خاطرها هنوز جمله زیبای شهید مظلوم شهید بهشتی که دانشجو را موذن جامعه می خواند و  به خواب رفتن آنرا موجب عقب افتادگی جامعه می دانست نقش دارد. و این همان مطالبه جدی جامعه و مسولین دلسوز نظام از جنبش دانشجویی است.

جناب رئیس جمهور

با تمام تآکیدات و بدیهات در نقش جنبش دانشجویی، متاسفانه در چند سال تصدی دولت توسط جنابعالی، شاهد اقدامات محدود کننده و حتی حذفی بوده ایم.کسی برنامه 16 آذر سال گذشته را فراموش نمی کند که به تشکلهای دانشجویی اجازه اظهار نظر داده نشد و تنها مسیر مستقیم ارتباطی تشکل های دانشجویی با نگاه های سلبی عده ای از یاران شما مسدود گردید. این رفتار حذفی در بسیاری  از دانشگاه ها و  حتی دیدارهای شخص شما در سفرهای استانی مشهود بوده است.

این بار شاهد مثال به سفر اخیر شما به استان فارس باز میگردد. حتماً مستحضرید که در حاشیه حضور شما در خیابان های شهر شیراز عده ای از جوانان دانشجو، با دغدغه ای مقدس تنها راه ارتباطی باشما را در گرفتن برگه هایی بر دست در مسیر حرکت شما یافته بودند، تا بتوانند سخن خود را به گوش شما برسانند که متأسفانه با برخورد قهری عده ای مواجه شدند.

با شنیدن این برخورد و متاسفانه ضرب و شتم جدی  دوستان دانشجویمان در شیراز انگشت حیرت بر دهان گرفتیم و تاسف بار جملات شما را درمورد آزادی بیان و آماده بودن دولت برای شنیدن سخنان دیگران را مرور می کردیم.

آقای دکتر روحانی

به راستی علیرغم جایگاه ویژه دانشجویان در منظر امام عزیز راحلمان  و رهبر معظم انقلاب جوانان دانشجوی این مرزو بوم باید مورد هتاکی و بی احترامی و ضرب و شتم قرار گیرند یا باید در فضایی منطقی سخنان آنان شنیده شود؟ شما به عنوان فردی که خود را حقوق دان میدانیدآیا این نوع برخورد با جامعه دانشگاهی را قبول می کنید؟ در جامعه ای که نخبگانش برای نظر دهی به رئیس دولت باید هزینه ای مانند ضرب و شتم را قبول کنند چه می توان گفت؟آیا درخواست دانشگاهیان برای دانستن جزئیات موضوع مهمی مانند مذاکرات هسته ای جرمی است که مجازات آن ضرب و شتم است؟

آقای رئیس جمهور

به نظر می رسد نوع نگاه دولت و همفکرانش به  نظرات اقشار مختلف جامعه، یک نگاه از بالا به پایین است در حالی که امام بزرگوار ما مسولین جامعه را خادمین جامعه می خواند و بی احترامی به اقشار جامعه را روا نمی دانست.

جناب رئیس جمهور

جنبش دانشجویی ضمن ابراز تاسف نسبت به اتفاقات روی داده در شیراز و برخورد سلبی با دانشجویان دغدغه مند و مورد ضرب و شتم قرار دادن ایشان مطالبه جدی جهت عذر خواهی جنابعالی از  جامعه دانشگاهی کشور برای چنین برخوردهای دون شان نخبگان جامعه و ایجا بستری مناسب برای شنیدن سخنان دانشگاهیان در فضایی منطقی  را دارد و در غیر این صورت به نظر می رسد باید در شعار های خود تجدید نظر نمایید. تاکید می گردد جنبش دانشجویی با توجه به رسالت مهمی که بر عهده خود می داند نه تنها این اقدامات ایشان را دلسرد نمی کند بلکه برای تحقق وظایف خود دلگرمتر خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ «اسماعیل هنیه» خطیب جمعه رفح در جنوب نوار غزه بخشی از خطبه‌های خود را به ستایش از کمک‌های رژیم آل سعود برای بازسازی ویرانه‌های جنگ اختصاص داد!

نماز جمعه روز گذشته در محله السعودی در رفح واقع در جنوب نوار غزه به امامت اسماعیل هنیه نایب رئیس جنبش حماس برگزار شد.

وی در خطبه‌های نماز جمعه به اسامی برخی از شهدا که به خاطر فلسطین و قدس و مسجدالاقصی به شهادت رسیده‌اند اشاره کرد و افزود: این افراد برای عزت و کرامت این امت شهید شده‌اند.

اسماعیل هنیه به صبر و تحمل فلسطینیانی که به سبب جنایات رژیم صهیونیستی ناچار به ترک خانه و کاشانه خود شده‌اند اشاره کرد و از بخشش‌های سخاوتمندانه عربستان سعودی برای احداث محله السعودی که نماز جمعه در آنجا در حال برگزاری بود سخن گفت.

نایب رئیس جنبش حماس از نقش آفرینی عربستان سعودی برای تحقق آشتی ملی فلسطین، برچیدن دودستگی و اختلافات داخلی و پایبندی به تمامی توافقنامه‌های به امضا رسیده میان فتح و حماس استقبال کرد.

هنیه درحالی به تمجید از رژیم جنایتکار سعودی پرداخت که در سخنان خود هیچ اشاره‌ای به حملات هوایی این رژیم به یمن نکرد. ائتلاف مدنی رصد و ثبت جنایات دولت سعودی در یمن اعلام کرد: آمار قربانیان حملات تجاوزکارانه سعودی به یمن به ۱۳۶۰ شهید و ۳۳۶۵ مجروح رسیده است و ۴۳۵ کودک و ۳۲۷ زن در بین این قربانیان دیده می‌شود.

هنیه عربستان سعودی و دیگر کشورهای اسلامی را به حمایت از مقدسات اسلامی و اتخاذ استراتژی مناسب جهت مقابله با تجاوزات و جنایت‌های دشمن صهیونیستی به ویژه علیه مسجد الاقصی فراخواند.

وی همچنین اشاره کرد که رژیم صهیونیستی تجاوزات علیه قدس و مسجد الاقصی و ملت فلسطین را شدت بخشیده و اکنون گستاخی را به جایی رسانده که از تقسیم زمانی و مکانی مسجد الاقصی، ساخت معبد دروغی یهودی به جای آن و تغییر آثار و نشانه‌های اسلامی و عربی قدس سخن می‌گوید.

نخست وزیر دولت سابق غزه همچنین خواستار وحدت امت اسلامی و عربی و همکاری و همدلی آنان برای از میان برداشتن تنش‌ها و درگیری‌ها شد و تاکید کرد که مساله فلسطین باید همواره در راس اولویت‌های امت اسلامی و عربی قرار داشته باشد.

هنیه افزود: ما همچنان در جبهه نبرد با دشمن اصلی امت اسلامی و عربی که‌‌ همان رژیم اشغالگر قدس است، باقی مانده‌ایم و از هیچ تلاشی برای وحدت امت اسلامی و عربی و از میان برداشتن اختلافات و تنش‌های موجود دریغ نمی‌ورزیم.

اسماعیل هنیه ضمن اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی با اهتمام زیادی تحولات جاری در کشورهای عربی را زیر نظر دارد، تصریح کرد که هدف از درگیری‌های داخلی در کشورهای عربی دور نگه داشتن امت از جنگی همه جانبه و فراگیر علیه دشمن صهیونیستی است.

یونسی: رئیس جمهور مجری قانون است نه اسلام!
مرصاد نیوز: در این جلسه بعد از گذشت دقایقی از سخنرانی، علی یونسی با اعتراض برخی از شرکت کنندگان در جلسه مواجه شد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی مرصاد، دستیار ویژه رئیس جمهور و مشاور دکتر روحانی در امور اقوام و اقلیت ها که به نمایندگی از دولت به شهرستان های جنوبی فارس رفته است، صبح امروز در جمع مردم گراش حاضر شد. در این جلسه بعد از گذشت دقایقی از سخنرانی، علی یونسی با اعتراض برخی از شرکت کنندگان در جلسه مواجه شد.

 

یونسی که بعد از ابلاغ سلام رئیس دولت یازدهم به مردم گراش می خواست به توضیح درخصوص سخنان چند روز قبل رئیس جمهور در جمع فرماندهان نیروی انتظامی بپردازد، گفت: رییس جمهور گفتند پلیس مجری قانون است نه مجری اسلام، این عبارت ممکن است برای بعضی ها سنگین باشد و سوءتفاهم ایجاد کند. اما توضیح این جمله رییس جمهور این است که وظایف در کشور تقسیم شده و خود رییس جمهور به عنوان رییس جمهور و نه به عنوان یک روحانی مجری اسلام نیست، بلکه مجری قانون اساسی است.

یونسی افزود: رئیس جمهور قسم خورده که به قانون اساسی پایبند باشد و آن را اجرا کند و قسم نامه رییس جمهور این است. وی اگر چه به عنوان یک روحانی درباره اسلام وظیفه دارد اما به عنوان رییس جمهور در این خصوص وظیفه ای که قانون به او محول کرده اجرای قانون اساسی است.

 مشاور رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت ها با اشاره به این که پلیس هم بعنوان پلیس وظیفه اش اجرای قانون است گفت: وظیفه اصلی پلیس اجرای قانون است؛ حالا اگر وظیفه دیگری به عنوان اسلام داشته باشد بحث دیگری است.

 یونسی در ادامه گفت: گرچه قانون ما از اسلام جدا نیست، اما بسیاری از این مفاسدی که پلیس با آن مبارزه می کند، اهداف اسلامی است. وی خاطرنشان کرد: مبارزه با قاچاق، دزدی، مبارزه با منکرات و فساد و فحشا قطعا کاری اسلامی است اما چون در قانون به او تکلیف شده این کار را می کند، تمام کارهایی که پلیس انجام می دهد وظایفی است که قانون به او محول کرده گرچه ماهیتا اسلامی است اما قانون است. در همه دنیا همینطوری است. قوه قضاییه هم همینطور.

 وزیر اطلاعات دولت اصلاحات، مسئولیت اصلی اجرای اسلام در درجه اول را به عهده رهبری دانست و گفت: مقام رهبری حداقل دو وظیفه مهم دارد؛ یکی درباره کلیت جمهوری اسلامی و یکی هم اسلام مراجع تقلید هم چنین مسئولیتی دارند؛ مراجع تقلید هم خود را در برابر اسلام مکلف می دانند و خود را مجری اسلام می دانند و همه روحانیون جز این وظیفه ای ندارند. یونسی با بیان این که امر به معروف و نهی از منکر برای همه چه پلیس چه غیر پلیس واجب است گفت: از پلیس نمی توانیم جز قانون انتظاری داشته باشیم. خارج از قانون به عنوان یک مسلمان در مورد احکام اسلامی وظیفه دارند اما نه به عنوان یک پلیس.

 این توضیحات نماینده اعزامی دولت به گراش در سفر به فارس، در خصوص اظهارات دکتر روحانی با اعتراض یکی از حضار در جلسه روبرو شد. وی ضمن خوش آمدگویی و خسته نباشید به یونسی قصد طرح سوال از نماینده دولت را داشت که با مخالفت مشاور رئیس جمهور مواجه شد.

پس از فریادهای عده ای دیگر از حضار برای ساکت کردن فرد سوال کننده فضای جلسه متشنج شد و علیرغم درخواست یونسی از ماموران برای اجازه طرح سوال، این موضوع محقق نشد.تنش و درگیری لفظی بین حضار باعث به هم خوردن جلسه و نیمه تمام ماندن صحبت های یونسی شد.

 بنا به این گزارش یکی از جانبازان جنگ تحمیلی معترض به سخنان یونسی نیز بر اثر فشار و ازدحام نقش بر زمین شد که توسط پرسنل هلال احمر از جلسه خارج و تحت درمان قرار گرفت.

گراش از جنوبی ترین شهرستان های استان فارس محسوب می شود که بخشی از جمعیت روستاهای آن را اهل سنت تشکیل می دهند.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در واکنش به اظهارات حسن روحانی در شیراز که سیاست خارجی دولت یازدهم را پیروی از حافظ دانسته بود در پیامک کوتاهی تصریح کرد: پیروی آقای روحانی از حافظ در سیاست خارجی خیلی خطرناک است چون به قول یکی از دوستان، حافظ به خاطر یک خال هندو حاضر بود سمرقند و بخارا را از دست بدهد آنجا که می‌فرماید:

اگر آن ترک  شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را!

وزیر خارجه در بخشی از مصاحبه خود با محمد مهدی راجی در کتاب آقای سفیر که نشر نی منتشر کرده است به سوالی در رابطه با چگونگی گذراندن دوران سربازی خود اشاره کرده است.

به گزارش مجله مهر، ظریف در بخشی از کتاب آقای سفیر در رابطه با دوران خدمت سربازی خود می گوید: تا مرداد 67 از معافیت تحصیلی استفاده می کردم اما در مرداد 1367 و پس از گرفتن دکترایم به ایران آمدم.اوایل مذاکرات ایران و عراق بود.آقای ولایتی به رئیس جمهور وقت که رئیس شورای عالی دفاع نیز بودند نامه ای نوشت تا مرا در وزارت خارجه مامور کنند.به این صورت از تاریخ 8آبان 1367 مامور به خدمت سربازی در وزارت خارجه شدم.حتی وقتی به عنوان سفیر و نفر دوم آقای دکتر کمال خرازی به نیویورک اعزام شدم هنوز سرباز بودم. دکتر خرازی شرط رفتنشان به نیویورک را پذیرش سفارت و نفر دومی بنده اعلام کرده بودند.
همچنین چندی پیش نیز محمود خوشرو کارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی در نوشتاری که سایت دیپلماسی ایرانی منتشر کرد، درباره این مساله گفته بود: اخیرا در اظهار نظرات در خصوص جناب آقای دکتر ظریف به  موضوعی برخوردم که اشاره داشت به اینکه دکتر ظریف سربازی خود را درحالی که در مأموریت نیویورک بسر می برده، گذرانده است. 
اینجانب بواسطه اینکه حدود شانزده سال با دو وزیر خارجه بواسطه مسئولیت هایم دردفتر این بزرگواران ارتباط کاری بلافصلی با ایشان داشته ام و لذا  بخوبی بیاد دارم که جناب آقای دکتر ولایتی با نگاه تیزبین و شگرفی که داشتند چگونه با شناخت دقیق و دوراندیشی خود، در سفرهای سالیانه که به نیویورک جهت شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل داشتند، دکتر ظریف را  علیرغم سن کم بعنوان فردی توانمند و حرفه ای وصاحب آینده ای روشن یافته و از حمایت های بی دریغ خود ایشان را محروم نساختند . 
این موضوع همزمان با پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل رخ داد، هنگامی که دکتر ظریف بصورت غافلگیرکننده ای مورد سئوال چند خبرنگار خارجی گرفت و ایشان با پاسخ هوشمندانه خود بیش از پیش زیرکی و توانمندی خود را به منصه ظهور رساند . از آن پس دکتر ظریف همواره در کنار دکتر ولایتی در مذاکرات مهم مربوط به قطعنامه 598 حضور داشت . 
به خاطر دارم در یکی از سفرها به ژنو ،  مرحوم نظران که در آن زمان از طرف ستاد ارتش و امور مربوط به اسرای عراقی در هیئت ایرانی عضویت داشت در صحبتی دوستانه با اینجانب به توانائی دکتر ظریف و حمایت های دکتر ولایتی از ایشان اشاره کرد و اظهار داشت که در ابتدا عزم و پیگیری دکتر ولایتی برای صدور امریه برای  گذراندن سربازی دکتر ظریف در هیئت نمایندگی ایران در نیویورک و پذیرش این موضوع برایش خیلی سخت بود اما پس از توضیحات وزیر خارجه مبنی بر اینکه وظیفه دکتر ظریف هم اکنون در سازمان ملل و نقشی که در مذاکرات بعهده دارد کمتر از تلاش رزمندان در جبهه های جنگ نیست چرا که او با هوشمندی و پیگیری مستمر و توانائی حرفه ای خود مثل یک دیده بان جنگ ، تجاوزات دشمن را رصد کرده و در سازمان ملل به ثبت می رساند .
مرحوم نظران تأکید کرد که خود نیز از نزدیک با کار دکتر ظریف آشنا شده و اکنون وجدانش راحت است که امریه صادره شده به حق بوده و بایستی انجام می گرفت. اکنون با گذشت حدود 24 سال از این خاطره ، بر همگان واضح و مبرهن شده است که این اقدام و دور اندیشی وزیر خارجه وقت تصمیمی صحیح و دور اندیشانه بوده است و اقدامات دکتر ظریف در سالیان دور و در راستای یک کار گروهی و جمعی منجر به متجاوز شناخته شدن صدام شد و اکنون در برهه ای حساس ، این سرمایه گذاری در بخش نیروی  انسانی به ثمر نشسته و امید است که از میوه آن همه مردم و میهن عزیزمان بهره مند گردند. (Entekhab.ir)
پاسخی به ادعاهای سناتور جمهوری‌خواه؛
«تام کاتن» فراموش کرده که آمریکا صدام را تا بن دندان مسلح کرد؟ 

آقای کاتن نباید فراموش کند، کارت پایان خدمت محمد جواد ظریف را همان «سپاه پاسدارانی» صادر کرده است که استکبارستیزترین نهاد روی زمین است و ظریف اگر در مذاکرات می‌تواند مردانه بایستد، ناشی از این اطمینان است که قدرت نهادهای انقلابی و مردمی، اجازه تعرض هیچ کشوری به خاک ایران را نخواهد داد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، بین جناح‌های سیاسی وفادار به نظام اسلامی، همواره بحث و جدل در خصوص مسائل مختلف سیاست داخلی و خارجی وجود داشته، دارد و خواهد داشت اما در این سرزمین، هیچ‌کس پای نامه‌ای را امضا نمی‌کند که نشان از بی‌اختیاری رئیس‌جمهور کشورش یا یکی دیگر از مقامات سیاسی بلندپایه داشته باشد. جناح‌های وفادار به نظام اگرچه با هم اختلافاتی دارند، اما در برابر اجنبی، یک‌دست و متحدند.

تام کاتن، سناتور تندروی جمهوری‌خواه آمریکایی در صفحه رسمی توئیتر خود و پس از اشاره وزیر امور خارجه ایران به وی در یک مصاحبه، حملات تندی را نثار وی کرده است. این قانون‌گذار آمریکایی در صفحه کاربری تائید شده خود در توئیتر، در پاسخ به وی توهین‌هایی را به وزیر امور جمهوری اسلامی ایران روا داشته که اساسا حق آن را ندارد. وی نه‌تنها در خصوص وزیر خارجه، که در خصوص هیچ‌یک از مردان و زنان این سرزمین حق اظهار نظر ندارد. قانون‌گذار یک کشور 300 ساله را به سخن گفتن از شیرمردان و شیرزنان سرزمینی چند هزار ساله چه‌کار؟

تام کاتن، همان کسی که مبدع نامه خفت‌بار 47 سناتور آمریکایی به مقامات ایرانی مبنی بر پایان توافقات هسته‌ای با خروج اوباما از کاخ سفید است، در توئیتر خود نوشت: «این نشانه شجاعت نیست که در طول جنگ ایران - عراق، در آمریکا پنهان شوید در حالی که کشور شما برای بقا می‌جنگد. بلکه نشان می‌دهد این شخصیت ضعیف‌النفس همچنان باقی است.»

آقای کاتن خود می‌داند که از کدام جنگ سخن می‌گوید؟ جهت اطلاع وی، باید گفت که در آن جنگ، جوانان ایرانی با دست خالی در برابر رژیم بعثی صدام ایستادند که اتفاقا واشنگتن و متحدانش آن را تا بن دندان مسلح کرده بودند. آیا آقای کاتن از یاد برده است که در روزهای پایانی همین جنگ، آمریکا رسما در خلیج تا ابد فارس، با ایران وارد جنگ شده بود و سکوهای نفتی ایران را هدف قرار می‌داد؟

از سوی دیگر پنهان شدن کدام است؟ ظریف در آن دوران با دستور مقامات ارشد نظام، در جبهه‌ای دیگر از منافع کشور دفاع می‌کرده است. جنگ تنها در خوزستان و مرزهای غربی ایران جریان نداشت، در تمام دنیا جریان داشت و ظریف در جبهه بین‌المللی می‌جنگید؛ چه‌بسا اگر چنین نبود، او هم دوشادوش رزمندگان ایرانی در جبهه‌ها نبرد حضور می‌یافت. آقای کاتن نباید فراموش کند، کارت پایان خدمت محمد جواد ظریف را همان «سپاه پاسدارانی» صادر کرده است که استکبارستیزترین نهاد بشری روی کره زمین است و گفتمانش امروز گفتمان مقاومت اسلامی را شکل داده، دمار از اسرائیل درآورده و منافع آمریکا را هدف گرفته است و ظریف اگر در مذاکرات می‌تواند مردانه بایستد، ناشی از این اطمینان است که قدرت نهادهای انقلابی و مردمی ، اجازه تعرض هیچ کشوری به خاک ایران را نخواهد داد.

وی همچنین با لحنی زشت و بی‌مبالات گفته است: «هی ظریف!‌ شنیده‌ام که از من نام برده‌ای. اگر تا این اندازه مطمئن هستی، بیا درباره قانون اساسی (آمریکا) با یکدیگر بحث کنیم.» در پاسخ به این لحن بی‌ادبانه کاتن باید گفت، قانون اساسی رژیمی که قانون‌گذارش کسی چون کاتن شود، ارزش بحث کردن ندارد. آن قانون اساسی که به آمریکا اجازه داد بدون مجوز بین‌المللی عراق را اشغال کند، چه جا و ارزش مباحثه و مجادله دارد؟ 

در ایران انتقاداتی در خصوص مذاکرات هسته‌ای و نحوه پیش‌برد آن وجود دارد. این حق هر ایرانی است که از وزیر خارجه کشورش و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای انتقاد کند ولو به زبان تند و این وظیفه مذاکره‌کنندگان است که با سعه صدر پاسخ‌گوی انتقادات باشند؛ اما همین منتقدین اجازه نخواهند داد اجانب سیل اهانت‌های خود را به سوی وزیر خارجه کشورشان روانه کنند.

تام کاتن و دوستانش توجه داشته باشند که در مذاکرات هسته‌ای این تمام ایران است که در برابر زیاده‌خواهی‌های آنها ایستاده، با تمام جناح‌های مختلف سیاسی‌اش؛ نه تنها «محمدجواد ظریف».

«آقایان! پولمان تمام شد، وقت آن است که فکر کردن را آغاز کنیم.»؛ این جمله منسوب به فیزیکدان مشهور ارنست رادرفورد است. این عبارت فارغ از آن که گوینده‌اش کیست، برای حال و روز این روزهای اقتصاد ایران بی‌مناسبت نیست. اقتصادی بیمار که از دولتی و نفتی بودن رنج می‌برد و این بیماری مزمن‌تر از آن است که به دولت فعلی یا خاصی منسوب شود. دولتی فربه که جیبش از پول مفت نفت پر است، منطقاً چه انگیزه‌ای برای تحرک و تلاش دارد؟ 

تحریم‌های اقتصادی اگرچه عمری به اندازه عمر جمهوری اسلامی دارند اما این تحریم‌ها از چهار سال پیش با ایجاد محدودیت‌های شدید نفتی و بانکی وارد مرحله تازه‌ای شد که بنا به اعتراف مقامات غربی در طول تاریخ بی‌سابقه است. این تحریم‌ها به مرور جیب دولت را تحت فشار قرار داد و از فربگی آن کاست و مشقت‌هایی را بوجود آورد. بسیاری از کارشناسان اقتصادی -اعم از داخلی و خارجی- پیوند زدن کامل مشکلات اقتصادی ایران و تحریم‌ها را غیرواقعی می‌دانند. به اعتقاد این عده که استدلال‌های منطقی و محکمی نیز برای دیدگاه و نظر خود دارند، عواید نفتی به مثابه مسکّن بلکه مخدری قوی برای اقتصاد ایران است که درد مزمن و کشنده بیماری اصلی را کاهش داده و باعث فراموشی آن می‌شود بی‌آن که درمانی در پی داشته باشد. تحریم‌های چهار سال گذشته، عملاً راه تزریق این مسکن را دچار مشکل کرده است. البته نگاه دیگری هم وجود دارد. نگاهی که وزن اصلی را در مشکلات اقتصادی به تحریم‌ها داده و چاره کار را هم در رفع آنها می‌داند. 

اما برنامه دولت برای مقابله و تغییر این وضعیت چیست؟ بگذارید کمی صریح‌تر باشیم! برنامه دولت مذاکره و مصالحه و ایجاد گشایش اقتصادی از طریق توافق با همان کسانی است که پایشان را روی لوله مسکّن نفتی گذاشته‌اند بلکه با گرفتن هزار و یک امتیاز، لطف کرده و کمی پایشان را بردارند! انتظار ایجاد رونق و رفاه اقتصادی از طریق همان کسانی که خود مسبب این وضعیت هستند، چه میزان منطقی و عملی است؟
دلایل متقن و غیرقابل انکاری وجود دارد که غربی‌ها حربه تحریم را رها نمی‌کنند. چرا که در برابر جمهوری اسلامی، جز این حربه دیگری ندارند. اما از آنجا که فرض محال، محال نیست، فرض را بر این می‌گذاریم که معجزه‌ای صورت می‌گیرد و ناگهان تمام تحریم‌ها اعم از هسته‌ای و غیرهسته‌ای ناگهان دود شده و به هوا می‌روند و بیش از 100 میلیارد دلار پول نفتی کشورمان که مسدود شده، به اقتصاد تزریق می‌شود. چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ آیا این پول اقتصاد کشور را  بازسازی کرده و ناگهان به اقتصادی پویا و شکوفا تبدیل می‌کند؟
بدون شک در کوتاه مدت رونقی ظاهری پدیدار خواهد شد. در اقتصاد ایران که دولت نقش پدر را بازی کرده و دیگران نگاه شان به دست اوست، وقتی جیب پدر پر باشد -مخصوصاً اگر زحمت خاصی برای کسب این درآمد کشیده نشده باشد- همه به نوعی منتفع خواهند شد. مردم از دست و دل بازی دولت خوشحال می‌شوند و دولت میوه این خوشحالی را پای صندوق رای خواهد چید؛ چرخه باطل و بی‌پایان اقتصاد، سیاست و زندگی نفتی.
کشور رسماً درگیر کارزاری اقتصادی است و در میانه این کارزار نفسگیر، سیل بی‌امان واردات کالاها- چه از مبادی رسمی و چه قاچاق- ادامه دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد چیزی حدود 70 درصد از محصولات وارداتی در داخل کشور هم تولید می‌شوند. اگر در نبرد نظامی، هر موشک جان چند جوان کشور را می‌گرفت، امروز هر کانتینر واردات، چند فرصت شغلی را از جوانان کشورمان سلب می‌کند. بدون شک واردات هدفمند و با برنامه، می‌تواند عاملی مثبت در اقتصاد باشد و کسی با آن مخالفتی ندارد اما واردات انبوه و عجیب و غریب خلال دندان و بادکنک و لوازم آرایشی و... چه؟ آیا برای ما ایرانی‌ها که نسبت به مسائل ملی تعصب داشته و برای کوچک‌ترین موضوعی کمپین تشکیل داده و واکنش نشان می‌دهیم، واردات سالانه 1500 میلیارد تومان آدامس مایه تامل و سرافکندگی نیست؟! 
هر کشوری به «استقلال اقتصادی» نیازمند است اما برای کشوری مانند ایران که سیاستی ایدئولوژیک داشته و حاضر به پذیرش نظم موجود بین‌الملل نیست، این استقلال اهمیتی دوچندان داشته و ضرورتی غیرقابل انکار است. می‌توان تعاریف مختلفی از استقلال اقتصادی داشت اما بدون شک مزخرف دانستن خودکفایی در تولیدات کشاورزی را - از سوی یکی از مشاورین دولت یازدهم- و یا تحقیر توان تولیدی کشور در حد آبگوشت بزباش- از سوی یکی دیگر از همین مشاوران- و... در هیچ کدام از این تعاریف نمی‌توان گنجاند. کشوری هفتاد و چند میلیونی اگر نتواند شکم خود را سیر کند، چگونه می‌تواند دم از استقلال اقتصادی بزند؟
آنچه روز گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از کارگران کشور فرمودند- تاکید چندباره بر لزوم توجه به تولید داخلی و اینکه کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست- ادامه نقشه راه و خطی است که ایشان به تناوب و بارها در عرصه عمومی بیان کرده و بر آن پای فشرده‌اند. ایشان در بیانات ابتدای سال جاری در حرم مطهر رضوی(ع) که معمولاً به محورهای اصلی و کلیدی سال جدید اشاره دارد، سخنان مبسوطی را در مقوله اقتصاد ایراد کردند که چکیده آن را در 4 محور ذیل می‌توان خلاصه کرد؛
1- اقتصاد امروز یک میدان کارزار است و تحریم تنها ابزار دشمن برای رسیدن به اهداف سیاسی در مقابل جمهوری اسلامی است.
2- نگاه به بیرون و تغییر سیاست خارجی با هدف شکوفایی اقتصادی، نگاهی عقیم و بی‌فایده است و در مقابل باید به ظرفیت‌های بالای درونی چشم داشت.
3- حل مشکلات اقتصادی نیازمند حرکت جهادی از سوی همه است.
4- برای حل مشکلات اقتصادی باید برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری کرد و سرمایه‌گذاری روی تولید داخلی باید در راس اهداف اقتصادی قرار گیرد.
«دولت و ملت؛ همدلی و همزبانی» به عنوان شعار سال 94 بستر تحقق این اهداف اقتصادی است. اگرچه به دلایل مختلف، نقش دولت در اقتصاد و حل مشکلات آن پررنگ‌تر از مردم است و ابتدا باید از خود شروع کند. دولت در سال گذشته حدود 60 هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی و 40 هزار میلیارد تومان درآمد ارزی داشته است و از این میزان 80 هزار میلیارد تومان حقوق به کارمندان خود پرداخت کرده است. کارمندانی که به استناد آمارها متوسط کار مفید آنان 45 دقیقه در روز است! این یعنی از هر 8 کارمند، 7 نفر بی‌جهت حقوق می‌گیرند و دولت سالانه 70 هزار میلیارد تومان بابت کار نکرده حقوق می‌دهد! این یک نمونه از صدها بلکه هزاران موردی است که منابع را هدر می‌دهد. 
یکی از مواردی که زیاد روی آن مانور داده شده و بسیاری از کار و پروژه‌ها بابت آن متوقف شده است، ادعای نبود سرمایه است. آیا به راستی چنین است؟ در رد این ادعا کافی است به دو مورد اشاره کنیم. جامعه سرشار از نقدینگی‌های سرگردان و بی‌هدفی است که گاهی به سوی سکه و طلا، گاهی مسکن (برای خرید نه ساخت) و گاهی دلار سرازیر می‌شوند. هر سه حوزه فوق، در دسته دلالی جای می‌گیرند و هیچ کمکی به تولید و اشتغالزایی نمی‌کنند. چرا نباید برای این سرمایه کلان برنامه داشت و از آن برای شکوفایی اقتصاد استفاده کرد. البته در جامعه‌ای که بانک‌های آن به جای کمک به تولید، به بنگاه‌داری و دلالی مشغولند، نمی‌توان از مردم کوچه و بازار انتظار داشت سرمایه‌های خرد خود را صرف جریان تولید کنند. از قضا مورد دوم نیز به بانک‌ها برمی‌گردد. کمترین آمارها حکایت از معوقات 100 هزار میلیارد تومانی بانک‌ها دارند و این میزان تا دو برابر هم ذکر شده است. بدون شک این پول‌های بی‌زبان به بهانه کار اقتصادی پرداخت شده و حال نباید پرسید این مبلغ کهکشانی چند شغل ایجاد کرده و چه کمکی به تولید کشور کرده است؟
در اینکه همگان درباره مدت و حوزه مسئولیت خود باید در برابر قانون و مردم پاسخگو باشند شکی نیست، اما گفتن اینکه در گذشته 700 میلیارد تومان برای اشتغالزایی در چین هزینه شده، دردی از امروز کشور دوا نمی‌کند و با گذشت دو سال از عمر دولت یازدهم، این حرف‌ها دیگر خریداری ندارد. حتی اگر از فردا تحریم‌ها هم برداشته شود و قیمت نفت سه برابر هم شود، نتیجه‌ای جز تشدید بیماری هلندی نخواهد داشت. خداحافظی با نفت برای دولت که به طور تاریخی چرخ اقتصاد و سیاست و فرهنگ و... را با بشکه‌های نفت چرخانده کار ساده‌ای نیست اما با توجه به واقعیت‌های روشن دنیای سیاست و اقتصاد، باید گفت؛ آقایان! ضیافت نفت به پایان رسیده است. نمی‌خواهید فکر خود را به کار اندازید؟   محمد صرفی

ظهر امروز در مسیر استقبال از رئیس جمهور در شیراز، عده ای از دانشجویان که انتشار فکت شیت ایرانی را مطالبه می کردند مورد ضرب و شتم تیم حفاظتی رئیس جمهور قرار گرفته و بازداشت شدند.

به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از شیراز،  امروز و در روز سفر دکتر روحانی به شیراز جمعی از دانشجویان این شهر با در دست داشتن پلاکاردهایی خواهان انتشار فکت شیت از رئیس جمهور محترم شدند.

 به محض ورود ایشان و آغاز استقبال مردمی این دانشجویان با در دست گرفتن پلاکاردهایی با مضمون"محرمانه نداریم،منتظر فکت شیت ایرانی هستیم"، "مردم را از جزئیات مذاکره مطلع کنید"،"فکت شیت آمریکا را تکذیب کنید"،" انتشار فکت شیت ایرانی=همدلی دولت با ملت" و ... و با سردادن شعار" روحانی،روحانی،فکت شیت ایرانی" درخواست ومطالبه خود را با دکتر روحانی درمیان گذاشتند که متاسفانه مورد ضرب و شتم لباس شخصی هایی که رئیس جمهور را همراهی می کردند واقع شدند.

 این دانشجویان با شناسایی ضاربین و به خیال اینکه کسی پاسخگوی مطالباتشان خواهد بود به مامورین نیروی انتطامی حاضر در محل برای تنظیم شکایت مراجعه کردند که متاسفانه پس از دقایقی بار دیگر گروهی با لباس شخصی به آنان حمله ور شده وآنان را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس چهار تن از این دانشجویان را بازداشت نمودند.

 کسانی که با علامت قرمز مشخص شده اند ضاربین هستند.

 

 

 


«ادعای پول کثیف موش زایید و وزیرکشور با انتقاد از دوستان رسانه‌ای دراین‌باره عذرخواهی کرد».
روزنامه وطن‌امروز با انتشار این تحلیل و با اشاره به برخی از دروغ‌پردازی‌های زنجیره‌ای نوشت: از این موضوع تاسف‌انگیزتر، وجود موارد مشابه همین ادعای دروغ پول کثیف است که از آغاز به کار دولت یازدهم تاکنون مطرح شده است! و یک مختصات مشخص از ماهیت دولت را به جامعه ارائه کرده است. کمتر از 2 سال از شروع به کار این دولت گذشته است. در این مدت به جز رسوایی پول‌های کثیف، شاهد آبروریزی‌های مشابه دیگر نیز بوده‌ایم. جنجال بورسیه‌ها سرانجامی مشابه رسوایی پول کثیف داشت. فرجی‌دانا در روز استیضاح رسما اعتراف کرد ادعای 3 هزار بورسیه غیرقانونی دروغ است! ادعای معصومه ابتکار مبنی بر سرطانزا بودن پارازیت‌ها و نیز ادعای نشأت گرفتن آلودگی هوای تهران از بنزین‌های تولید پتروشیمی، سال گذشته رسوا شد و همه متوجه شدند این ادعاهای معاون رئیس‌جمهور واقعیت ندارد. شدت این دروغ حتی صدای اعتراض وزیر بهداشت را هم درآورد.
این روزنامه می‌افزاید: در همه این موارد که دروغ بودن آنها اثبات شد، نه تنها بخشی از جامعه مورد تهمت و اهانت قرار گرفت بلکه مهم‌تر از آن، بخشی از جامعه را فریب دادند. پول کثیف همانند فتنه 88 که با تهمت تقلب، جمهوریت نظام را مورد هجوم قرار داد، فرآیند انتخابات را در جمهوری اسلامی ناپاک جلوه داد! و در واقع منادیان این ادعا، تلاش می‌کردند بر پایه این دروغ القا کنند منتخبان این فرآیند ناپاک نیز مشروعیت ندارند و شایسته وکالت ملت نیستند! خب! کاملا مشخص است این یک ترفند انتخاباتی بود! ترفندی با محوریت یک دروغ و با هدف فریب مردم!
ماجرای بورسیه‌ها نیز در واقع تلاشی بود برای متقلب نشان دادن رقیب! و مدعیان بورسیه‌های تقلبی بدون توجه به آنکه این ترفند آنها به حیثیت علمی بخش مهمی از جوانان نخبه کشور آسیب می‌زند، پروژه غوغاسازی خود را دنبال کردند! براساس افشاگری‌های صورت گرفته، فرمان ادعای بورسیه‌های غیرقانونی از ساختمان وزارت علوم صادر شد اما در روز استیضاح، وزیر علوم رسما اعلام کرد بورسیه‌های غیرقانونی یک دروغ و ساخته و پرداخته دوستان رسانه‌ای آنها بوده است!
پشت پرده آن ماجرا نیز مشخص بود، آنها به دنبال یک کودتای گسترده در وزارت علوم بودند و با توجه به اینکه در 8 سال گذشته درهای محیط‌های علمی برای افراد غیرهمفکر با آنها گشوده شده بود، تلاش کردند با ادعای بورسیه‌های غیرقانونی، زمینه را برای اخراج نخبگان غیرهمسو از محیط دانشگاه فراهم و در دانشگاه را بر آنها مسدود کنند!
ماجرای دروغ سرطان‌زا بودن پارازیت‌ها هم که بیش از این رسوا شده بود. هدف دیده شدن بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و... بود! به هر حال هر عاملی که مانع این رویت می‌شد باید مورد هجمه قرار می‌گرفت! برای اولین‌بار در تاریخ علوم پزشکی و الکترونیک، خانم ابتکار سرطان‌زا بودن پارازیت را کشف کرد(!) معاون رئیس‌جمهور سال گذشته و در روزهایی که حتی وزیر بهداشت نیز نسبت به این ادعا معترض شده بود، ترجیح داد سکوت کند و بنیان‌های این یافته علمی بزرگ خود را به اشتراک نگذارد!
وطن امروز با اشاره به موارد متعدد از این دست از جمله درباره یارانه‌ها، مسکن مهر و... می‌نویسد: عدم صداقت، بی‌اعتمادی نسبت به مردم، سیاست‌بازی مفرط و تکیه بر غوغاسالاری، اینها برای دولت هزینه‌ساز خواهد بود!  شاید آن زمان که مردم به درخواست انصراف از یارانه «نه» 97درصدی  گفتند، دولتی‌ها باید متوجه این نقیصه بزرگ، یعنی عدم شناخت مردم و اعتماد به جامعه می‌شدند اما متاسفانه تداوم برخی روش‌ها نشان می‌دهد شخص رئیس‌جمهور باید مصالح کلان دولتی و حاکمیتی را در راس اولویت‌ها قرار داده و در نحوه مواجهه کابینه خود با مردم، تجدیدنظر جدی کند.   http://kayhan.ir

سنای آمریکا به طرحی که توافق هسته‌ای با ایران را معاهده می‌شناخت رأی منفی داد.
بررسی طرح توافق احتمالی اتمی با ایران در مجلس سنای آمریکا آغاز شد و نمایندگان در نخستین اقدام، متممی را که هر گونه توافق هسته‌ای احتمالی با ایران را به عنوان یک معاهده تلقی می‌کرد، رد کردند.
اگر این متمم به تصویب می‌رسید، هر گونه توافقی با ایران می‌بایست دو سوم آرای نمایندگان مجلس سنا را به دست می‌آورد. رد این متمم با 57 رأی موافق در برابر 39 رأی مخالف صورت گرفت.
رد شدن متممی که توافق اتمی با ایران را معاهده می‌شناخت، تنها چند ساعت پس از آن رخ داد که کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا در دوران ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش، گفته بود هرگونه توافق هسته‌ای با ایران یک توافق اجرایی است و نیازی نیست تا یک معاهده باشد.
پیش از این نیز سخنگوی کاخ سفید گفته بود اولاً آمریکا دنبال توافقی با ایران است که الزام‌آور نباشد.
یک معنای دیگر این اتفاقات آن است که آمریکا تلاش می‌کند ضمن تحمیل تعهدات سنگین به طرف ایرانی، خود را از معاهده‌ای الزام‌آور و تعهدآمیز معاف کند و در حقیقت توافق جامع را تبدیل به فهرست بدهکاری‌های خوداظهاری شده، ایران کند! به عبارت دیگر در این صورت، توافق کذایی کیفرخواست یکطرفه آمریکا علیه ایران است که در صورت توافق تبدیل به حکم محکومیت ایران می‌شود اما آمریکا می‌تواند امضا کند که معاهده‌ای را نیز امضا نکرده و تعهدی را نپذیرفته است.    http://kayhan.ir

مدیرمسئول کیهان در واکنش به مصوبه اخیر مجلس درباره معافیت نمایندگان کنونی مجلس از بررسی صلاحیتشان برای دور بعد، خواستار حساسیت بیشتر شورای نگهبان درباره رای‌دهندگان به این طرح شد.
حسین شریعتمداری در گفت وگو با فارس بیان کرد: شورای نگهبان باید در بررسی صلاحیت 125 نماینده‌ای که به طرح «استمرار صلاحیت نمایندگان» رای مثبت داده‌اند حساسیت ویژه و بیشتری نشان دهد زیرا اگر این عده طی 4 سال گذشته مرتکب خطا و تخلفی نشده باشند دلیلی ندارد نسبت به تأیید صلاحیت مجدد خود از سوی شورای نگهبان دچار تردید باشند و برای رفع این نگرانی احتمالی به تصویب طرح مزبور متوسل شوند.
مدیرمسئول کیهان ادامه داد: طبیعتا مطابق این مصوبه سایر عوامل اجرایی و نظارتی نیز، حق اظهار نظر درباره نمایندگان دوره کنونی را نخواهند داشت، چون در روند احراز صلاحیت، مراجع دیگر نیز توسط شورای نگهبان مورد استعلام قرار می‌گیرند.
شریعتمداری با تاکید بر اینکه منظور از حساسیت درباره رای دهندگان به مصوبه، نه متهم کردن این افراد است و نه اینکه تمامی امضا کنندگان این طرح، نیت سوئی داشته‌اند. بلکه این طرح با عقل، شرع و قانون اساسی مغایر است. چه بسا که یک نماینده در طول دوره چهار ساله نمایندگی خود خدای نخواسته مرتکب تخلف، سوء استفاده و یا اقدامات خلاف قانون دیگری شده باشد که صلاحیت 4 سال قبل وی را نفی کرده و دیگر از صلاحیت لازم برای نمایندگی برخوردار نباشد. وی افزود: حضرت امام رضوان الله تعالی علیه فرمول عالمانه و راهگشایی در این زمینه ارائه کرده‌اند و آن اینکه می‌فرمایند میزان حال فعلی افراد است و نفرموده‌اند میزان حال چهار سال قبل آنهاست.
مدیرمسئول کیهان گفت: بدیهی است که این مصوبه به دلیل مغایرت با قانون اساسی از سوی شورای نگهبان رد خواهد شد، ولی تاسف آور است در شرایط حساس کنونی برخی نمایندگان مجلس به جای رسیدگی به مسائل حیاتی کشور و رفع نیازهای بر زمین مانده مردم، فرصت گرانبهای نمایندگی را به اینگونه امور اختصاص دهند.

در حالی که بیش از 10 ماه تا انتخابات زمان مانده است برخی از شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی برای ورود زودهنگام در انتخابات آماده می‌شوند و در این میان به نظر می‌رسد که دولتی‌ها نمی‌خواهند از این عرصه رقابت عقب بمانند.
به گزارش خبرگزاری دانشجو، شبهه ورود دولت به انتخابات مجلس از اواسط سال گذشته آغاز شد و سخنان برخی دولتمردان، این نگرانی را ایجاد کرد.
علی یونسی دستیار ویژه رئیس جمهور نخستین کسی بود که رسماً از تلاش‌های دولت برای کسب کرسی‌های مجلس دهم پرده برداشت. وی در سفر به سیستان و بلوچستان در جمع اعضای ستاد انتخاباتی حسن روحانی گفته بود که: «ستادهای انتخاباتی حسن روحانی بعد از انتخابات ریاست جمهوری راکد شده و این به زیان دولت است. ستادهای انتخاباتی دکتر روحانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری نه تنها باید منسجم باشند بلکه از هم اکنون برای انتخابات بعدی مجلس فعالیت خود را آغاز کنند.»
چندی بعد اظهارات حسین مرعشی عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی در مورد فعالیت‌های انتخاباتی سخنگوی دولت باعث شد که کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی وارد شود و از نوبخت دعوت کند تا با حضور در کمیسیون به ارائه توضیحات خود بپردازد.
عضو حزب کارگزاران سازندگی طی مصاحبه‌ای در مورد فعالیت دولت برای انتخابات مجلس گفت: قاعدتاً آقای نوبخت در قالب حزب ‌اعتدال و توسعه ورود می‌کنند. اخیراً هم آقای نوبخت از موضع سازمان برنامه به ستادهای آقای روحانی در استان‌ها، به عنوان اعضای شورای توسعه ابلاغ کردند

روزنامه آلوده به مفاسد اقتصادی با استناد به سخنان جهانگیری درباره پرونده مفاسد بابک زنجانی در تیتر اول خود نوشت: نترسیم؛ رازهای زنجانی را بگوییم. 
اعتماد از قول معاون اول رئیس‌جمهور نوشت: اگر در دوره مسئولیت ما بابک زنجانی دوم تولید شود دیگر صلاحیت ماندن در سمتمان را نداریم. اظهارات عضو ارشد کارگزاران در حالی است که برخی اعضای این حزب متهمان عمده مفاسد اقتصادی هستند.
بازی با نوچه‌ها و سوژه‌هایی مانند بابک زنجانی در حالی است که او در مصاحبه با نشریه زنجیره‌ای آسمان (وابسته به کارگزاران) تصریح کرده پولدار شدن را دو دهه پیش از طریق ارتباط با رئیس بانک مرکزی دولت سازندگی و سپس فروش دلار از این طریق که سودهای هنگفتی دربر داشته، آغاز کرده است. همچنین تصاویر متعدد ملاقات‌ها و جایزه گرفتن‌های زنجانی با مدعیان اصلاح‌طلبی و همچنین آقایان هاشمی و روحانی در فضای اینترنت موجود است.
همزمان با فضاسازی جهانگیری- که اخیرا با حضور و سخنرانی در جمع کارگزاران- از تقلای زودهنگام انتخاباتی پرده برداشت، تقی رحمانی از اعضای گروهک ملی مذهبی و از متواریان فتنه 88 در مصاحبه با رادیو فردا تصریح کرد: مسئله پول کثیف یک شعار انتخاباتی خواهد بود و این روش‌ها از سوی بوروکرات‌های همسو با آقای هاشمی و آقای روحانی ادامه پیدا خواهد کرد. جریان بوروکرات واژه پول کثیف را بر سر جریان مقابل می‌زند که در انتخابات 84 آقای هاشمی رفسنجانی را شکست داد.

در کنار آنچه گفته شد، باید به این مهم نیز اشاره‌ای گذرا کرد که  یکی از شگردهای رایج در بین برخی جریانات سیاسی، فرار از پاسخگویی به مطالبات مردم با «ماندن در گذشته» و بزرگ‌نمایی مشکلات و نابسامانی‌های پیشین است. این ترفند معمولا  در شرایطی بکار می‌رود که مردم از جریان دست‌اندرکار انتظار حل مشکلات و پاسخگویی به نیازهاشان را دارند و آنها برای این درخواست‌ها برنامه و توانی ندارند. اوج این روش را هنگامی مشاهده می‌کنیم  که گروهی، با نفوذ در میان برخی دولتمردان، سعی در بدست آوردن سهم بیشتری از حاکمیت و بسط قدرت خود بدون التزام به لوازم آن باشد. این جریان دقیقا همان جریانی است که چون هنری ندارد، حیات خود را در هیاهو می‌بیند و برای بسط قدرتش، به جای برنامه‌ریزی، به دنبال بحران‌سازی و عملیات روانی است.

از ابتدای دولت یازدهم هشدار‌های فراوانی درباره نفوذ یک جریان بدنام با آلودگی‌های متعدد سیاسی و مالی از سوی دلسوزان داده می‌شد اما این هشدار‌های مشفقانه کمتر شنیده شد و بیشتر به رقابت سیاسی تعبیر شد! در مقابل همان جریان نفوذ کرده، به جای بیم از رسوایی، هر روز دروغی تازه سر داد و با بکارگیری روزنامه‌های زنجیره‌ای و رسانه‌های اجاره‌ای، به عملیات روانی و ایجاد نگرانی برای مردم و سیاه‌نمایی از گذشته پرداخت و به تمام معنا، مصداق مقدمه این نوشتار شد. این جریان نفوذی با ماجراسازی‌های فراوان کوشید از یک سو بی‌برنامگی و بی‌هنری‌اش را پنهان کند و از دیگر سو در سایه سیاه‌نمایی علیه نظام و ایجاد دو قطبی واهی  و ترس موهوم در مردم، به خیال خود به جلب اعتماد عمومی وکسب کرسی‌های بیشتری از قدرت بپردازد و به اصطلاح برای فتح سنگر به سنگر گام بردارد! اما چند روز گذشته را باید ایام طوفانی رسوایی‌های متعدد برای این جریان دانست. فضاحت‌هایی که هریک به نحوی تشت رسوایی آنها را از بام فرو افکند و دستشان را برای مردم رو کرد. به این چند نمونه توجه بفرمایید:

خط قرمز نظام لغو همه تحریمهای «بهانه هسته‌ای» در «روز امضای توافق» است و خط قرمز دکتر عراقچی لغو «تحریم‌های هسته‌ای» در «روز اجرا». شاید در نگاه اول تفاوت چندانی بین این دو خط قرمز وجود ندارد و حتی خط قرمز دوم اجرایی تر به نظر برسد. اما واقعیت این است که تفاوت زاویه این دو، تفاوت بسیار زیادی در داده ستانده‌های توافق نهایی دربرخواهد داشت.

دکتر علی یحیی زاده - رجانیوز: مقام معظم رهبری در سخنرانی ۲۰ فروردین با تصریح مجدد خطوط قرمز کلان در مذاکرات، لغو یکباره همه تحریمها (تحریم‌هایی که به بهانه هسته‌ای وضع شده) در روز امضای توافق نهایی را یکی از الزامات مذاکرات پیش رو خواندند و تاکید کردند که از یک سال و نیم قبل بارها خطوط قرمز را به رئیس محترم جمهور متذکر شده‌اند[۱]. اما از متن بیانیه و فکت شیت آمریکا که بگذریم (تعلیق تدریجی تحریمهای هسته‌ای مشروط به راستی آزمایی آژانس)، خط قرمز تیم مذاکره کننده ایران در نگارش متن نهایی (بر اساس اظهارات شفاهی ایشان) لغو تحریمهای «هسته‌ای» در روز «اجرای توافق» است.


خط قرمز نظام لغو همه تحریمهای «بهانه هسته‌ای» در «روز امضای توافق» است و خط قرمز دکتر عراقچی لغو «تحریم‌های هسته‌ای» در «روز اجرا». شاید در نگاه اول تفاوت چندانی بین این دو خط قرمز وجود ندارد و حتی خط قرمز دوم اجرایی تر به نظر برسد. اما واقعیت این است که تفاوت زاویه این دو، تفاوت بسیار زیادی در داده ستانده‌های توافق نهایی دربرخواهد داشت:

۱- تفاوت در دایره لغو تحریمها

1- این لطیفه - که بعید نیست واقعیت هم داشته باشد - در میان زندانیان سیاسی رژیم شاه،  دهان به دهان نقل می‌شد. ماجرا درباره شعبان جعفری - معروف به شعبون بی‌مخ - بود. یکی از اوباش مزدور که در جریان  کودتای 28 مرداد، اراذل چاقوکش و چماقدار را در حمایت از رژیم طاغوت به خیابان‌ها آورده بود و از آن پس لقب «تاج‌بخش»! گرفته و با ثناگویی و کاسه‌لیسی دربار شاهنشاهی به آلاف و اولوف رسیده بود. می‌گفتند روزی شعبان بی‌مخ وارد ساواک شده و دیده بود ساواکی‌ها یک جوان دانشجو را زیر مشت و لگد گرفته و به قصد کشت کتک می‌زنند. پرسیده بود؛ جرمش چیست؟ و ساواکی‌ها گفته بودند؛ شما خودتان از او بپرسید و جوان دانشجو گفته بود؛ شعبون خان! من هیچ جرم و گناهی مرتکب نشده‌ام. فقط درباره جنایت‌های یک آدم فاسد اعلامیه پخش کرده‌ام. شعبون بی‌مخ به ساواکی‌ها می‌گوید؛ خب! این بنده خدا که کار بدی نکرده و بعد رو به جوان می‌کند و می‌پرسد؛ حالا این جنایتکار فاسد کیست؟ و جوان دانشجو می‌گوید؛ او کسی است که در جنایت روی چنگیزخان مغول را سفید کرده، هر صدای مخالفی را در گلو خفه می‌کند. به جان و مال و ناموس هیچکس رحم نمی‌کند، برای آمریکا و اسرائیل نوکری می‌کند، آدمکش و خونریز است و... ناگهان شعبون بی‌مخ از کوره در می‌رود و به ساواکی‌ها می‌گوید؛ بزنید لت و پارش کنید، اعلیحضرت خودمان را می‌گوید!....

2- جریان آلوده‌ای که فهرست طولانی و سیاهی از آشوب‌آفرینی، فساد اقتصادی، خیانت به مردم، دروغگویی و فتنه‌انگیزی تا مرز وطن‌فروشی و... را در کارنامه سیاسی خود دارد، این روزها برای پنهان کردن هویت واقعی خود- که پنهان شدنی نیست- به شگرد «نعل وارونه» روی آورده است و با بهره‌گیری از رسانه‌های زنجیره‌ای و برخورداری از حمایت رسانه‌ای دشمنان بیرونی اصرار دارد که نیروهای مردمی وفادار به اسلام  و انقلاب را «افراطی»! معرفی کند! دقیقا مانند منافقین در سال‌های اولیه انقلاب که توده‌های پاکباخته و انقلابی را «مرتجع» می‌نامیدند! و نهایتا کار را به جایی رساندند که حضرت امام(ره) خطاب به آنان فرمودند؛ «اگر ارتجاع این است که شما می‌گوئید، خدا هم مرتجع است» بعدها البته، منافقین که عرصه را تنگ می‌دیدند، دست از پرده‌پوشی کشیدند و آشکارا به دامن دشمنان تابلودار مردم و نظام خزیدند و در اقدامی مشمئزکننده و نفرت‌انگیز به ابواب جمعی ارتش صدام تبدیل شدند. جریان بدنام مورد اشاره نیز حال و هوای مشابهی داشته و دارد و تاکنون تعداد فراوانی از اعضاء و دست‌اندرکاران اصلی آن از کشور گریخته و به آمریکا و انگلیس پناهنده شده و شماری هم پادویی اسرائیل را پذیرفته‌اند.
3- واژه «فکت شیت- FACT  SHEET» اگرچه همراه با چالش هسته‌ای به فرهنگ عمومی راه یافته ولی دامنه آن محدود به فعالیت هسته‌ای نیست بلکه این واژه در تعریف حقوقی به سند مکتوبی گفته می‌شود که در آن هر یک از طرفین یک مناقشه، برداشت و تفسیر خود را از موضوع مورد مناقشه بیان می‌کنند. بنابراین اگر بگوئیم یادداشت پیش ‌روی «فکت‌شیت» افراطی‌گری است چندان به بیراهه نرفته‌ایم، و در پی آنیم که با ارائه اسناد و شواهد غیرقابل انکار، افکار عمومی را به پاسخ این پرسش که افراطیون چه‌کسانی هستند، دعوت کنیم. بخوانید! و خودتان قضاوت بفرمائید.
4- آیا مدعیان اصلاحات گروه طالبان را یک جریان افراطی می‌دانند؟ اگر پاسخ مثبت است- که نمی‌تواند منفی باشد- باید پرسید؛ مگر شما نبودید که وقتی آمریکا برای مقابله با طالبان قصد حمله نظامی به افغانستان را داشت، پیشنهاد کردید و بر این پیشنهاد خود نیز اصرار ورزیدید که جمهوری اسلامی ایران حمایت خود از طالبان را رسما اعلام کرده و با اعزام نیروی نظامی به افغانستان در کنار طالبان با آمریکا وارد جنگ شود؟! لطفا پُز انقلابی‌گری! و ضد آمریکایی ندهید که اصلا به شما نمی‌آید و در ادامه همین نوشته خواهیم گفت که آن پیشنهاد مدعیان اصلاحات برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران ارائه شده بود.
5- آیا مدعیان اصلاحات، رژیم بعثی عراق و صدام را پیرو «اعتدال»! یا «اصلاحات»! یا «سازندگی»! می‌دانند؟! و یا او را در اوج خونریزی، غارتگری، جنایت و... تلقی می‌فرمایند؟ افراطی‌گری که در مقایسه با جنایات صدام، جرأت عرض‌اندام ندارد! دارد؟! حالا باید پرسید، چرا هنگامی که آمریکا در پی حمله نظامی به عراق‌ بود، آقایان مدعی اصلاحات، صدام را با «خالدبن ولید» در صدر اسلام مقایسه کرده! و خواستار ائتلاف با صدام و اعزام نیروی نظامی برای حمایت از او در مقابل حمله نظامی آمریکا شدند؟! و چه رگ گردنی سیخ می‌کردند که نباید صدام را در مقابل آمریکا تنها گذاشت!!
6- آن روزها، اصرار مدعیان اصلاحات به ائتلاف با طالبان و همراهی با صدام به حساب کم‌دانی و کج‌فهمی آنها نوشته می‌شد ولی بعداز فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 که پرده تزویر و نفاق از چهره این جریان آلوده کنار رفت، معلوم شد که چه توطئه زشت و پلشتی در سر داشتند و در پی آن بودند که با گره زدن انقلاب اسلامی به طالبان و صدام، طرح دیرینه و بر زمین مانده مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس را عملیاتی کنند و با معرفی انقلاب اسلامی به عنوان یک حرکت قرون وسطایی و ضداسلامی نظیر طالبان و خونریز و غارتگر مانند صدام، زمینه براندازی آن را تدارک دیده بودند. آنهم براندازی و فروپاشی در حالی که با توجه به هویت طالبان و صدام، در افکار عمومی جهانیان و مخصوصا ملت‌های مسلمان موجه و پذیرفتنی قلمداد شود! یعنی دقیقا همان پروژه‌ای که در فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 با ادعای تقلب در انتخابات کلید زده و با دست زدن به جنایات بی‌شرمانه فراوان در پی آن بودند.
7- فتنه 78 را که به بهانه توقیف روزنامه سلام کلید خورده و به آشوب‌های خیابانی کشیده شد، کدام جریان سیاسی برپا کرده بود؟ آیا آشوب‌‌آفرینی‌ آن روزها، آتش زدن خودروها، قتل و جرح مردم در خیابان‌ها و دهها و صدها جنایت مشابه دیگر با حمایت مستقیم همین جریان فاسد و آلوده صورت نگرفته بود؟! ... همان روزها، یک روزنامه وابسته به جریان یاد‌شده نوشته بود؛ یک ضرب‌المثل مکزیکی می‌گوید «خرس» را از جنگل به دشت بکشید تا شکار آن آسان باشد و به اصطلاح بر ضرورت آشوب‌های خیابانی تأکید می‌ورزید! تا آنجا که آقای روحانی- رئیس‌جمهور کنونی- از فتنه‌گران با عنوان مأموران آمریکا و اسرائیل یاد کرد و...
8- فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 گویاترین سند غیرقابل انکار از - نه فقط افراطی‌گری، بلکه- وطن‌فروشی جریان مدعی اصلاحات است. 
ادعای تقلب در انتخابات که بعدها به دروغ بودن آن اعتراف کردید ولی بنا به ملاحظات آن سوی مرزها، عذرخواهی نکردید، قتل مردم کوچه و بازار، آتش زدن مسجد، سنگباران نمازگزاران، اهانت به ساحت امام حسین(ع)، سردادن شعار به نفع اسرائیل در روز قدس، و به نفع آمریکا در روز مبارزه با استکبار، دریافت کمک ‌مالی از ملک عبدالله برای آشوب‌آفرینی، جنازه‌سازی از زنده‌ها، شعارهای «انتخابات بهانه‌ است، اصل نظام نشانه است»، پاره کردن تصویر مبارک حضرت امام(ره)، خط کشیدن روی قید «اسلامی» از جمهوری اسلامی ایران و صدها جنایت دیگر، افراطی‌گری نیست؟!
راستی، آیا منافقین، بهایی‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، کومه‌له، فدائیان خلق، حزب دموکرات کردستان، عبدالمالک ریگی و... را که دست‌های آلوده به خون مردم مظلوم دارند، افراطی نمی‌دانید؟ اگر پاسخ منفی نیست- که نیست- چرا با این جرثومه‌های فساد و تباهی برای مقابله با مردم وطن خود ائتلاف کرده بودید؟ آیا رژیم صهیونیستی را «معتدل» و «اصلاح‌طلب» و «اهل سازندگی» می‌دانید؟! چرا در وابستگی با این رژیم تا آنجا پیش رفتید که نتانیاهو از اصلاح‌طلبان با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» یاد کرد و شما به دلیل پیوندهای پشت پرده خود، جرأت انکار آن را نداشتید و هنوز هم ندارید. آیا از نظر شما جرج سوروس صهیونیست با آنهمه جنایت، پدرجد افراطیون نیست؟ با او در خلوت چه دلی داده و کدام قلوه را گرفته بودید؟! و...
9- جدیدترین نمونه از این دست، ادعای هزینه پول‌های کثیف ناشی از فروش مواد مخدر در انتخابات است که نزدیک به دو ماه در شیپور فریب آن دمیدید و نهایتا وزیر کشور که مطرح‌کننده آن بود روز یکشنبه در مجلس شورای اسلامی از آنچه ادعا کرده بود عذرخواهی کرد. که این ماجرا فصل جداگانه‌ای می‌طلبد و در گزارش امروز کیهان که تیتر یک روزنامه است با عنوان «بازی کثیف با پول‌های کثیف، تازه‌ترین رسوایی مدعیان اصلاحات» به آن پرداخته‌ایم.
10- حالا با توجه به اسناد غیرقابل انکاری که فقط چند نمونه از آن به مصداق «مشتی از خروارها» و «اندکی‌ از بسیارها» ارائه شد، جای آن است که همگان به قضاوت بنشینند و به این پرسش پاسخ بدهند که آیا واژه «افراطی‌» محترمانه‌ترین! نام برای مدعیان اصلاحات نیست؟ خیانت و جنایت و وطن‌فروشی برخی از آنان! که جای خود دارد.

حسین شریعتمداری

تب تند مذاکرات لوزان زود به عرق نشست. هیجان القایی به بهانه صدور بیانیه حتی به اندازه چند روز هم پایدار نماند. واقعیت‌ها معلوم کرد جشن و تبریک‌های کذایی هیچ پایه‌ای نداشته است. واکنش مردم و بازار با وجود اهمیتی که توافق در ذات خود می‌تواند داشته باشد، توأم با خونسردی و به دور از هیجان‌زدگی برخی محافل خاص بود. مذاکرات در وین ادامه یافت و فردا در نیویورک- در حاشیه نشست بازنگری معاهده NPT - از سر گرفته می‌شود. در حالی که با اظهارات مقامات آمریکایی ابهامات و پرسش‌ها درباره بیانیه لوزان رو به فزونی گذاشته برخی طرف‌ها از آغاز نگارش توافق نهایی خبر می‌دهند! دغدغه‌ها و پرسش‌ها اما جای خود باقی است. توافقی با اهمیت توافق جامع نهایی، چیزی نیست که بتوان با شتابزدگی و اصرار بر محرمانه نگاه داشتن مذاکرات تا پس از اعلام توافق نهایی یا عنوان کردن اینکه مذاکرات تحت نظر رهبری است و هیچ دغدغه‌ای وجود ندارد، راه انداخت و جا انداخت و مردم و نخبگان را در برابر عمل انجام شده قرار داد.

رهبر معظم انقلاب در ماه‌های اخیر چندین بار به صراحت فرموده‌اند که ضمن اعتماد و حمایت از تیم مذاکره کننده، نسبت به خدعه و فریبکاری و تقلب و بدعهدی دشمن  دغدغه و نگرانی دارند؛ همچنان که با هوشمندی فرمودند در جزئیات موضوع دخالت نمی‌کنند؛ ایشان مطالبات روشنی را به ویژه در حرم مطهر رضوی و دیدار با مداحان (20 فروردین) مطرح کردند که خطوط قرمز و حداقل‌های توافق خوب در مقابل توافق بد است. در عین حال این طراحی را که مذاکرات تا پس از توافق نهایی محرمانه بماند و این پنهانکاری را نیز با عبارت «رهبری درجریان جزئیات ماجرا هستند» پای رهبری بنویسند، به هم زدند. ایشان نقطه اتکای همدلی به عنوان شعار راهبردی سال را نیز در مطلع کردن نخبگان از جزئیات و واقعیات مذاکرات دانستند و فرمودند «ما چیز محرمانه و مخفی نداریم. این مصداق همدلی است؛ همدلی که گفتیم یک چیز زورکی نیست، یک چیز دستوری نیست» و سپس مسئولان را به گزارش و نشست با منتقدان حتی به قیمت عبور از موعد 3 ماهه کذایی (تیر ماه) امر فرمودند. رهبر انقلاب همچنین با بیان اینکه من هیچ وقت به مذاکره با آمریکا خوش‌بین نبوده‌ام، از رسیدن به توافق خوب دفاع کردند و در عین حال فرمودند توافق نکردن بهتر از توافق بد است. سپس برخی مطالبات از جمله «1- با ارزش تلقی کردن دستاوردهای هسته‌ای 2- عدم اعتماد به آمریکایی‌ها که بی‌صداقتی خود را در فکت‌شیت نشان دادند 3- لغو کامل و یکجای تحریم‌ها در همان روز توافق 4- ممنوعیت ورود به حریم امنیتی و دفاعی به بهانه نظارت و بازرسی 5- ممنوعیت هر شیوه نظارتی که ایران را به یک استثناء در نظارت تبدیل کند 6- عدم توقف توسعه علمی و فنی هسته‌ای در هیچ شرایطی» را برجسته کردند.